به گزارش شهرآرانیوز، نوبت شعاردادن که باشد، خیلی هایمان حرفهای قشنگ میزنیم و در انتقادهایمان صریح هستیم؛ مثلا درباره آسیبهای فرهنگی موجود و وضعیت پوششهایی که از هر زاویه نگاه کنیم، هیچ جوره با رگ وریشه تاریخی و مذهبی مان نمیخواند. حال اگر یکی بیاید و از ما بپرسد که وظیفه شما برای اصلاح این وضع چیست، شانه بالاانداختن و گفتن «وظیفه دولت است»، جوابی ساده و دم دست به نظر میرسد.
به فرض که برای مردم هم نقشی قائل باشیم، نوبت به خودمان که برسد، کمتر حوصله میکنیم سر حرفمان بمانیم، به ویژه اگر پای منافع فردی در میان باشد. آنچه گفتیم، واقعی است، اما عمومیت ندارد. کم نیستند کسانی که اسلامی بودن پوششها برایشان دغدغه است و برای دعوت به این خیر، هر کاری از دستشان بربیاید، انجام میدهند. نمونه اش مالک یک منزل مسکونی در محدوده پیروزی که با همراهی مستأجر خود و خیران، اتفاقهایی مثال زدنی را رقم زده اند.
اصرار دارد ما را متوجه کند که کاری ویژه انجام نداده است و ارزش رسانهای شدن ندارد. او را با این شرط به گفتگو مجاب میکنیم که از نام خانوادگی اش چیزی نگوییم تا مبادا هویتش افشا و عملی که برای رضای خدا انجام داده است، به ریا آلوده شود. اسماعیل، بازنشسته نیروی انتظامی است و برای اجاره دادن آپارتمان نودمتری اش واقع در حاشیه خیابان اصلی، شرط گذاشته است؛ البته نه از آن شرطهایی که برخی صاحب خانهها میگذارند و مثلا میگویند که خانه را فقط به زن و شوهرهای جوان و کم رفت وآمد کرایه میدهند.
او از خانواده مستأجر خود فقط یک چیز میخواهد؛ اینکه بانوان خانواده مستأجر، چادر را به عنوان حجاب فاطمی انتخاب کرده باشند. دلیل او برای این شرط را که میپرسیم، میگوید: کسی که بیاید در این خانه و همسایه طبقه بالای ما بشود، در حقیقیت عضوی تازه از خانواده ماست. همه خانمهای خانواده ما محجبه و چادری هستند و از اعضای جدید هم انتظار داریم که به این رسم مبارک احترام بگذارند و چادری باشند.
با اینکه اسماعیل شرطش را با بنگاه مشاوره املاک در میان گذاشته بود، بسیاری از خانوادههایی که خانه و نرخ رهن و اجاره اش را پسندیدند، شرط چادری باحجاب بودن را نداشتند. به همین دلیل، نتوانستند در این خانه ساکن شوند. تا اینکه اوایل مرداد امسال، خانوادهای برای اجاره کردن این واحد مسکونی پیش قدم شد که مادر خانواده، چادری بود و دختر نوجوان او خیر. دخترک شبیه برخی هم سن وسال هایش به پوشیدن مانتو و شال اکتفا میکرد و چندان برایش اهمیت نداشت که به عنوان مثال، بخشی از موهایش پیدا باشد. کم بودن نرخ رهن و اجاره این منزل باتوجه به موقعیت آن، بهانهای شد برای مجاب شدن او به پوشیدن چادر و اتفاقهای خوب بعدی.
نخستین اتفاق خوب، در بنگاه مشاوره املاک رقم میخورد؛ جایی که اسماعیل تصمیم میگیرد به میمنت تصمیم دختر نوجوان این خانواده برای چادری شدن، از کف قیمتی که بنگاه برای رهن و اجاره تعیین کرده بود، مقدار درخور توجهی کوتاه بیاید: آن روز رفته بودیم قولنامه ببندیم برای رهن ۱۰۰ میلیون تومانی و کرایه ۶.۵ میلیون تومانی. همان جا تصمیم گرفتم که ۵۰ میلیون تومان از مبلغ رهن و یک میلیون تومان از مبلغ اجاره ماهانه کم کنم. برای این کار، تصمیم قبلی نداشتم و الان هم اصلا پشیمان نیستم. یعنی این طور نیست که فکر کنم ضرر کرده ام. برعکس، به نظرم برد کرده ام و به هدفی که داشته ام، رسیده ام.
او با لحنی آرام و پر از مهربانی که هیچ ردی از خشم در آن پیدا نیست، میگوید: ببین باباجان، بی حجابی سوغات فرنگ است و قدم اول برای فساد، ارتباطهای ناسالم و بچههای بی هویت. اگر این فساد رایج شود، اول از همه دامن دخترهای عزیز ما و خانمهای بزرگوار جامعه مان را میگیرد. قرآنی را که روبه رویش باز است، ورق میزند و آیه ۵۹ سوره احزاب را میخواند، همین طور به فراوانی فرزندان متولدشده در پی روابط خارج از چارچوب خانواده در برخی کشورهای غربی استناد میکند و در انتها میگوید: من فقط خواستم به نوبه خودم سهم داشته باشم در تشویق و حمایت از چادریها و با چادری شدن گل دختر این خانواده، به خواسته ام رسیدم.
دومینوی اتفاقهای خوب برای خانواده مستأجر و دختر نوجوانی که موفق به گفتگو با او نشدیم، به همین جا ختم نمیشود. او اذن تشرف به حرم حضرت سیدالشهدا (ع) را گرفته است و امروز (شنبه) که گزارش را میخوانید، در مسیر سفر اربعین قدم گذاشته است.
هزینه سفر او را یکی از بستگان این خانواده تقبل کرده است و، چون امکان انجام این سفر خارجی آن هم به تنهایی برای دختر نوجوانی در سن وسال او فراهم نبود، دومین خیراندیش دست به کار میرسد و با تقبل هزینه سفر مادر خانواده، او را هم راهی زیارت اربعین میکند.
کار خوب اسماعیل، تصمیم دختر نوجوان و کمک خیراندیشان برای رقم زدن این خبرهای خوش، مقبول درگاه خداوند باشد و چشم شما خوانندگان این گزارش به داشتن چنین همشهریهایی روشن.