صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

نگاهی به فیلم «جنگل پرتقال» اثر آرمان خوانساریان | تماشا از سر فراغ‌بال

  • کد خبر: ۱۹۵۸۳۱
  • ۳۰ آبان ۱۴۰۲ - ۱۴:۲۳
شکستن باور‌های غلط که در طی سال‌ها شکل گرفته است، میل به تجربه‌های جدید و رهایی از دلبستگی‌ها، شناخت حاصل از کنش‌های بین شخصیت‌های فیلم جنگل پرتقال است.

به گزارش شهرآرانیوز، جنگل پرتقال را می‌توان تا آخر دید و غر نزد. این شاید مهم‌ترین ویژگی نخستین ساخته بلند آرمان خوانساریان باشد که در چهل‌ویکمین جشنواره فیلم فجر روی پرده رفت و اکنون اکران عمومی می‌شود.

به دل نشستن یک همه‌چیزدان کج‌خلق

فیلم جنگل پرتقال طعم دلپذیری دارد، آدم را به خطه شمال می‌برد، به دریایی که اتفاقاً زیاد در فیلم نمی‌بینیم اما حسش می‌کنیم. هوای بارانی، پرسه‌زنی‌هایی از سر فراغ‌بال و بسیاری دیگر از حس‌های خوب مشترک با آدم‌ها و البته مشترک با یک آدم بدقلق، همیشه طلبکار و روشنفکرنما که روی مخ همه می‌رود تا خود را در قالب شخصیتی ایده‌ال‌گرا معرفی کند.

علی بهاریان (با بازی خوب میرسعید مولویان) یک مشت از خروار آدم‌های تحصیل‌کرده و مدعی و عاشق نمایشنامه‌نویسی است که نتوانسته حتی یک نمایشنامه خود را به سرانجام برساند اما روی همه آثار نمایشی حرف می‌زند و اظهارنظر می‌کند. از آن آدم‌های همه‌چیزدان و منفی‌باف که دوست دارد برای همه نسخه بپیچد و هیچ تلاشی برای جلب نظر دیگران نمی‌کند. و در فیلم می‌بینیم که کج‌خلقی‌های او چگونه سبب می‌شود تا شخصیتش بهتر در ذهن مخاطب جابیفتد و همین شخصیت‌پردازی هم هست که به فیلم قوت می‌دهد.

او معلمی است که ناچار می‌شود برای ارتقای وضعیت کاری‌اش و البته به اجبار سفری را به محل تحصیلش یعنی تنکابن آغاز کند تا مدرک تحصیلی‌اش را بگیرد. در این سفر با عشق قدیمی خود نیز دیدار می‌کند. همین سفر و دیدار هم هست که او را از پوسته سخت خود بیرون می‌کشد و به دنیای دیگری پا می‌گذارد.

وقتی تماشاگر میلی به مچ‌گیری ندارد

باورپذیری از آن دست ویژگی‌های ضروری برای یک قصه است اما درباره فیلم جنگل پرتقال باید گفت این مسئله آن‌قدرها هم مهم نیست و تماشاگر که غرق در حس‌های خوب و دلپذیر و تصاویر فرح‌بخش شده است چندان میلی به مچ‌گیری در روابط علی و معلولی و منطق اتفاقات ندارد و چه بسا بخواهد باور کند یک نفر(سارا بهرامی) به یک دلیل ساده، می‌تواند برای همیشه خودش را به فراموشی بزند بی آنکه بداند فرصتی برای انتقام خواهد یافت. شاید به این دلیل که مخاطب خیلی زود متوجه می‌شود قرار نیست پای تماشای فیلمی معناگرایانه یا سخت و پیچیده بنشیند. سادگی فیلم بر دلش می‌نشیند و سعی می‌کند از تماشای آن لذت ببرد.

رهایی پایانی

شکستن باور‌های غلط که در طی سال‌ها شکل گرفته است، میل به تجربه‌های جدید و رهایی از دلبستگی‌ها، شناخت حاصل از کنش‌های بین شخصیت‌های فیلم جنگل پرتقال است که در سکانس پایانی فیلم، آنجا که شخصیت اصلی می‌گذارد مدرک تحصیلی‌اش را که برای گرفتنش مجبور به این سفر شده بود، باد ببرد، نمایان می‌شود.

این شناخت اما بی آنکه قرار باشد به عنوان یک درس اخلاقی به زور به خورد مخاطب داده شود، حاصل می‌شود که این خود موهبتی برای تماشاگر هم هست.

در پایان می‌توان گفت فیلم جنگل پرتقال یک زنگ تفریح است در میان پرشمار کمدی‌ها و پرفروش‌های پرحاشیه روی پرده که دیدن آن خالی از لطف نیست.

 

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.