محمد عنبرسوز، شهرآرانیوز؛ «رحیل» یکی از عناوین مهم تلویزیون در ماههای اخیر بوده که از نیمه راه پخش قسمتهای خود عبور کرده است. به طورکلی این سریال فاقد یک نکته برجسته و منحصربه فرد است که باعث ماندگاری این مجموعه یا قرارگرفتنش در میان ۱۰ سریال تاریخی برتر رسانه ملی شود. اغلب ایدههای دراماتیک این سریال قبلا در مجموعههای مختلف استفاده شده اند و در اینجا صرفا به شکل تازهای بروز میکنند.
مثلا ایده گره زدن یک ماجرای عاطفی تاریخی با واقعه عاشورا و تعزیه قبلا در سریال فراموش نشدنی «شب دهم» موردتوجه قرار گرفته بود و مضامینی همچون خرافه گرایی در دوران قاجاری و رقابت عشقی بین شاهزاده و رعیت نیز در «جیران» وجود داشت. بااین حال «رحیل» مجموعهای نسبتا خوش ساخت و بی ادعا از آب درآمده است که مخاطب را پس نمیزند؛ وضعیتی که به نظر میرسد بخشی از آن مدیون بینش و تجربه کارگردانهای باسابقه این سریال است.
بررسی فرامتنی سریال «رحیل» و لحاظ کردن جایگاه این مجموعه در میان تولیدات نمایشی صداوسیما این فرضیه را تقویت میکند که ظاهرا رسانه ملی، پس از اتخاذ تصمیمات شتاب زده طی یک دوره کوتاه با تمرکز بر سریالهای مضمون زدهای که توسط عوامل مورد وثوق مدیران ارشد سازمان تولید میشدند، در ماههای اخیر به جمع بندی معتدل تری درباره تولید سریالهای خود رسیده و عنصر تجربه و کارکشتگی را هم به مثابه یک امتیاز مهم در سپردن تولیدات نمایشی به عوامل کاربلد مدنظر قرار داده است.
ازاین روست که حالا با سریالی طرفیم که دو خالق اصلی آن چهرههایی باسابقه و آشنا به مدیوم تلویزیون هستند. رامین عباسی زاده که به عنوان طراح، تهیه کننده و یکی از دو کارگردان سریال «رحیل»، نقش مهمی در شکل گیری این پروژه داشته است، نزدیک به سه دهه فعالیت در سریالهای تلویزیونی را پشت سرخود میبیند؛ کسی که در تولید مجموعههای محبوبی مثل «کت جادویی»، «او یک فرشته بود» و «پلیس جوان» نقش داشته است و طیف مخاطبان رسانه ملی و ذائقه هنری ایشان را به خوبی میشناسد.
تجربه کار در پروژههای ماورایی به عباسی زاده کمک کرده تا وجه خرافه گرایی را، به عنوان یکی از امتیازات مهم سریال «رحیل»، پرورش دهد و نمودی از جهالت در اواخر عهد قاجار را بر مدار شخصیت بیتاج، جلوی دوربین ببرد. مسعود آب پرور نیز کارگردانی باسابقه و پخته است که کارگردانی بیش از ۱۰ سریال تلویزیونی را در کارنامه دارد و به نظر میرسد که مؤلفههای فنی «رحیل» با نظر مستقیم او راهبری شده اند.
قصه «رحیل» به آخرین سالهای سلطنت قاجار بازمی گردد؛ زمانی که شاه مملکت به فرنگ رفته، کشور دچار آشفتگی غریبی شده و رضاخان برای رسیدن به سلطنت خیز برداشته است. در این میان، ولیعهد خام و دهن بین که دل در گرو دختری به نام مها دارد، تقلا میکند تا هم زمان قدرت قاجار را تثبیت کند و به وصال محبوب نیز برسد.
شاهزاده خانم قاجاری، اما به پسر صحاف باشی علاقهمند است و ازآنجایی که زنی مترقی و روشنفکر محسوب میشود که عموم زنان اندرونی او را دوست میدارند، آماج توطئههای ریزودرشت از جانب افراد مختلف با انگیزههای گوناگون (از حسادت گرفته تا کینه و طمع) قرار میگیرد.
مهمترین شخصیتهای سریال، اما دو کاراکتر به نامهای سرگرد زمان (با بازی حمیدرضا آذرنگ) و همسرش بیتاج (با بازی اندیشه فولادوند) هستند. سرگرد سرسپرده رضاخان است و تلاش میکند با ایجاد خفقان در جامعه و تحت فشار قرار دادن ولیعهد، زمینه تغییر سلطنت را فراهم آورد.
در این مسیر، همسرش که ساحرهای شرور است، به اندرونی شاه نفوذ و سعی میکند محبوبیت مها را نابود کند. این دو شخصیت اگرچه نشانههایی از تیپ بودن دارند، اما با پرداختهای مناسب و بازیهای مسلط هنرپیشه هایشان، سریال را به جلوه میآورند و بار درام را به دوش میکشند. در واقع نقشهای منفی «رحیل» به مراتب قدرتمندتر از نقشهای مثبتش از آب درآمده اند و قصه را به جلو میرانند.
در مجموع، سریال «رحیل» یک مجموعه کاملا معمولی است که هم زمان میتواند عبرت آموز و سرگرم کننده هم باشد، اما به هیچ عنوان اثری نیست که خدشهای به آبروی تلویزیون وارد کند یا مخاطب را پس بزند. استاندارد متوسط تولید در این اثر رعایت شده و بازی بازیگرانش هم در بهترین وضعیتی است که طی یکی دو سال گذشته در مجموعههای تلویزیونی شاهد بوده ایم. به نظر میرسد که رسانه ملی با چنین محصولاتی میتواند دوباره نظر مخاطبان را به قاب جعبه جادویی جلب کند و به مرور زمینه و شرایط مناسبی را برای فعالتر شدن و نقش آفرینی هنرمندان کارآمد و باتجربه در محصولات نمایشی صداوسیما فراهم آورد.