شهرآرانیوز؛ تا پیش از آنکه جادوی سینما بر دیوار کاهگلی میدان تکیه روستای جوزان بتابد، مسعود جعفری جوزانی، کودک بازیگوشی از ایل بختیار بود که تمام سرگرمی اش، بازی با اسبها و تماشای جزئیات اسلحههای آویخته بر دیوار خانه بود.
فضای زندگی او در جایی که به دنیا آمده بود، جز در مصالحه با شعر و ادبیات، قرابت بیشتری با هنر نداشت. نام سینما را به مثابه یک مفهوم ماورایی از این و آن شنیده بود، اما زمانی که یک دوره گرد به روستایشان آمد و پارچهای به دیوار آویخت و نوری غریب، آدمهای فرنگی را یکی یکی بر پرده سینمای موقت روستا نمایش داد، نخستین بارقههای شوق به سینما در قلبش روشن شد.
پس از آن تجربه شگفت انگیز، هنگامی که به همراه خانواده به تهران کوچ کردند، زمینه برای تعامل واقعیتر با سینما و تجربه تماشای آن برایش فراهم شد. در همان تهران به مدرسه علویه اسلامی رفت و تحصیلات متوسطه را در مدرسه دولتی بابکان به پایان برد. این در شرایطی بود که هواپیماهای فانتوم به تازگی وارد کشور شده بودند.
پس مشتاقانه در آزمون خلبانی نیروی هوایی ارتش شرکت کرد و در این رشته مشغول تحصیل شد. اما آنچه بیش از هرچیز ذهنش را به خود مشغول میکرد، هنر فیلم سازی بود. تا آنجا که اوقات فراغت خود را به رسم نوجوانی با نگارش نمایشنامه پر میکرد و در دوران خدمت سربازی نیز به رسم عادت، به نگارش نمایشنامه و اجرای آن ادامه داد که در این بین، یکی از این نمایشنامه هایش، سکوی پرتاب او در دنیای هنر شد.
نمایشنامه «ننه سیاه» نخستین متنی بود که پس از تولید و اجرا، مورد استقبال قشر عظیمی از جامعه قرار گرفت تا آنجا که به سرعت نام او در مطبوعات بر سر زبانها افتاد و سپس با نمایشنامه «قصهها غصه شدن» و «رسالت» به عنوان یک استعداد نوظهور از سوی دولت، شایسته دریافت بورسیه تحصیلی شد و برای ادامه تحصیلات به آمریکا رفت.
مدتی در سان فرانسیسکو و پس از آن در کالیفرنیا مستقر شد و پس از گذراندن دروس عمومی، تصمیم گرفت در رشته تئاتر و تلویزیون تحصیل کند. در این بین، با تجربه بازیگری در تئاتر، به توانمندیهای خود افزود و پس از آن با قبولی در آزمون عملی مقطع فوق لیسانس به رشته فیلم سازی ورود کرد، تا اینکه در میان پانزده دانشجوی این رشته، به یکی از موفقترین افراد آن دوره تبدیل و در کنار چهرههای بزرگ فیلم سازی آمریکا، به تدریس در دانشگاه مشغول شد.
او که مدتی پیش از انقلاب اسلامی به ایران برگشته بود، با وقوع انقلاب برای مدتی به آمریکا برگشت، اما پس چندی، وطن را برای ادامه فعالیت و زندگی به آمریکا ترجیح داد و برای همیشه به ایران آمد و فعالیت خود را با ساخت نخستین مستند سیاسی تاریخ سینمای مستند ایران با عنوان «به سوی آزادی» آغاز کرد.مستندی که در اولین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی از تلویزیون ملی پخش شد و بعد از آن بود که تصمیم گرفت تا توانمندی اش را در حوزه انیمیشن سازی اثبات کند.
مجموعه «تصویر شکسته» و «گریز» از جمله آثار انیمیشن او بود که در سال ۱۳۶۲ از تلویزیون پخش شد. فیلم کوتاه «بـــا مــــــن حـــرف بــــــزن» در سال ۱۳۶۳ با موضوع جنگ و با محوریت یک کودک، نخستین فیلم کوتاه او بود که از سومین جشنواره فیلم فجر دیپلم افتخار گرفت و باعث شد تا با قدرت به سوی ساخت اولین فیلم بلند سینمایی خود با عنوان «جادههای سرد» برود.
فیلمی که زمینه ساز آغاز فعالیت حرفهای چهره هایی، چون محمود کلاری، حمید جبلی، علیرضا رییسیان و تورج منصوری شد. به طوری که هریک، سالها بعد، به موفقترین افراد در حوزه تخصصی خود تبدیل شدند.
مسعود جعفری جوزانی با این فیلم به جشنواره برلین رفت و سینمای ایرانِ پس از انقلاب اسلامی را به جشنوارههای جهانی معرفی کرد.
پس از این تجربه موفق، این بار علاوه بر نویسندگی و کارگردانی، تهیه کنندگی اثر تازه خود را با عنوان «شیر سنگی» بر عهده گرفت و تا پایان دهه ۷۰ با چهار اثر سینمایی دیگر در سینمای ایران حاضر شد.
اما دهه ۸۰، به درخشانترین سالهای کارنامه هنری او تبدیل شد، زیرا با پخش سریال موفق «در چشم باد» از تیر سال ۱۳۸۸ و استقبال گرم مخاطبان، نزدیک به ۱۰ سال تلاش مستمر برای تولید این اثر تاریخی ارزشمند به ثمر نشست و به عنوان یکی از موفقترین تولیدات تلویزیونی در تاریخ آثار ایرانی در خاطر مخاطب ملی باقی ماند.
مسعود جعفری جوزانی، که آثاری، چون «ایران برگر» و «پشت دیوار سکوت» را در کارنامه دارد؛ در سالهای اخیر در تلاش است تا با بر طرف کردن موانع مالی، رؤیای دیرینه خود درباره ساخت یک اثر سینمایی با عنوان «کوروش کبیر» را به لذت تولید و تجربه گره بزند.
زمان زیادی از زندگی مسعود جعفری جوزانی در دهه ۸۰، به نوشتن و کارگردانی سریال عظیم «در چشم باد» گذشت. سریالی با ۴۴ قسمت پنجاه دقیقهای که در زمره سریالهای الف ویژه، برای پخش از شبکه اول سیما آماده شده بود و روایتی دیدنی از سه برهه تاریخ معاصر ایران از قیام کوچک جنگلی تا جنگ ایران و عراق را به تصویر میکشید. نگارش فیلم نامه این اثر دو سال به طول انجامید.
سریال تاریخی «در چشم باد»، وقایع سیاسی و اجتماعی سه دوره از تاریخ ایران را روایت میکند: پایان دوره قاجار و دوره پهلوی، جنگ جهانی دوم و یک دوره زمانی خاص بعد از انقلاب که دوره فتح خرمشهر است. برای ساخت این سریال به عنوان یکی از بزرگترین پروژههای سریال سازی در تلویزیون از ۴۸۰ لوکیشن استفاده و به بیش از ۱۰ شهرستان و استان دیگر سفر شده است. دوازدهمین جشن حافظ، عنوان بهترین کارگردان تلویزیونی را برای این سریال به مسعود جعفری جوزانی اختصاص داد.