مریم محبی | شهرآرانیوز؛ دهانتان را باز کنید. بیشتر لطفا. نیم ساعتی باید تحمل کنید. زبانتان را تکان ندهید. اگر به دریل بخورد زخم میشود و یک داستان دیگر هم درست میشود. اول، اما آمپول بی حسی. دردی ندارد. یعنی دردش خیلی کمتر و قابل تحملتر از درد دندان است. حالا میتوانید چند دقیقه دهانتان را ببندید. خیلی زودتر از اینها باید میآمدید برای معالجه. بی حس شد، نه؟ دوباره باز کنید. بیشتر. ساکشن را میگذارم تا بزاق دهانتان را بکشد. حواستان باشد زبانتان را کنترل کنید. اگر خواستید چیزی بگویید میتوانید دستتان را بیاورید بالا. صدای دریل میآید. دکتر دارد دندانتان را میتراشد....
میترسید؟ خیلیها توی دنیا وجود دارند که فوبیای دندان پزشکی دارند و از معالجه دندان و حتی پا گذاشتن به مطب دندان پزشکی واهمه دارند، اما واقعیت این است که ادبیات، قصه و کلمه میتواند حتی به یک مطب دندان پزشکی هم نفوذ کند و مثل یک لایه مرهم بنشیند توی آن اتمسفر تا همه لحظاتی که روی یونیت دندان پزشکی دراز کشیده اید و به سقف زل زده اید و هیچ کار دیگری از دستتان برنمی آید و ثانیهها دیر میگذرد، به قصهها فکر کنید. به کلمه ها....
دکتر سیامک شایان امین، کسی است که سالها پیش تصمیم میگیرد بین حرفه تحصیلی اش، یعنی دندان پزشکی، با کتاب و ادبیات پیوندی برقرار کند و سالها تجربه روزنامه نگاری نیز به کمک او میآید. در مجالی که دست داد، با او دقایقی درباره کتاب و ادبیات و فعالیتهای رسانهای اش گپ زدیم.
کارش را از دبیرستان با داستان نویسی شروع میکند و ادامه این مسیر برایش تجربههای متعدد و گران بهایی در حوزه روزنامه نگاری و خبر و رسانه فراهم میکند. از چاپ و انتشار نشریات دانشجویی گرفته، تا همکاری با رسانهها و روزنامههای محلی مشهد، چون خراسان، قدس، طوس و شهرآرا و بعدها، مطبوعات پایتخت. طی همه این سالها با همکاری دوستان و همکارانش، نشریات دیگری را نیز، چه در حوزه تحصیلی اش و چه در زمینه فرهنگ و ادبیات، منتشر میکند.
این روند با همه بالا و پایین هایش تا سال ۹۷ ادامه پیدا میکند تا اینکه به قول خودش انفجار قیمت دلار اتفاق میافتد و گرانی اجناسی، چون کاغذ باعث میشود دیگر توان انتشار نشریه وجود نداشته باشد. این، اما پایان فعالیت او در حوزه رسانه نیست. جلوتر که میرود، مجوز یک انتشارات را میگیرد. انتشاراتی با نامی برگرفته از رشته دندان پزشکی؛ «دندانه» تا همین امروز به فعالیتش ادامه میدهد و تا کنون موفق شده چهل عنوان کتاب را نیز منتشر کند.
البته نه فقط کتابهایی که در حوزه علوم پزشکی و دندان پزشکی قرار میگیرد. از کتابهای علمی و پزشکی پیرامون اخلاق دندان پزشکی، سرطان دهان گرفته تا کتابهایی که جنبههای جذاب دیگری را به خودش اختصاص میدهد. کتابهایی با محورهایی، چون خاطرات دندان پزشکان از دوران تحصیل، طرح و طبابت، دندان پزشکی در داستانهای کوتاه از نویسندگان بزرگ، اخبار و اعلانات دندان پزشکی در مطبوعات عصر قاجار و حتی کتابهای شعر و داستان با محوریت دندان و دندان پزشکی برای کودکان.
کار رسانه یا دندان پزشکی؟ سؤالی که در مواجهه با او به نظر یکی از پرتکرارترین هاست. خودش این گونه برایمان تعریف میکند: «من دندان پزشک صرف یا روزنامه نگار صرف نیستم. برای خودم هویتی ساخته ام که ۵۰ درصدش دندان پزشکی است و ۵۰ درصد دیگر فعالیت رسانه ای، اما فقط یک هویت دارم. هر دو برایم جذاب است به ویژه وقتی بازخوردهای خوبی میگیرم. چه زمانی که لبخند خوبی به کسی هدیه میدهم یا دردی را فرومی نشانم یا وقتی فعالیتهای رسانهای ام بازتاب خوبی پیدا میکند. به همین دلیل هیچ گاه حاضر نبوده ام یکی را فدای دیگری کنم.»
در مطبش کلی کتاب دارد، کتابخانه دارد یعنی. با این انگیزه که قدمی در راه کتاب خوانی بردارد کتابهای زیادی را آورده اینجا. از مراجعه کنندگانش نیز میخواهد اگر از درمانی که از او گرفته اند رضایت دارند، یک کتاب را به رسم هدیه و یادگاری با خود ببرند. او از بازخورد و واکنش مراجعه کنندگان و مردم نیز برایمان میگوید:
«احساس دیگران درباره اینکه من تلاش میکنم یک آدم دوبعدی یا چندبعدی باشم خیلی متناقض است. برای عده ای، فردی که فقط خودش را منحصر به دندان پزشکی نکرده و دارد تلاش میکند در عرصههای دیگر نیز تجربههایی به دست بیاورد، جذاب است.
خودم، اما فکر میکنم برخی ممکن است با خود فکر کنند فردی که چند مشغله دارد و به چند حیطه وارد میشود، به یک آدم متوسط تبدیل میشود. یعنی بر این باورند که شما باید روی یک کار تمرکز کنید و در آن بهترین باشید. من، اما دارم تلاش میکنم اعتماد مراجعه کنندگانم را جلب کنم و به آنها ثابت کنم که اگر قرار است درمانی را برای شما انجام بدهم، آن را در سطح استاندارد و به بهترین نحو انجام خواهم داد. در مجموع، اما میتوانم بگویم برخورد آدمها بسیار مثبت است و حس خوبی برقرار میشود.»
آیا مردم ما خیلی تمایل و علاقهای به کتاب خواندن ندارند؟ این ادعا که گاه و بیگاه از جانب افرادی مطرح میشود، سؤالی است که از شایان امین میپرسیم و او در پاسخ به ما میگوید:
«در بازار نشر و کتاب، آثاری را میبینیم که به چاپهای بالا میرسند. آن هم در نسخههای هزارتایی. حالا ممکن است در این میان برخی از ناشرها شیطنتهایی هم بکنند، اما کتابی که در یک بازه زمانی در حجم بالا چاپ و منتشر میشود، نشان میدهد که کتاب خوانده میشود و مردم کتاب میخوانند. موافق این نیستم که بگویم مردم کتاب نمیخوانند، اما باید بگویم هرچه هم کتاب بخوانید باز کم است. آدمهای زیادی را در اطرافم میبینم که همیشه با کتاب دم خورند، اما برخلاف این اتفاق باز هم حسرت میخورند که چرا فرصت ندارند کتابهای بیشتری مطالعه کنند.
نکته مهم و مؤثر، این است که تلاش کنیم کتابهای بیشتری در دسترس قرار بگیرد و فرهنگ کتاب خواندن جا بیفتد. اثرگذاری این اتفاق را میتوانیم در خانوادههایی که کتاب از کودکی در دسترس فرزندانشان قرار دارد ببینیم. آنها ناخودآگاه به سمت کتاب میروند، کتاب به دست میگیرند، با کتاب بزرگ میشوند و در آینده آدمهای کتاب خوانی میشوند. اما اگر برای این هدف هزینه ندهیم و هزینه نکنیم، نمیتوانیم مردم را مقصر بدانیم. مقصر کم کتاب خواندن مردم سیاست گذاران و مدیران فرهنگی ما هستند.»
اما وضعیت بازار چاپ و نشر، از نگاه یک ناشر دندان پزشک یا یک دندان پزشک ناشر چگونه است؟ شایان امین میگوید: «به عنوان ناشری که شاید هنوز خیلی چم و خم کار را یاد نگرفته و بازار دستش نیامده، باید بنالم، اما فکر میکنم نباید این کار را بکنم! بخشی از ناراضی بودن ما از شرایطمان، شاید تقصیر خودمان باشد نه اقتصاد و اجتماع. یعنی لزوما این گونه نیست که وضعیت بازار نشر خراب است، یا کتاب به فروش نمیرود، چون مردم به کتاب خواندن علاقهای ندارند، یا گران است یا دولت یاری نمیکند.
ما ناشرانی داریم که خیلی خوب کار میکنند و ناشران بخش خصوصی هم هستند. نمیتوانیم به رانت خواری متهمشان کنیم یا اینکه با دیگران یک رقابت نابرابر دارند. من معتقدم خیلی از این ناشران، چون کارشان را بلدند، از ذائقه مخاطب به خوبی آگاهی دارند و میتوانند به آن جهت بدهند، موفق شده اند. ناشرانی که چندین و چند فروشگاه دارند، تعداد عناوین کتابشان در سال سه رقمی است، درآمد خوبی هم دارند و خیلی از نویسندگان و مترجمان آرزو دارند با آنها کار کنند.»
او درباره تجربه خودش از برخورد شرکتهای پخش کتاب نیز میگوید:
«برخورد شرکتهای پخش کتاب با من به عنوان یک ناشر کوچک و تخصصی خیلی ظالمانه است و سرشار از اجحاف. چند تن حاضر نشدند کتابهای من را پخش کنند و در موارد دیگر نیز دیدم شرایط، شرایط خوبی نیست؛ درواقع دیدم به عنوان یک ناشر نمیتوانم کتاب هایم را بدهم، یک چک یک ساله بگیرم و ۵۰ درصد آن را هم به عنوان حق پخش و فروش بدهم.
به همین دلیل، این استراتژی را که کتاب هایم در کتاب فروشیها در دسترس همه قرار بگیرد انتخاب نکردم. ترجیح دادم در همان اکوسیستم دندان پزشکی بمانم و کتاب هایم را به صورت آنلاین پخش کنم، هم برای مردم و هم برای هم صنفانم.»