به گزارش شهرآرانیوز دیابت شدید دارد و گرسنگی که بهسراغش میآید، قندش هم بالا و پایین میشود. میگوید آن روز در جاده قوچان بوده که برای تزریق انسولین، خودرو را کنار میکشد و هنوز محتویات سرنگ تمام نشده است که مردی به شیشه خودرو میکوبد. مرد اگرچه لباس نظامی بر تن دارد؛ اما نه لحنش به پلیسها میماند و نه رفتارش به مجریان قانون میخورد.
بیادبانه از او میخواهد که از خودرویش پیاده شود و مدارکش را به او تحویل دهد. در این میان، اما راننده تیزهوشی به خرج میدهد و پا به فرار میگذارد. خودرو آنها (مأمور عصبانی) پژو ۴۰۵ است و به دنبال مرد میانسال میافتد و با چراغدادنهای متواتر از وی میخواهد که کنار بکشد.
خودرو ۴۰۵ که کنار خودرو مرد قرار میگیرد یکی از داخل اسلحه کلت کمری را نشانش میدهد، انگار که اخطار شلیک داده باشد. مرد، اما همچنان در جاده شبزده میتازد و در این میان، موضوع را به پلیس گزارش میدهد. درحالیکه با گوشی تلفن همراهش مشغول صحبت با اپراتور مرکز پیام پلیس است، در آینه میبیند که خودرو ۴۰۵ از سرعتش میکاهد و عقب میماند. دیگر برایش مسجل میشود که آنها نه مأمور، بلکه راهزنهایی هستند که خود را بهعنوان مأمور جا زدهاند.
با شماره زن جوان تماس گرفت و کنار خیابان منتظرش ماند تا بیاید. مردی در را باز کرد و با لحنی تند از او خواست تا از خودرو پیاده شود. میگفت مأمور است و به او مشکوک شده است. کارت شناسایی و گواهینامهاش را به او نشان داد، اما توفیری نداشت. حرفش چیز دیگری بود. الی و بلا باید خودرویش برود پارکینگ.
پسرک راننده خودرو مسافربری اینترنتی است و تنها سرمایهاش همین پرایدی بود که مرد مأمور میخواست آن را به پارکینگ انتقال بدهد. مسافرش هم آمده بود و هاجوواج نگاه میکرد. مردی که لباس مأموران را به تن داشت از یک خودرو ۴۰۵ پیاده شد و جوانبخت برگشته را کنار کشید. از حرفش راحت میشد فهمید که چه میخواهد.
۵۰۰ هزار تومان بیزبان را اینترنتی به شمارهحسابی که معلوم نبود برای چه کسی هست واریز کرد و با غیظ تمام صفحه گوشی تلفن همراهش را مقابل صورت مردی که لباس مأموران تنش بود گرفت، جوری که همه ببینند نشانش داد. سوار پرایدش شد. مسافرش هم سفر را لغو کرده بود. غائله که جمع شد به پیشنهاد یکی از رهگذران با پلیس تماس گرفت و موضوع را گزارش داد. زمانی نگذشت که یک خودرو گشتی سروکلهاش پیدا شد و بهسراغ مرد جوان آمد. صورتجلسه اولیه تنظیم شد، آنجا فهمید مردانی که خود را مأمور معرفی کرده بودند، تقلبی هستند.
سی سال دارد. راننده نیسان یدککش است و به قول خودش کارش انتظارکشیدن کنار جاده برای خودروهای در راه مانده است. چند شب پیش، اما اتفاقی برایش میافتد که مجبور میشود ۵۰۰ هزار تومان پول زور بدهد. اگرچه در ذهنش از مأموران ناراحت بود، اما وقتی به کلانتری معراج مراجعه میکند، میفهمد که اشتباه میکرده و مأموران هیچ نقشی در این ماجرا ندارند.
داستان راننده نیسان یدککش از آنجا شروع میشود که در مقابل پایانه جاده مشهد -قوچان طبق معمول هر روزه انتظار میکشیده که یک خودرو ۴۰۵ کنارش ترمز میزند. مردی در قامت مأمور پلیس از خودرو پیاده میشود و از او میخواهد مدارکش را ارائه بدهد.
جوان یدککش کمی شیرینزبانی میکند، اما مرد بدخلق با لحنی تند، انگار که کسی دنبالش کرده باشد باعجله میگوید که جوان یدککش مدارکش را بدهد. بنا به چه علتی که راننده نیسان آبی خودش هم نمیداند قرار است خودرویش به پارکینگ منتقل شود.
به التماس میافتد تا مانع انتقال خودرویش به پارکینگ شود. دراینبین مرد عصبانی مبلغی را از وی طلب میکند که بهعنوان حق حساب به او بپردازد. جوان یدککش، اما زیر بار حرفش نمیرود، در این لحظه مرد رویش اسلحه میکشد و شخصی دیگر از خودرو پیاده شده و بهزور چاقو تلکهاش میکنند. حالا برایش روشن است که اینها مأمور نیستند و با ایجاد سروصدا از مردم میخواهد که به کمکش بیایند. اما مردم که اطلاعی از این ماجرا ندارند و هیچگاه وارد این بازی نخواهند شد، مقابله با مأمور قانون!
به هر طریقی است تلکهاش میکنند و میروند. او هم خود را به کلانتری معراج میرساند و موضوع را به پلیس اطلاع میدهد.
گزارش پشت گزارش به کلانتری معراج اطلاع داده میشود. سوژههای اصلی دو مرد جوان هستند که خود را بهعنوان مأمور جازده و رانندگان خودروها را در جاده مشهد-قوچان تلکه میکنند. گروههای گشتی پلیس با دستور قضایی کار تحقیقاتی خود را آغاز کردهاند و شبانهروزی در پی یافتن متهمان تحت تعقیب خود هستند.
ساعت از دو بامداد گذشته است. در این میان راننده یک دستگاه سمند که گویا از دست مأمورنماها فرار کرده، موضوع را به پلیس اطلاع میدهد و خبر در بیسیم نیروهای گشتی میپیچد. اگر زود اقدام کنند دستشان به متهمان میرسد که البته همین هم میشود.
مأموران گشتی رد خودرو پژو ۴۰۵ متهمان را در بزرگراه پیامبر اعظم (ص) در محدوده ایستگاه مسافربری میثاق میزنند و بهسراغ این افراد میروند.
راننده خودرو ۴۰۵ وقتی مأموران قانون از او میخواهند که کنار بکشد و توقف کند، بدون اینکه شکی به وجود بیاورد از حرکت میایستد. مدارکش را نشان مأموران میدهد؛ اما نیروهای کلانتری معراج باید خودرو او را به مقر انتظامیشان انتقال دهند.
سرنشین دیگر این خودرو که پیاده شده است، قصد دارد محل را ترک کند که مأموران او را سوار خودرو خود میکنند و هر دو به کلانتری منتقل میشوند. آنها همه مواردی را که افسر بازجویشان میگوید رد میکنند و کذب میدانند تا زمانی که مدارک جرم از خودرو آنها کشف میشود.
یکدست لباس نظامی، یک جفت پوتین نظامی، یک عدد کمربند نظامی به همراه تجهیزات نظامی از قبیل دستبند، افشانه فلفلی، یک قبضه اسلحه کلت قلابی به همراه ۹ برگ حکم مأموریت جعلی، سه قبضه چاقو، یک قبضه تبر و مقادیری مواد مخدر صنعتی ازجمله چیزهایی هستند که از خودرو دو مرد جوان کشف میشود.
حالا دیگر راهی برای کتمان حقیقت وجود ندارد؛ دو مرد دستگیرشده به حرف میآیند و راز تلکهکردن مردم را با لباس قانون برملا میکنند. متهمان که سی و سیویکساله هستند در اظهارات خود به افسر تحقیق پروندهشان میگویند که تاکنون از پنج راننده خودروسواری و باری با جعل عنوان مأموران قانون زورگیری و اخاذی کردهاند.
مالباختگانی که هدف زورگیری این اشخاص قرار گرفته بودند به کلانتری معراج آمدند و دو متهم را شناسایی کردند. دو متهم مأمورنما پس از تشکیل پرونده برای سیر مراحل قانونی به دادسرا منتقل و با حکم قضایی راهی زندان شدند.
آنچه درباره این نوع پروندهها وجود دارد، بیتوجهی شهروندان به توصیههای پلیسی است که فرمانده انتظامی مشهد در این زمینه از مردم میخواهد در زمان رویارویی با این نوع افراد، ابتدا خونسردی خود را حفظ کرده و حتما از آنها کارت شناسایی معتبر درخواست کنند.
به گفته سرهنگ احمد نگهبان، شگرد مأمورنماها این است که با واردکردن اتهاماتی مانند حمل مواد مخدر یا تخلفات صنفی به افرادی که از قبل شناسایی کردهاند، موجب آشفتگی طعمه خود میشوند و پس از نزدیکشدن به آنها در یک فرصت مناسب، اقدام به سرقت یا اخاذی میکنند.
این مقام ارشد انتظامی مشهد ادامه میدهد: شهروندان در صورت روبهروشدن با چنین مواردی، حتما موضوع را به پلیس اطلاع دهند تا مأموران بتوانند مجرمان را در همان زمان اولیه ارتکاب جرم شناسایی و دستگیر کنند.