به گزارش شهرآرانیوز، ایران در حال حاضر در میانه فرصت جمعیتی قرار دارد که حدود چهار دهه ادامه خواهد داشت؛ این روند تا زمانی ادامه مییابد که جمعیت فعال کشور در اواسط دهه ۱۴۱۸ رو به کاهش برود.
کاهش باروری در ایران بر ترکیب سنی آن تأثیر بسزایی داشته و درک صحیح از پویایی جمعیت ایران برای درک ظرفیت توسعه در درازمدت از اهمیت بسیاری برخوردار است.
اینها خطوط آغازین یک تحقیق به نام پروژه Stanford Iran ۲۰۴۰ است که یک ابتکار دانشگاهی از دانشگاه استنفورد به عنوان مرکزی برای محققان از سراسر جهان، بهویژه محققان ایرانی است.
این پروژه با هدف انجام تحقیقات در زمینه مسائل اقتصادی و فنی مرتبط با توسعه بلندمدت ایران و ارزیابی پیامدهای احتمالی آنها در زمینه جهانی انجام میشود.
تحلیلهای ارائه شده در این مطالعه و منتشر شده در Iranian-studies.stanford.edu بر اساس نتایج سرشماری سال ۱۳۹۵ و قبل از آن ایران و دادههای سازمان ملی ثبت احوال، وزارت آموزش عالی، بخش جمعیت امور اجتماعی و اقتصادی سازمان ملل و بانک جهانی است که خلاصهای از مطالعه به شرح زیر است:
در نیمه دوم قرن بیستم، ایران گذار جمعیتی خود را از مرگ و میر بالا به پایین و با یک تاخیر زمانی از باروری بالا به پایین طی کرد. این انتقال ابتدا منجر به نرخ بالای رشد جمعیت و نهایتا به دلیل کاهش سریع باروری، کاهش سرعت رشد شد؛ این مسئله باعث شد وضعیت جمعیت کشور در حال حاضر شبیه به یک شمشیر دو لبه باشد.
از یک سو جمعیت متولد شده با مشکلاتی از جمله بیکاری، فقر، کمبود آب، سوءتغذیه، آلودگی شهری و استفاده فزاینده خانگی از انرژی مواجه است و از سوی دیگر، افزایش سهم جمعیت در سن کار به طور بالقوه میتواند محرکی برای رشد و توسعه اقتصادی باشد.
اینکه ایران تا چه حد میتواند از این فرصت گذرا استفاده کند، در درجه اول به سرمایه انسانی و ظرفیت اقتصاد برای ایجاد اشتغال جدید بستگی دارد.
بر اساس سرشماری سال۱۳۹۵، جمعیت ایران نزدیک به ۸۰میلیون نفر رسید در حالی که نرخ رشد آن به ۱.۲درصد در سال کاهش یافت (نرخی مشابه با میانگین جهانی امروز، اما به طور قابل توجهی کمتر از اوج خود در چند دهه قبل).
بین سرشماریهای ۱۳۵۵ و ۱۳۶۵، جمعیت ایران از ۳۴میلیون نفر به حدود ۵۰ میلیون نفر رسید که مطابق با نرخ رشد متوسط سالانه ۳.۹٪ (۳.۲٪ از افزایش طبیعی و ۰.۷٪ از مهاجرت خالص) است.
با این حال، یک دهه بعد، ایران جهان را شگفتزده کرد و نتایج سرشماری سال۱۳۷۵ کاهش سریع نرخ رشد جمعیت را به دلیل کاهش بیسابقه باروری نشان داد. تنها در یک دوره ۱۰ساله، نرخ باروری کل کشور از ۶.۲ تولد برای هر زن در سال۱۳۶۵ به ۲.۵تولد برای هر زن در سال۱۳۷۴ کاهش یافت.
کاهش باروری در ایران نه تنها به دلیل کاهش سرعت، بلکه به دلیل عدم وجود سیاست اجباری دولت (مثلاً سیاست تک فرزندی در چین) یا قانونی شدن سقط جنین (مثلاً ترکیه) اتفاق افتاد.
نرخ باروری ایران به اعدادی بین ۲ تا ۲.۱ تولد به ازای هر زن رسید که نزدیک به سطح جایگزینی (یعنی ۲.۱تولد برای هر زن) است. با این وجود کاهش این نرخ خود زنگ خطری برای جایگزینی جمعیت است که در حال حاضر با آن روبهرو هستیم.
کاهش باروری در کشور تأثیر بسزایی بر ترکیب سنی آن داشته است. نسبت کودکان (کمتر از ۱۵سال) و سالمندان (۶۵ و بالاتر) به جمعیت فعال (۱۵ تا ۶۵سال) که به نسبت وابستگی سنی معروف است، از ۰.۹۵ در سال۱۳۶۸ به ۰.۴۵ در سال۱۳۸۳ کاهش یافته است.
ایران با کاهش افراد نیازمند به حمایت (سالمندان و کودکان)، در حال حاضر در میانه فرصت جمعیتی قرار دارد که حدود چهار دهه و تا زمانی ادامه خواهد داشت که جمعیت فعال در اواسط دهه ۱۴۱۸ کاهش یابد. قبل از اینکه سهم جمعیت فعال کاهش یابد و جمعیت پیرتر شود، باید از این فرصت استفاده کرد.
بیسوادی در ایران نسبت به قبل در میان جوانان کاهش یافته و ظرفیت کشور برای آموزش عالی به میزان قابل توجهی افزایش یافته است.
تعداد کل دانشجویان ثبت نام شده در دانشگاهها بین سالهای۱۳۸۵ (۲.۳میلیون) تا ۱۳۹۵ (۴.۳میلیون) تقریباً دو برابر شده است و زنان تقریباً نیمی از ثبت نام دانشجویان در برنامههای آموزش عالی را تشکیل میدهند.
پیشبینی میشود تا سال۱۴۰۴، بیشتر جمعیت ایران دارای تحصیلات عالیه باشند، در واقع انتظار میرود بیش از ۵۰درصد شهروندان ۲۵ تا ۳۵ساله دارای مدرک لیسانس یا بالاتر باشند.
اما سؤال این است که آیا این روند که مثبت به نظر میرسد منجر به رشد اقتصادی خواهد شد یا نه؟
نرخ بالای بیکاری پاسخ به این سؤال را سخت و مبهم میکند. رقابت برای کسب جایگاههای بهتر شغلی افراد را به سمت تحصیلات بالاتر از سطح کارشناسی سوق خواهد داد.
چنانچه ذکر شد بهرهگیری از توانمندی نسل جوان و فعال در کشور که عموما از تحصیلات دانشگاهی برخوردار هستند نه تنها یک چالش بلکه یک ضرورت است، چراکه پس از گذر از بازه زمانی طلایی فرصت این جمعیت کلان تبدیل به سالمندانی خواهند شد که هزینههای زیادی بر دوش نسل جوان که از نظر تعداد با توجه به نرخ موالید کمتر خواهند بود، میگذارد. افزایش سن بازنشستگی، افزایش هزینههای درمان و ... موضوعاتی خواهد بود که نیازمند برنامهریزی در زمان کنونی است. مسائلی که حتی پیشرفتهترین کشورهای دنیا را نیز گرفتار خود کرده است.