مالوف | شهرآرانیوز، شیوع اچآیوی/ایدز در طول چهار دهه گذشته موجب ابتلای دست کم ۸۰ میلیون نفر شده که مرگ ۴۰ میلیون نفر آنها را به دنبال داشته است این بیماری چند بعدی، پیچیده و انگدار نه تنها کیفیت زندگی مبتلایان بلکه نزدیکان و خانواده های آنها را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. از سوی دیگر و با توجه به اثرات آن بر نیروی انسانی و متغیرهای کلان به عنوان موضوعی مربوط به امنیت بشر شناخته شده که تأثیر فزایندهای بر بیثباتی روزافزون منطقهای و مسائل امنیت ملی کشورها داشته است. با این وجود امروزه و در سطح جهانی اچآیوی/ایدز با دو تغییر اساسی در زمینه داروهای کنترلی و کاهش مرگ ومیرمبتلایان روبرو بوده است. به مناسبت روز جهانی ایدز، شهرآرا نیوز با پژوهشگر اجتماعی درباره این موضوع به گفتگو پرداخته است که در ادامه میخوانید.
حامد بخشی با اشاره به مسئله داغ بیاعتباری اظهار کرد: در سراسر جهان مسئلهای که مبتلایان به ویروس اچآیوی یا بیماری ایدز با آن درگیر هستند، مسئلهای است که گافمن به آن با عنوان داغ بیاعتباری به آن اشاره کرده است. گافمن میگوید انسانها گاهی اوقات نشانه یا زمینه برچسبی پیدا میکنند که این موضوع میتواند آنها را بیاعتبار کند. کسانی که داغ بیاعتباری را دارند مسئلهشان کنار آمدن با آن داغ است. به عنوان مثال فردی دچار بیماری ایدز شده و همه از این موضوع آگاه هستند چنین افرادی مسئلهشان این است که چگونه با این هویت بیاعتبارشدگی جدید و هویتی داغ خورده کنار بیاید. مسئله آنها بیشتر عادی سازی و کنار آمدن با آن برای خودشان است.
وی بیان کرد: داغ دیگری که گافمن از آن نام میبرد؛ داغ احتمال بیاعتباری است به عنوان مثال خاطرهای و اتفاقی و... برای فردی به وجود آمده که دیگران از آن خبر ندارند اما اگر خبردار شوند بیاعتبار میشوند. آنها مسئلهشان داغ احتمال بیاعتباری است. بر خلاف دسته قبلی که دغدغهشان عادیسازی برای بقیه است دغدغه این افراد دغدغه پنهانسازی است که چگونه همواره مراقب باشند که این داغ برملا نشود. آن وقت کسانی که دچار بیماری ایدز میشوند به دلیل حاشیههای مرتبط با روابط جنسی بازی که از ابتدای این بیماری داشتهاند این ماجرا را بستگان نزدیک خبر دارند که داغ بیاعتباری است و سعی میکنند که کنار بیایند و مانند یه بیماری عادی با آن برخورد که عادت کنند و در مقابل یک جامعه وسیعتر که مسئلهشان داغ احتمال بیاعتباری است و این افراد به دلیل اینکه دائما درگیر و دغدغه این را دارند که این مسئله برملا نشود محدودیتهای متعددی دارند. نه تنها باید با این بیماری که ویژگیهای خیلی خاصی دارد کنار بیایند بلکه باید مراقب این هم باشند که دیگران هم نفهمند به عبارت دیگر شترسواری دولا دولا است که خیلی برایشان ایجاد زحمت میکند.
این پژوهشگر اجتماعی خاطر نشان کرد: لذا این آدمها معمولا راهحل را در کنارهگیری و قطع ارتباط با دیگران انجام میدهند که متاسفانه این مسئله همچنان برایشان تابو است و بعد تلاش میکنند که روابط اجتماعی جدیدی را با افرادی که آنها هم به نوعی درگیر ایدز هستن و این مسئله برایشان عادی است ارتباط برقرار کنند معمولا رو میبرند به سمت انجمنهای مخصوص بیماران ایدز که نیاز به روابط اجتماعی خود را برطرف کنند. این مسئله، دشوار است و هیچ وقت این اجتماعات نو پدید و جدید، اجتماع اولیه خویشاندی و دوستی قبلی نمیشود.
بخشی تصریح کرد: بعضی از افراد هستند که از طریق انتقال خون آلوده به ایدز مبتلا شدند اما داغ ننگی که این بیماری دارد آنها را میگیرد . راه حل آن راه حل مشخصی است که اجرای آن سخت است. راهحل، عادی سازی این ماجراست یعنی آنچه در دنیا دارند مطرح میکنند این است که تلاش کنیم و ترویج کنیم در جامعه که ایدز هم یک نوع بیماری مانند هر بیماری دیگر است و هرکسی ممکن است به آن مبتلا شود.
وی در پایان درباره راهحلهای موجود برای این بیماری بیان کرد: هرچه جوامعی در مورد روابط جنسی به نگرشهای بازتری رسیده و هنجاریتر شده از پس آن مراقبت و مدارا با این بیماری بیشتر بر آمده است در مقابل هرچه جوامع روابط برایشان نامشروعتر و تابوتر باشد قاعدتا امکان اینکه خیلی بخواهیم فعالیتهای فرهنگی انجام دهیم در مسیر عادی سازی این بیماری را ندارند چون مستلزم این است که شما ابتدا آن رفتار اولیه را عادی جلوه بدهید. روشهای پیرامونی هم مثل اینکه بگوییم آنها از خون آلوده و... مبتلا شدند خیلی موثر نیست چون با واقعیت موجود سازگار نیست. زمانی که بخش عمده انتقال این بیماری از طریق رابطه جنسی است را ما بیایم بگوییم خون است اشتباه است ما با فعالیتهای اجتماعی نمیتوانیم واقعیت را پس بزنیم. واقعیت خودش را نشان میدهد لذا این مسئله با رابطه جنسی همراه است پس از همان ابتدا باید رابطه جنسی عادی سازی شود وگرنه به مشکل میخورند برای همین جوامعی که سنتیتر هستند در عادی سازی و رفع داغ این بی اعتباری ناموفقتر هستند.