صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

نگاهی به اندیشه ها و مبانی فکری شهید «محمدباقر صدر» به مناسبت سالروز شهادتش | حکمت صدر

  • کد خبر: ۱۵۷۷۳۹
  • ۱۹ فروردين ۱۴۰۲ - ۱۳:۰۱
«سیدمحمدباقر صدر که از خانواده‌ای دانشمند سر برآورده بود، سال‌ها توانست اندیشه‌های عمیقش را در حوزه‌های دینی و علمی جهان اسلام محکم کند.

به گزارش شهرآرانیوز، «سیدمحمدباقر صدر که مغز متفکراسلامی بود... امید بود که اسلام از او بهره برداری زیاد کند و من امیدوارم که کتاب‌های این مرد بزرگ مورد مطالعه مسلمین قرار بگیرد.» این توصیف امام خمینی (ره) از شهیدمحمدباقر صدر، یکی از نابغه‌های علوم اسلامی در قرن گذشته است.

او که از خانواده‌ای دانشمند سر برآورده بود، سال‌ها توانست اندیشه‌های عمیقش را در حوزه‌های دینی و علمی جهان اسلام محکم کند. شهیدصدر سال‌ها در عراق زیر فشار حکومت بعث بود و این فشار‌ها تا روز‌های آخر حیاتش ادامه پیدا کرد. علاوه بر مجاهدت‌های صدر و مبارزات بی امان او، مقام مرجعیت صدر نیز برای حکومت بعثی‌ها خطری بزرگ محسوب می‌شد و به تدریج زمینه‌هایی نگران کننده برای رژیم صدام به وجود آورد.

این عوامل منجر شد که یاران و نزدیکان صدر را از طریق دستگیری، شکنجه، زندان و اعدام از کنارش دور کنند و درنتیجه صدر با موضع گیری هایش که حالت انقلابی پیدامی کرد، در سال‌های ۱۳۹۱، ۱۳۹۶، ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ قمری بازداشت و زندانی شد و سرانجام تعطیل کردن درس خارج و شروع درس جدید تفسیر موضوعی قرآن با هدف ایجاد اندیشه‌های انقلابی و بیدارسازی مردم که چهارده جلسه بیشتر طول نکشید، به محاصره کامل منزل ایشان و زندانی کردن او در منزل و قطع رابطه مردم با وی منجر شد که در حدود ۹ ماه طول کشید و سرانجام در فروردین سال ۱۳۵۹ خورشیدی به دستور صدام ایشان را دستگیر کردند و به بغداد بردند و پس از شکنجه در روز ۲۲ جمادی الاول ۱۴۰۰ قمری، او را همراه خواهرش بنت الهدی به شهادت رساندند.

به بهانه سالروز شهادت این مرد بزرگ و برای واکاوی اندیشه‌های عمیقش گفت وگویی با دو تن از متخصصان علوم اسلامی داشته ایم. در این دو گفتار دکتر احمد مبلغی، عضو مجلس خبرگان و دکتر محمدتقی سبحانی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به واکاوی تفکرات عمیق او پرداخته اند.

 

حجت الاسلام و المسلمین دکتر احمد مبلغی، عضو مجلس خبرگان رهبری:

حرکت علمی شهیدصدر با  شهادتش ناتمام ماند

هر شخصیتی که نابغه است، از دو بعد می‌توان وی را کاوید؛ یکی افکار و اندیشه‌هایی که در یک یا بیش از یک زمینه عرضه می‌کند و به طبع این اندیشه‌ها در قالب کتاب‌ها و گاهی در قالب سلوکی آن نابغه بروز پیدا می‌کند. این اندیشه‌ها به دلیل اینکه از جایگاه اندیشه برتر برخاسته است، مغتنم و درخورتوجه است و نیازمند به کاوش، بررسی و تحلیل‌های چندباره در سطوح مختلف علمی است. این یک بعد اساسی یک نابغه برای بررسی و مطالعه است.

شهیدصدر از این حیث دارای اندیشه‌های بسیار مهمی است و همه آن‌ها دارای نوعی ابتکار، ابداع، سازنده بودن و بسیاری از آن‌ها خاستگاهی برای عزیمت بوده اند و وی در این زمینه دارای تبلور برجسته‌ای است.
بعد دوم یک شخصیت نابغه که باید مغتنم شمرده و به آن پرداخته شود، بعد روشی وی است و اینکه چرا این شخصیت و براساس چه سازوکاری به ارائه و تولید اندیشه می‌پردازد. البته سطح اول یعنی اندیشه‌ها اهمیت دارد و الگوست، اما نکته مهم‌تر روشی است که شخصیت برای تولید این افکار به ویژه در حوزه دین از آن بهره برده است.

حوزه دین پر از لایه و ارتباط با فضای جهانی و انسانی است. اتخاذ یک روش در عرصه مطالعات دینی از روش‌های علمی سخت و حساس است. شاید اگر گزاف نگوییم، پیچیده‌ترین روشی که در فضای علمی به کار گرفته می‌شود، در عرصه دین است. شهیدصدر در این عرصه شخصیتی سرآمد است. بیشتر مطالعات ما بر بعد اندیشه‌ای ایشان است که هنوز هم به پایان نرسیده، اما مهم تر، بعد روشی وی است.
شهیدصدر را‌ می‌توان در دو ساحت شامل کلان حرکت در مطلق مطالعات دینی و روش‌های علمی مشخص در ساحت علوم، مطالعه کرد.

در این باره، در اندیشه شهیدصدر، خدا و حرکت از انسان به سمت خدا از یک سو و علم و حرکت از خاستگاه انسان به سمت علم، از سوی دیگر دارای اهمیت است. در این زمینه اگر روش ایشان محل مطالعه قرار گیرد، دائم می‌توانید خدا و ارتباط انسان با خدا را در این مطالعات، حاضر ببینید. شهیدصدر وقتی به انسان می‌رسد، سطح اندیشی نمی‌کند. در کلامی از ایشان آمده است که ما باید در فقه، خصایص انسان را بشناسیم. منظور ایشان خصایص انسان معاصر است.

نظر شهیدصدر این است که فقه پردازی منهای شناخت انسان معاصر، نارسا و ناکافی است. زیرا این انسان معاصر نقطه کانونی همه تحولات علمی در اجتماع است. اهمیت، نقش آفرینی، تأثیرگذاری و خلق‌های مداومی که این تحولات علمی دارد، در نقطه انسان تراکم پیدا می‌کند و خصایص انسانی بر این اساس شکل می‌گیرد؛ لذا در فقه و استنباط خود بر کلیدواژه خصایص انسان معاصر در بررسی علوم بشری تأکید و از آن استفاده می‌کند.

شهیدصدر بر برخاستن از این خاستگاه علمی مربوط به انسان معاصر تأکید و تمرکز می‌ورزد. در هیچ کدام از کتاب‌های خود از علم دوری نورزیده و از آن استفاده عمیقی کرده است. گفته است هرکس بخواهد درباره مسائل معاصر بررسی کند، ابتدا باید سراغ علم برود، سپس به سمت قرآن برود تا بفهمد قرآن چه‌ می‌گوید. او سپس به دنبال خلق اندیشه در کتاب‌های مختلف خود می‌رود. این ساحت اول و نگاه کلان شهیدصدر است؛ بنابراین شهیدصدر را یا باید در طبیعت، سنن تاریخی یا در صفات و وجود خدا و ارتباط انسان با خدا جست و جو کنید یا باید سراغ دانش‌ها و علوم بروید. وی حرکت منهای علم ندارد و آن گاه است که یک فیلسوف بزرگ و مفسر پر از ابتکار، اندیشمند اصولی خلاق و نظریه پرداز به صحنه می‌آید و تبدیل به شهیدصدر می‌شود.

البته باید تأسف خورد که ایشان این اندیشه ها، این شخصیت و این راه را به شکل نیمه تمامی به دلیل شهادتشان رها کردند و این راه تکامل پیدا نکرد. شهیدصدر به دنبال این بود که این «نا»‌ها را تکمیل کند. آخرین «نا» یی که نوشت، «مجتمعنا» بود که کتاب بسیار ارزشمندی است که از «فلسفتنا» و «اقتصادنا» ارزش بیشتری دارد. زیرا آمده بود تا سنن حاکم بر جامعه را ترسیم کند و البته این کتاب با هجوم بعثی‌ها از دست رفت و همین نشان دهنده هجوم به تاریخ و اندیشه بود.

بعد دوم شخصیت علمی شهیدصدر، روش‌های علمی مشخص در ساحت علوم است. این چیزی است که متأسفانه امروزه ابتر مانده است و فرسنگ‌ها با آن فاصله داریم. پس باید بسیار کار کنیم تا یک روش را تولید کنیم. کتاب‌های شهیدصدر در هر بخشی بردوش گیرنده روش ایشان است. برای مثال، شهیدصدر در زمینه فقه، شخصیتی است که آن قدر روش فقهی اجتهادی و استنباطی عمیقی دارد که با مطالعه عمیق این کتاب می‌فهمید که وی چقدر اندیشیده است تا این سطور فکری را بنگارد.

یک بار کتاب «اقتصادنا» را مطالعه می‌کردم که سطوری از آن برایم جالب بود. پس مقاله‌ای در این باب نوشتم، اما فهمیدم این مقاله ناقص است؛ بنابراین هفده یا هجده مقاله در باب روش آن کتاب نوشتم که همگی درباره همان نصف صفحه‌ای از کتاب «اقتصادنا» بود که مطالعه کرده بودم. شهید صدر در این مطالعه عمیق، نگاهی به گذشته دارد که با زبان علمی صرف، به دور از هیاهو و جنجال و پرستیژ علمی است.

وی ارتباط تاریخ فقه با روایات و مصادر را به خوبی می‌فهمد و معتقدم عمیق‌ترین اندیشه‌ها و ادبیات فلسفه فقهی در همان نصف صفحه‌ای که مطالعه کردم، وجود داشت. شهیدصدر فقیه عرصه مسائل اجتماعی و اقتصادی بود که‌ می‌دانست چگونه رابطه فقه با دین و اجتماع را به خوبی توصیف کند.

 

حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمدتقی سبحانی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی:

توجه شهید صدر به مسائل روز

شهیدصدر انصافا یک نابغه و استثنا در میان اندیشمندان ما بود. متأسفانه در آستانه اوج بلوغ علمی دچار آن صدمه و فاجعه شهادت ایشان شدیم. من به عنوان کسی که از خوانندگان فعال آثار ایشان است، تردید ندارم اگر ایشان سال‎هایی می‎ماند و همچنان اندیشه می‎کرد و می‎گفت و می‎نوشت، ما امروز میراث گران سنگ بیشتری در اختیار داشتیم.

شهیدصدر دغدغه بنیادی در حوزه اندیشه و فکر اسلامی دارد. آغاز حرکت علمی او یک مواجهه با انحرافات و مکتب‎های رقیب است. «اقتصادنا» و «فلسفتنا» در اوایل دهه سوم زندگانی او نوشته شد. هر دو کتاب، پاسخی است به دو مسئله اساسی عصر او؛ مسائل بنیادینی که از غرب آمده: مارکسیسم و لیبرالیسم. شهیدصدر با «فلسفتنا» و «اقتصادنا» هم طرحی از اندیشه اسلامی را ارائه می‎کند و هم پاسخی بنیادین به یک موج جدید از اندیشه‎های فکری و فرهنگی دارد.

نهاد و بنیاد اندیشه صدر بر محور تفکر، بینش و اعتقادسازی بنا شده است. اگر کسی می‎خواهد شهید صدر را قرائت کند، این عنصر باید به عنوان عنصر اصلی شخصیت او مورد توجه قرار گیرد. هرجا صدر در روال طبیعی حوزه علمیه در فقه و اصول با یک مسئله فکری برخورد می‎کند، مسیر درسش را تغییر می‎دهد یا درسش را تعطیل می‎کند یا در اولین فرصت تعطیلی درس، به آن بحث می‎پردازد. این موضوع در طول زمان با حیات علمی شهید صدر تا آخرین لحظات حیات او همراه است.

در آثار مختلف او، چه در «محاضرات»، چه در رساله‎های کوتاه و چه لابه‎لای رساله‎های اصولی او کاملا روشن است که او مسئله امامت و ولایت دارد و به جد درباره این موضوع فکر می‎کند.
شهید صدر در بحث امامت را باید از دو منظر مطالعه کرد؛ یکی از لحاظ رویکرد امامتی او که به روش‎شناسی ویژه شهیدصدر در حوزه مطالعات اسلامی برمی‎گردد و دوم به نظریه امامت شهید صدر. هردو عنوان در نظر ایشان دائم در حال رشد و تکامل است.

طرح نظریه امامت شهیدصدر تبیین امامت از درون اصل رسالت است. همه تلاش ایشان این است که نشان دهد امامت چیزی جز رویه دوم رسالت نبوی نیست. بدون رسالت، امامت را نمی‎توان فهمید و بدون طرح امامت، فهم دقیق رسالت روشن و واضح نمی‎شود. ایشان چه در بحث‎های تاریخی، چه بحث‎های تبیینی و اعتقادی، دنبال بیان این نکته است که رسالت و امامت جدایی‎ناپذیر است. در نگاه ایشان اگر کسی فهم درستی از رسالت پیامبر (ص) داشته باشد، بی تردید امامت را تأیید می‎کند.

در طرح نظریه امامت، ایشان معتقد است اگر کسی رسالت پیامبر (ص) و سیره و سخنانش را به صورت واقعی و موضوعی دنبال کند، بی تردید حکم می‎کند که حتما طرحی برای پس از پیامبر پیش‎بینی شده است تا این رسالت به سرانجام خودش نزدیک شود.
در کتاب «ائمة اهل البیت و دورهم فی تحصین الرسالة الاسلامیة» اهل بیت را باید در تقویت و استمرار اسلام دید. حرف اصلی ایشان هم همین است. اگر کسی تاریخ اسلامی را مطالعه کند و گزینه‎های فراروی جامعه پیامبر را پیش رو بگذارد، متوجه می‎شود تنها گزینه، طرحی برای وصایت است.

مرحوم صدر کتاب «بحث حول الولایة» را در نقد اندیشه‎های عبدا... فیاض در باب بنیاد تشیع یا همان امامت نوشته است. وقتی این کتاب به ایران آمد، شریعتی به این مقدمه نقد نوشت. وقتی این به نجف رسید، ایشان یک پاسخ مفصل نوشت و گفت در ایران باید چاپ شود. آن چنان فضا به نفع دکتر شریعتی داغ بود که نزدیکان شهید صدر که می‎دانم چه کسانی بودند، توصیه کردند این پاسخ‎ها نباید در ایران چاپ شود.

دوستان متن کتاب عبدا... فیاض و نقد‌های شهید صدر در کتاب «بحث حول الولایة» و نقد‌های شریعتی به آن بخش را ببینند. شریعتی طرحی دارد و می‎خواهد طرحش را کنار طرح شهیدصدر بگذارد. طرح شریعتی می‎خواهد بین وصایت و شورا جمع کند و نقدش از این منظر به شهیدصدر است. این مجموعه گویای نگاه عمیق و دقیق شهیدصدر به مسئله ولایت و وصایت است. خود این قابل مطالعه است. این بحث نظریه امامت از دیدگاه شهیدصدر بود.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.