به گزارش شهرآرانیوز؛ برگه شکوائیه و پرینت حسابی را که از بانک گرفته، مدام زیر و رو میکند. انگار میخواهد به کشف جدیدی دست پیدا کند. بعد از چند لحظه برگهها را لول کرده و روی صندلی بغلی قرار میدهد؛ کلافگی و سردرگمی از سر و رویش میبارد.
جوانی حدوداً ۳۵-۳۰ ساله است؛ چند خالکوبی بر روی دست و گردنش خودنمایی میکند، اگرچه سعی میکند با پایین کشیدن آستین پیراهنش، تتوها را پنهان کند! در این بین هرازگاهی پاچه شلوارش را هم به زور پایین میکشد تا کوتاهی اش به چشم نیاید.
به سویش رفته و سر صحبت را باز میکنم. میپرسم: از شما هم کلاهبرداری شده؟ به سر تا پایم نگاهی کرده و میگوید بله؛ شما هم همینطور هستید؟
بعد از اینکه خودم را معرفی کرده و سر صحبت باز میشود، برایم از پیامکی میگوید که برایش آمده و در آن درج شده بود شکوائیهای علیه وی ثبت شده است.
هنوز جملهاش تمام نشده، ریتم صدایش را تغییر داده و با صدای بلند میگوید: به سر و وضع من نگاه نکنید. به خدا من تا به حال پایم به کلانتری باز نشده بود؛ معلوم است که با آمدن چنین پیامکی قالب تهی میکنم.
او را دعوت به آرامش کرده و میگویم: خودتان را ناراحت نکنید؛ اتفاقی است که افتاده، به دور و برتان نگاه کنید همه این افراد به خاطر کلاهبرداری در اینجا جمع شدهاند.
دستش را میان موهایش کرده و بعد از چند لحظه میگوید: پیامک که آمد خودم را باختم. آخر من که کاری نکرده بودم. صبح تا شب دمِ مغازه بودم، شب هم میآمدم خانه. تنها ناپرهیزیام فقط میماند دور دورها و گشتهای دوستانه در آخر هفته، آن هم خدائیش خلاف نمیکردم، اما این پیامک رشته افکارم را گسیخت. پایین پیامک یک لینک گذاشته بودند؛ ناخودآگاه وارد شدم، برای اطلاعات بیشتر باید پول میپرداختم، حدود چند هزار تومان که پولی نبود! سریع کلیک کرده و پول را پرداختم. هنوز فکرم در گیرودار شکوائیه بود، که پیامک برداشت وجه آمدم. با خودم گفتم همین پیامک واریز چند هزار تومانی است، اما در ادامه یکی دیگر و در نهایت دو پیامک دیگر آمد.
پیامکها را که باز کردم، دیگر هوش از سرم پرید. تمام پول کارتم که فروش چند روز مغازه بود به یغما رفته بود.
راستش اول نفهمیدم که ارتباطش با همین لینک است. ترسیدم؛ مثل برق گرفتهها از جا پریدم، فکر کردم کارتم را کسی برداشته و با رمزش از حسابم برداشت کرده است؛ سراغ کت و کیفم رفتم. تمتم محتویات جیبم را روی میز ریختم، کارتم نبود! سراغ کیفم رفتم آنجا هم نبود واقعاً هول کرده بودم، دویدم و از مغازه بیرون رفته و سراغ ماشین رفتم کارتم داخل داشبورد ماشین بود؛ از پیدا کردنش یک آن خوشحال شدم، اما فکر اینکه کارتم چه طور خالی شد سردرگمم کرده بود.
هنگ کرده بودم، نمیدانستم چه باید بکنم. یکی از بچههای مغازه که مات من شده بود جلو آمد و آرام آرام قضیه را پرسید، کارتم را گرفت و دوباره موجودی گرفت. پیامکها را دید و در آخر هم گفت که بیایم پلیس فتا.
بعد هم آمدم اینجا پلیس فتا، تا شکایت کنم برای برداشت غیرمجاز از حساب بانکیام.
زن، فرهنگی و بازنشسته آموزش و پرورش است. با پسرش برای شکایت به پلیس فتا آمده است. تا میفهمد که خبرنگار هستم میگوید؛ خانم! موجودی حساب بانکیام سر یک پیامک خالی شد.
جریان را میپرسم و میگوید: من سر یک موضوعی به دادگاه شکایت کرده و در رفت و آمد هستم.
راستش سه سال پیش ماشینم را به فردی که رفیق پسرم بود فروختم؛ در اصل پسرم معامله را انجام داد و، چون به دوستش اعتماد داشت، این معامله را با چک انجام داد. چک رد و بدل شد و ما هم ماشین را به او دادیم، اما هر بار که برای گرفتن مبلغ چک تماس میگرفتیم، دوست پسرم بهانه میآورد و زمان میخرید تا آنجا که سال گذشته طاقتم طاق شد چراکه مدام پیامکهای جریمه میآمد، ماشین اگرچه در سند به نام من بود، اما در اصل در اختیار فرد دیگری بود که با آن تخلف هم میکرد و به روی خودش هم نمیاورد که بیاید و تسویه حساب کند و به نام بزند.
تا اینکه سال گذشته با این فرد اتمام حجت کرده و در دادگاه شکایت خود را ثبت کردم و هنوز که هنوز است جلسات دادگاه ما برقرار میشود و هر ازچندگاهی از سامانه ثنا برای من پیامک میآید.
از جریان کلاهبرداری و خالی شدن حسابش میپرسم که میگوید: درست سر همین جریان به دام افتادم. در جلسه آخر دادگاه که هفته پیش بود دادگاه ادعای اعسار این فرد را رد کرد، اما طبق قانون این فرد اجازه اعتراض دارد و من این چند روز همش درگیر این قضیه بودم که آیا باز اعتراض میزند یا نه و برای همین منتظر پیامک ثنا بودم.
راستش روز و شب نداشتم. اعصابم در این چند وقت بسیار درگیر بود. آن ماشین به جای آنکه کمک خرجمان باشد و پولش به زخمی بخورد از دستمان رفته و دست آدم شیادی و پرادعایی افتاده بود که در جلسه دادگاه با خودخواهی مدعی بود که چرا کارت سوخت ماشین را ندادهاید؟
سرت را درد نیاورم دخترم! دوسه شب پیش پیامک آمد، مثل پیامک سامانه ثنا بود به نظرم؛ من هم بدون اینکه شک کنم، از آنجا که منتظر پیامک بودم، روی لینک ارسالی کلیک کردم و باقی قضایا.
زن نفسی چاق میکند. گوشه چادرش را صاف کرده و آهی میکشد و میگوید: چه برایت بگویم... همه پسانداز حقوقم در این چند سال را خالی کردند و بردند؛ به همین راحتی... خودم باعث شدم... خودم!
پسرش بطری آب را باز کرده و به مادر میدهد و در حالی که سعی دارد مادرش را آرام میکند میپرسد: خانم! به نظر شما این دزدها را میگیرند؟
مرد میانسال است. چندین پرونده و پوشه در دست دارد. در قسمت ورودی سالن با سربازی که کنار در ایستاده، مشغول صحبت است. همانطور که در حال بیرون رفتن از سالن هستم متوجه صحبتشان میشوم.
پروندهها را نشان سرباز میدهد و میپرسد: سرکار! به نظرت پول من زنده میشود.
سرباز با دستش تمام کسانی را که در سالن نشستهاند نشان میدهد و میگوید: همه اینها مثل شما هستند، اگر پروندهشان در ظاهر با پرونده شما فرق دارد، اما از همه کلاهبرداری شده است؛ آن هم از چند صد هزار تومان گرفته تا چند صد میلیون تومان با انواع شگردها از برندهشدن در قرعهکشی تا سامانه ثنا و پیامک قرضگرفتن و حتی خرید از دستفروشها.
مرد که ناامید شده، پوشهها را میبندد و به دیوار تکیه میدهد. جلو رفته و سلام میکنم و موضوع را میپرسم.
میگوید: چهارشنبه شب بود. پیامکی آمد، با عبارت «سامانه ابلاغیه» _اگرچه بعدها فهمیدم مدل درستش سامانه «ابلاغ» است نه سامانه «ابلاغیه» _.
مرد ادامه میدهد و میگوید: دو سه روزی میشود که درگیر کار محضری بوده و معامله ملک انجام دادهام. پشت سر هم پیامک اداره مالیات، شهرداری و سازمانهای مرتبط برایم میآید.
در بین این پیامکها، این پیامک سامانه ابلاغیه هم آمد. اصلا فکرم کار نکرد که شاید مربوط به من نباشد.
مرد حرفش را قطع کرده و گوشی را از جیب کتش بیرون آورده و پیامک را نشانم میدهد و میگوید:خانم! این پیامک را ببینید؛ من که به همه میگفتم اگر پیامکی برایتان آمد و لینک داشت، رویش کلیک نکنید، خودم به دام افتادم و در عین ناباوری رویش کلیک کردم.
۱۰ هزار تومان باید پرداخت میکردم. آن را هم پرداخت کردم، اما پیامک تراکنش ناموفق آمد. بعد هم بلافاصله یک پیامک برداشت وجه آمد، پیامک را که باز کردم دیدم مبلغ صد هزار تومان برداشت شده است.
تعجب کردم. داشتم با خودم فکر میکردم که این یعنی چه؟ اولاً چرا پیامک تراکنش ناموفق میآید و بعد در ثانی چرا بهجای ۱۰ هزارتومان، ۱۰۰ هزار تومان برداشت کرده است؛ مگر میشود من که صفرها را شمرده و درست درج کردم؟
در همین گیر و دار بودم که پیامک دیگری آمد. چشمتان روز بد نبیند، تمام موجودی حسابم را خالی کردند.
تازه آن موقع بود که یادم آمد کهای وای! این پیامک هم از همان دسته پیامکهای کلاهبرداری بوده است.
از مالباخته میپرسم بعد از این جریان چه کردید؟ میگوید؛ خبر داشتم که پلیس فتا ۲۴ ساعته باز است. آمدم خیابان مطهری و گزارش برداشت غیرمجاز از حساب بانکی را ثبت کردم و بعد هم رفتم دادسرا. شکوائیه ثبت کرده و به همراه پرینت برداشت حسابم که از بانک مربوطه گرفتم، دوباره برگشتم به مقر پلیس فتا. حال منتظرم تا ببینم افسر پرونده چه میگوید.
دختر جوان با وکیلش برای شکایت آمده است. میگوید: طی سه فقره برداشت حسابم را خالی کرده اند، هم پول خودم بوده و هم پول شرکت. آن هم به خاطر یک اشتباه کوچک.
دختر آهی میکشد و میگوید: چند فقره پرونده و شکایت در دادگاه داریم، به هر حال شرکت بزرگی داریم و در موارد مختلفی مواردی برایمان پیش آمده است، از شکایت کارگر گرفته تا بحث بیمه و پیگیری و....
دو سه هفته پیش پیامکی آمد، من هم طبق روال، اما این بار نمیدانم چرا بیتوجه پیامک را باز کرده و رویش کلیک کردم. اینقدر درگیر مسائل بودم که فکرم درست کار نکرد که سریهای قبل که پیامک ثنا میآمد اصلاً نیازی به واریز وجه نبود، اما بهرحال آن موقع فکرم کار نکرد، وجه را واریز کردم، اما پیامک تراکنش ناموفق آمد.
ابتدا توجهی نکردم؛ اما مدتی نگذشت که چندین پیامک آمد. وقتی پیامها را دیدم از تعجب خشکم زد، موجودی حساب پشت سرهم برداشت و خالی میشد. باور کنید به مرز سکته رسیده بودم. اصلاً نفهمیدم که چه شد... همکاران کمکم کردند. آب قند داده و سرپایم کردند. بعد هم که وکیل شرکت آمد معلوم شد که کلاهبرداری بوده است.
حالا هم چند هفتهای است که درگیر هستیم، امیدوارم فرد کلاهبردار دستگیر شود و بخشی از سرمایه شرکت برگردد.
در خصوص کلاهبرداری با پیامک سامانه ثنا با «سرهنگ علیمحمد رجبی رئیس مرکز تشخیص و پیشگیری از جرائم سایبری پلیس فتا فراجا» گفتگو کردیم.
وی با بیان اینکه ارسال پیامک ابلاغیه الکترونیکی سامانه ثنا به شهروندان از مهمترین ترفندهای مجرمان سایبری است اظهار داشت: در این نوع کلاهبرداری، مجرمان سایبری با استفاده از ارسال یک پیامک حاوی لینک، از افراد میخواهند که جهت مشاهده شکوائیه بر روی لینک ارسالی کلیک کرده و به محض کلیک بر روی لینک ارسالی به سایتی جعلی هدایت شده و در ادامه با درخواست پرداخت مبلغ ناچیزی در قبال مشاهده ابلاغیه، کلیه اطلاعات کارت بانکی فرد به سرقت رفته و حساب بانکی فرد خالی میشود.
سرهنگ رجبی با بیان اینکه بعد از کلیک بر روی لینک ارسالی پیامک ثنا، احتمال نصب یک بدافزار در گوشی وجود داشته و این بدافزار میتواند علاوه بر سرقت اطلاعات و تخلیه حسابهای بانکی، صدها پیامک از شماره موبایل فرد برای شمارههای ذخیره شده در دفترچه تلفن، ارسال کند و فرد را ناخواسته در حلقه پازل شبکه کلاهبرداران سایبری قرار دهد گفت: بدین ترتیب یک شبکه هرمی جهت به دام انداختن قربانیان بیشتر با سوءاستفاده از دیگر قربانیان ایجاد شده و در واقع ردپای مجرم اصلی نیز به این شیوه پاک میشود، چراکه پیامک از سمت فردی برای افراد دیگر ارسال شده که خود نیز یک قربانی است.
رئیس مرکز تشخیص و پیشگیری پلیس فتا فراجا با تأکید دوباره بر این موضوع که برای مشاهده ابلاغ الکترونیک قضایی (ثنا)، نیازی به پرداخت وجه نیست اعلام کرد: هموطنان دقت داشته باشند که پیامکهای ارسالی ثنا فاقد لینک بوده و کاربران در صورت دریافت چنین پیامهایی باید از کلیک بر روی آنها خودداری کنند؛ همچنین شهروندان باید به این موضوع توجه کنند که پیامک ثنا از یک شماره شخصی برای افراد ارسال نمیشود.
بعد از پایان گزارش و گفتگو دوباره به سمت دفتر ارجاع باز میگردم. افسر ارجاع اسم فردی را صدا میزند، از آن طرف مرد و زنی پرونده به دست سریع خودشان را به اتاق مربوطه رسانده و آنچه را که رخ داده به همراه مدارک ارائه میدهند.
همین طور که نظارهگر آنها هستم با خودم پیامهای پلیس فتا را مرور میکنم از ارائه مطالب آموزشی و پیشگیری گرفته تا پیامهای هشداری و اخبار دستگیری؛ از اینکه بارها گفته شده که پیامک ناشناس را باز نکنید؛ از اینکه سامانه ثنا از سرشماره شخصی پیامک ارسال نکرده و لینک نداشته و تقاضای پول نمیکند حتی چند هزار تومان ناقابل!
منبع: فارس