صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

مکتب هنر رضوی و احیای هنر اسلامی

  • کد خبر: ۱۷۸۳۷۶
  • ۱۸ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۳:۱۸
محمدجواد استادی - پژوهشگر مطالعات فرهنگی

ارتباط میان دین و هنر در همه تاریخ ارتباطی پیوسته، دامنه دار و جدایی ناپذیر بوده است. این نسبت به قدری ژرف و پراهمیت است که اساسا تاریخ هنر بدون در نظر گرفتن تعاملات همیشگی دین و هنر معنا نخواهد داشت. مروری بر مهم‌ترین کتاب‌های تاریخ هنر به ما نشان می‌دهد که نقاط عطف تاریخی در عرصه هنر جهان، همواره زمانی بوده که از این زبان ترویج معانی و مبانی برآمده از اصول دینی بهره برده شده است.

در جهان غرب، هنر آنجا وسعت و دامنه می‌یابد که با آیین مسیحیت پیوند می‌خورد و در پرتو حمایت و پشتیبانی کلیسا به بلوغ و درخششی ویژه می‌رسد. البته شاید با شکل گیری جریان انسان گرایانه اومانیسم و غلبه تفکر مادی در جهان غرب، به تدریج نسبت مسیحیت و هنر کم رنگ می‌شود، اما حقیقت انکارناپذیر این است که حتی هنر مادی معاصر غرب وامدار سابقه دیرینه هنر مسیحی است.

چنانچه ریشه‌های هنر غرب در پیوند صد‌ها ساله با مسیحیت قوت نمی‌یافت، هرگز همین هنر ماده گرای امروزی شان نیز توان طرح و نقش آفرینی نداشت. اندیشمندان و هنرپژوهان غربی در طول صد‌ها سال با بررسی دقیق و مطالعه میان رشته‌ای در هنر مسیحی ده‌ها نظریه مهم ارائه کرده اند. این نظریه‌ها در طول زمان مبنا و بنیادی برای خلق آثار جدید و توسعه آفرینش‌های هنری بوده اند.

در جهان اسلام با وجود پیوند عمیق دین با هنر (هر چند این پیوند از سوی روشنفکران عامدانه نفی شده است)، هرگز زمینه و شرایطی برای پردازش نظری و تعریف چارچوب و ساختاری جهان شمول با هدف استمرار رویکرد طرح مبانی دینی با هنر فراهم نیامده است. این در حالی است که هنر اسلامی بسیار پردامنه‌تر از هنر مسیحی است. در گستره هنر مسیحی شاهد ایجاد مکاتب هنری گوناگون هستیم که هر یک از این مکاتب زمینه ساز توسعه و بیرونی شدن شاخص‌های اصلی آن مکتب است. مقصود نگارنده از مکتب، نظام واره‌ای ساخت یافته از باور‌های استوار بر یک ایدئولوژی حاکم است که در یک پهنه مشخص خط مشی تعریف کرده و همه امور را ذیل آن پنداره مرکزی جهت می‌دهد.

درواقع پس از دست یافتن به یک مکتب می‌توان از آن به عنوان روحی یگانه و هویت بخش در همه کارها، کوشش‌ها و کنشگری‌ها بهره برد. آشکار است که برای خلق مکتب، لازم است آثاری درخور و دارای ویژگی‌های کلان وجود داشته باشد تا مورد مطالعه قرار گیرد و در صورت امکان به الگو و نظام واره مورد نظر منتهی شود. در جهان اسلام به طور پراکنده و در هر دوره زمانی شاهد شکل گرفتن و قوت یافتن یک حوزه خاص هستیم و کمتر با مواردی روبه رو می‌شویم که به طور مستمر و برای بازه زمانی طولانی محل بروز هنر دینی باشند.

مجموعه باشکوه حرم مطهر رضوی دربرگیرنده گنجینه‌ای شگرف از هنر‌های گوناگونی است که در بهترین شکل و برازنده‌ترین هماهنگی در کنار یکدیگر قرار گرفته و پنداره مفهومی زیارت را عینیت بخشیده اند و در برابر دید همگان قرار می‌دهند. بدون گزاف گویی می‌توان گفت باارزش‌ترین هنر‌های اسلامی و در والاترین تراز و کیفیت در روزگار‌های گوناگون شکل گرفته است تا ابراز سرسپردگی و عرض خدمتی به آستان مقدس حضرت رضا (ع) باشد. رنگارنگی و دگرگونی این هنر‌ها چنان بی نظیر است که به کار بردن عنوان گنجینه برای این گستره سترگ، حکمت آمیز و دقیق است. در هر روزگار تاریخی هنرمندان یا کارگزاران حکومتی کوشیده اند همه تجربه خویش را به کار بندند تا بهترین اثر حیات خویش را در این سپهر قدسی بیافرینند.

این ابراز مهرورزی و دل بستگی به آفرینش والاترین آثار هنری در همه دوران تاریخی گذشته بر گرداگرد مضجع شریف حضرت رضا (ع) موجب شده است فراسپهری کالبدی و هماهنگ با قدسیت فضا شکل گیرد و به یاری این هنر‌های به کاررفته روح و جان آدمیان را به سرآغاز هستی متصل کند.

چگونه است که این ظرفیت عظیم در جهان اسلام به طور نمونه‌ای بی نظیر برای ایجاد یک مکتب هنری مورد توجه قرار نگرفته است؟ تمرکز هنری برآمده از مبانی دینی در یک مکان مشخص، برخورداری از ثبات در درازمدت، ساختارمندی هنر‌های به کار رفته در این مکان مقدس، همه و همه زمینه ایجاد یک مکتب هنری را فراهم آورده است؛ مکتبی که می‌تواند الگویی برای خلق آثار هنری معاصر متناسب با زمانه، اما در مدار مفاهیم دینی و رضوی باشد. مطالعه بیش از هفتصد سال هنر‌های گوناگون در حرم مطهر رضوی که در بالاترین تراز ممکن آفریده شده اند و همگی برآمده از مفاهیم دینی هستند، می‌تواند منشأ ایجاد الگویی برای امتداد این جریان و امتداد دهنده فرهنگی دینی و زیارت در زیست جاری مردم باشد. در این صورت مکتب هنر رضوی، می‌تواند زمینه فراوری و تبدیل مفاهیم والای قدسی و رضوی در چارچوب زبان امروزین و هماهنگ با مخاطب را فراهم آورد.

مواردی، چون گردآوری تاریخ هنر رضوی، تدوین پرسش‌هایی از معنایابی گفتمان هنر شیعی و انقلابی، مطالعه تطبیقی هنر‌های اصلی با نظام معنایی فرهنگ شیعی و مواردی ازاین دست درنهایت زمینه الگوسازی بایسته در قالب مکتب هنر رضوی را ممکن ساخته است و جای هنر را در منظومه الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت مشخص خواهد کرد.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.