سنابادی | شهرآرانیوز؛ در میان رمانهای تاریخی، شماری هم مایههای دینی و مذهبی دارند. درواقع، صرفنظر از اینکه برای رمانْ رسالت آموختن و پروراندن انسان قائل باشیم یا نباشیم، میتوان به باورها و رخدادهای مذهبی رجوع کرد و آن را در نگارش داستان تاریخی به کار بست. برای نمونه، نیکوس کازانتزاکیس یونانی که در مرور سیر اعتقادیاش از علاقه به حضرت عیسی (ع) تا اثرپذیری از آیین بودا و حتی گرایش مارکسیستی دیده میشود، درباره مسیح (ع) رمانی مشهور و البته جنجالی نوشت یا دن براون آمریکایی که کسی نمیداند آیا او یک مسیحی معتقد است یا خداناباوری مخالف مذهب، در نگارش داستانی مایهگرفته از رخدادهای مربوط به مسیحیت قلم زد و البته با نگاهی که مخالفت کلیسا را برانگیخت.
از آنسو، نویسندگانی معتقد و حتی متعصب هم در عالم ادبیات داستانی بودهاند که نوشتن داستان تاریخی مذهبی را تجربه کردهاند؛ مانند زیو ژابوتینسکی، نویسنده صهیونیست اهل روسیه که رمان «سامسون» را بر پایه داستانهای کتاب مقدس نوشت. همچنین در ایران از زینالعابدین رهنما تا محمدرضا سرشار و سیدمهدی شجاعی و دیگران آثاری در این حوزه و در عین باورمندی به اسلام به رشته تحریر درآوردهاند. اما برای نویسنده ایرانی مسلمان، آشنایی با شخصیت و زندگی و زمانه یکی از امامان شیعه که مزارشان در همین سرزمین است، سوژههای جذابی در اختیار میگذارد که با پژوهش لازم و خلاقیت درخور میتوان آثار داستانی ارزشمندی بر اساس آن آفرید.
البته، نویسنده مسلمان ایرانی میداند که اعتقاداتش از طرفی و حساسیتهای جامعه از طرف دیگر، در نوشتن داستان درباره امام رضا (ع)، معصوم مدفون در مشهدِ ایران، دست او را چندان باز نمیگذارد. او آگاه است که مخاطبان و حتی همکاران نویسنده مذهبی او در مقایسه با جوامع غیرمسلمان سختگیری بیشتری هنگام روبهرو شدن با اثر هنری ادبی دینی و مذهبی دارند. اگر در غرب، کلیسا فلان رمان و فیلم را تحریم و خالقش را تکفیر میکند اینجا و اساسا در میان مسلمانان ممکن است پیامدها شدیدتر باشد. این است که نویسنده ناگزیر از رعایت برخی مسائل و اِعمال ملاحظاتی میشود.
بااینهمه، اقدام به نوشتن درباره امام هشتم و روزگار ایشان به قدر شایستهای مواد خام جذاب پیش رویش قرار میدهد که او با امیدواری به نتیجه کار، پا در راه نگارش رمان تاریخی مذهبی با موضوع زندگی و زمانه حضرت علی بن موسی الرضا (ع) بگذارد. در ادامه، نگاهی گذرا خواهیم انداخت به سوژههای جذابی که چنین نویسندهای با آن روبهرو است.
حضرت رضا (ع) بیست سال امامت کردند و امامتشان هم زمان با خلافت سه تن از عباسیان بود: ۱۰ سال در دوره هارون و نزدیک به پنج سال در زمان امین و پنج سال هم در حکمرانی مأمون. همچنین کودکی ایشان معاصر بود با خلافت منصور عباسی و پس از او، با مهدی و هادی عباسی نیز هم عصر بودند.
درواقع، زندگی پنجاه و پنج ساله حضرت به موازات حکومت شش حاکم جائر زمانه پیش رفت که با توجه به اتفاقات تاریخی متنوعی که در این مدت رخ داد، نویسنده اثر تاریخی مذهبی رضوی به سوژههای رنگارنگی برای نگارش داستان خود
بر میخورد. سالی که امام (ع) زاده شدند، مصادف بود با شهادت پدربزرگشان، ولیِ معصوم روزگار، امام صادق (ع) به حکم منصور دوانیقی، خلیفه خون خوار عباسی.
همچنین در زمان پدر بزرگوارشان اتفاقات تلخی مانند زندانی و شکنجه شدن حضرت کاظم (ع) در سیاه چالههای حاکمان و نیز منشعب شدن شیعیان به چند گروه اسماعیلیه و صارمیه و ... به وقوع پیوست. آغاز امامت حضرت رضا (ع) هم در نوع خود جاذبههایی داستانی دارد؛ مثلا اینکه مقتدای شیعیان در شهر مدینه بسیار محبوب بودند و خلیفه وقت ناچار از رعایت ملاحظاتی در برخورد با ایشان بود.
تصور کنید دشمنی که قدرتمند است و رهبر یک جامعه بزرگ انسانی و مدعی جانشینی پیامبر (ص)، ناگهان به یک امام معصوم پیشنهاد بدهد که قدرت را به ایشان واگذار کند. با یک نگاه سطحی و تک بعدی باید از این پیشنهاد استقبال کرد، اما امام رضا (ع) پیشنهاد مأمون خلیفه عباسی را نمیپذیرند. حضرت میدانند که نیت خلیفه غاصب، خیر نیست. گویا خلیفه در صدد تحکیم جایگاه خویش بوده و شاید درگیریهای داخلی خاندان عباسی و از جمله کشته شدن خلیفه قبلی، امین عباسی، به دست برادرش مأمون در این تصمیم و پیشنهاد دخیل بوده است.
مأمون که متوجه رد و انکار مشروعیت خود با واکنش خردمندانه حضرت میشود، از رو نمیرود و این بار پیشنهادی همراه با تهدید ارائه میدهد: اینکه امام رضا (ع) ولیعهد خلیفه شوند. امام ناچار به پذیرش این خواسته او میشوند، اما در عین حال از روشنگری علیه دستگاه جور دست برنمی دارند و به قول امروزیها تهدید را به فرصت بدل میسازند. آیا چنین موقعیتی جذابیت داستانی ندارد؟
رفتارهای مأمون عباسی با امام (ع) نیز جنبههای داستانی قویای دارد. برای مثال، او به حضرت پیشنهاد میدهد که با دختر خلیفه ازدواج کنند. یا میتوان از نیرنگهای شکست خورده مأمون برای مقابله با جایگاه امام رضا (ع) یاد کرد. برگزاری جلسات مناظره میان حضرت و بزرگترین زعمای فِرَق روزگار از آن جمله بود تا نیت خلیفه مبنی بر زدودن اعتبار امام در میان مردم محقق شود، اما علی بن موسی الرضا (ع) عالم آل محمد (ص) بودند و مدعیان علم را در آن جلسات مبهوت دانش خویش کردند. شکستهای مأمون کار را به جایی رسانید که او تصمیم به محدود ساختن حضرت گرفت و رفتاری به خرج داد که حضرت او را نفرین کردند...
مأمون نیز مانند اسلاف خویش جنایتکار بود و سرانجام ماهیت پلیدش را بیش از پیش آشکار ساخت. او از نزدیک ساختن اجباری امام به مقر خلافت به جایی رسید که به ایشان زهر خوراند. پیش از آن نیز وزیر ایرانی خود را به قتل رسانده بود و همه این ها، فارغ از جنبههای اعتقادی ما، از لحاظ داستانی بسیار جذاب است و میتواند سبب خلق رمانها و داستانهای تاریخی مذهبی ماندگاری شود. در ایران، برخی نویسندگان از ظرفیت ادبی زندگی و زمانه هشتمین امام (ع) غافل نبوده اند و آثار متعددی در این زمینه آفریده شده است. آثاری که مرحوم سعید تشکری و سید علی شجاعی و فریبا کلهر و دیگران نوشته اند و در جای خود باید بررسی و عیارسنجی شود.