آمنه مستقیمی | شهرآرانیوز یکی از راههای شناخت حضرت فاطمهزهرا (س) و سبک زندگی بینظیری که ایشان داشتند و آموزههایی که برای ما به یادگار گذاشتهاند، شناخت اسامی و القاب آن حضرت و معانی عمیقی است که در آنها نهفته است. مهم آنکه برخی از این اسامی و القاب را خدا انتخاب کرده است و هریک جلوهای از جلوههای سیره فاطمی را بیان و یادآوری میکنند که چرا از آن وجود مقدس به خیر کثیر و سرور زنان عالم تعبیر میشود. در ادامه مروری کردهایم برخی از آن نامها و معانی و آثارشان را.
فاطمه از نامهای انتخابی خدا برای دختر پیامبر خاتم (ص) است. شیخصدوق در «عللالشرایع» و علامهمجلسی در «بحارالانوار» از امامباقر (ع) روایت کردهاند که: «چون فاطمه (س) متولد شد، خدای عزوجل به یکی از فرشتگان وحی فرمود که به زمین برود و این نام را بر زبان پیغمبر (ص) جاری سازد و بدینترتیب، رسول خدا (ص)، نام فاطمه (س) را برای نوزاد انتخاب فرمود» (بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۳).
همچنین امامرضا (ع) از پدرشان و ایشان از رسول خدا (ص) نقل کردهاند که: «ای فاطمه! آیا میدانی چرا فاطمه نامیده شدهای؟» علی (ع) پرسیدند: «چرا؟» فرمودند: «زیرا وی و شیعیانش را از آتش بازداشتهاند» (بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۸-۱۹). همین یک اسم، دلیل کوثر بودن فاطمهزهرا (س) را به ما ثابت میکند؛ البته به شرطی از آتش بازداشته میشویم که شیعه واقعی باشیم و دل آن بانو را با اعمال و رفتارمان دردمند نکنیم؛ چون به فرموده پیامبر (ص)، خدا با خشنودی فاطمه (س)، خشنود و با خشم او خشمگین میشود. همین یک شرط، بهشت را برای ما تضمین میکند.
از دیگر نامهای مشهوری که دخت پیامبر (ص) به آن شهرت دارند و در بین شیعیان و محبان حضرت فاطمه (س) نیز بسیار طرفدار دارد، نام زیبای «زهرا» است. این نام در طول تاریخ، فروغی خاص داشته است و بسیاری از دختران و زنان با آن نامگذاری شدهاند. از امامصادق (ع) پرسیدند: «چرا فاطمه را «زهرا» مینامند؟» ایشان پاسخ دادند: «زیرا زهرا به معناى درخشنده است و فاطمه چنان بود که، چون در محراب عبادت مىایستاد، نور او براى اهل آسمانها پرتوافکن میشد؛ همانگونه که نور ستارگان براى اهل زمین (پرتوافکن است)، لذا زهرا نام نهاده شد» (بحارالأنوار (ط-بیروت)، ج۴۳، ص ۱۲).
حجتالاسلاموالمسلمین عالی نیز درباره دلیل شهرت بضعهالرسول (ص) به زهرا، میگوید: «وقتی نور حضرت زهرا (س) خلق شد، آنچنان بود که ملائکه از عظمت آن به سجده افتادند و از خدا پرسیدند: «این نور چیست؟» خدای متعال پاسخ داد: این نوری است از نور من و از عظمت خودم، خلقش کردم»؛ یعنی وجود و نور آن حضرت، مستقیم از خداست.
این کارشناس مذهبی ادامه میدهد: در روایت معراج است که پیامبر (ص) فرمودند: «در معراج سیبی برایم آوردند. وقتی آن را شکافتم، نوری ساطع شد که از شدت و عظمت آن حیران شدم. وقتی از جبرائیل درباره چیستی این نور پرسیدم، پاسخ داد: این نور شخصی است که در زمین به او فاطمه میگویند. او که شیعیانش را از آتش میبُرد و در عالم بالا، منصوره (مشمول نصرت خدا) است».
صدیقه یعنی کسی که در راستگویی کامل است یا هرگز دروغ نگفته است. بنا بر تصریح آیات قرآن، مرتبه صدیقین در ردیف پیامبران و شهیدان است: «وَمَن یُطِعِ ٱ... وَٱلرَّسُولَ فَأُوْلَـئِکَ مَعَ ٱلَّذِینَ أَنعَمَ ٱ... عَلَیهِم مِّنَ ٱلنَّبِیِّـنَ وَٱلصِّدِّیقِینَ وَٱلشُّهَدَاءِ وَٱلصَّـالِحِینَ وَحَسُنَ أُوْلَـئِکَ رَفِیقا» (نساء، ۶۸).
حجتالاسلاموالمسلمین شیخحسین انصاریان در تشریح وجه این تسمیه، میگوید: «چون که ایشان ظاهر، باطن، گفتار، عملش، فکرش، نیتش واندیشهاش همه الهی است و تفاوتی در گفتار و فعلش، در باطن و ظاهرش دیده نمیشود و به قول قدیمیهای تهران، یک آدم راست و حسینی بود که اصلا شیلهپیله در وجودش نبود، این است معنای صدیقه»؛ و چقدر امروز ما به این وصف از حضرت زهرا (س) نیاز داریم.
اگر در همین صادق بودن و بیشیلهپیلگی، ایشان را الگو قرار دهیم و سعی کنیم از دروغ و فریب و مکر در روابط میانفردی، خانوادگی و کاری پرهیز کنیم، خیلی از مشکلاتی که حتی پای ما را به دادگاه میکشاند و زندگی خانوادگیمان را ازهم میپاشاند، حل میشود. مگر نه این است که بیشتر پروندههای قضایی در دادگاهها، ریشه در دروغهای ما دارند؟ چه بسیارند جداییهایی که ریشه آنها را باید در نبود صداقت بین زوجین جستوجو کرد.
شاید اصلیترین دلیل نامگذاری ایشان به مطهره، آیه تطهیر باشد که اهلبیت پیامبر (ص) را از هرگونه رجس و آلودگی پاک و طاهر میداند. والاترین حدیث در مقام طهارت حضرت زهرا (س)، حدیث شریف کسا است که شیعه و سنی با دهها سند، صحت آن را تأیید کردهاند. به تصریح این حدیث، زمانی رسول خدا (ص) به خانه دخترشان رفتند و خود را در چیزی شبیه به عبا پیچیدند. سپس امیرالمؤمنین علی (ع)، امامحسن (ع) و امامحسین (ع) به آن حضرت ملحق شدند و آنگاه فاطمه (س) به ایشان پیوستند و در این هنگام بود که آیه تطهیر «إِنَّما یُرِیدُ ا... لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَالْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرا» نازل شد.
حجتالاسلاموالمسلمین مسعود عالی در تشریح دلیل نامگذاری فاطمهزهرا (س) به مبارکه، بیان میکند: «مبارکه یعنی وجود پرخاصیت و متبرک. خداوند در قرآن کریم درمورد شب قدر نیز لفظ مبارک را بهکار برده و فرموده است هرکه این شب را درک کند، گویی بهرهای برابر با هزار ماه برده است. کلمه مبارک در مورد قرآن نیز بهکار برده شده است و این نشان از برکات و خاصیت آن دارد».
حضرت فاطمه (س) در زمان شهادت تنها نوزده سال داشتند، اما همه خیرات از ایشان به دیگران میرسید و این امر تا به امروز نیز ادامه دارد. آن بانوی بزرگوار اسلام، منبع همه خوبیها بودهاند و وجودشان، سراسر برکت و رحمت است. کوثر درحقیقت به معنای ادامه وجود پیامبر (ص) است و این یعنی امامان بعد از نبی خاتم (ص)، از نسل فاطمه (س) بهوجود آمدهاند و ایشان استمرار خیر وجودی پدر هستند.
از جنبه دیگر باید گفت حضرت فاطمه (س) با رفتار سنجیده خودشان در زمان شهادتشان و دفاع از حریم همسرشان، امیرالمؤمنین (ع)، دشمنان را تا ابد محکوم کردند و این همان راه رسولا... (ص) است. زهرایمرضیه (س) موجب شدند قرآن و عترت درکنار هم باقی بمانند و منشأ هر خیری تا قیامت تنها از ایشان است. اگر کسی بخواهد به حقیقت قرآن متصل شود، تنها از طریق وساطت ایشان خواهد بود. امامصادق (ع) میفرمایند: «هرکه فاطمه (س) را درک کند، شب قدر را درک کرده است».
درمیان عرب، معمول است که علاوهبر اسم، کنیهاى نیز براى افراد انتخاب میکنند. اگر فرد مرد باشد، این کنیه با «اب» شروع میشود و اگر زن باشد، با «ام». در روایات اسلامی و درمیان کنیههاى فاطمهزهرا (س)، کنیه عجیبى دیده میشود که چشمانداز دیگرى از عظمت فوقالعاده آن حضرت را ترسیم میکند. در «اسدالغابه» آمده است: «کنیه فاطمه، امابیها (مادر پدرش) بود». این معنا در کتاب «استیعاب» از امامصادق (ع) نیز نقل شده است.
این تعبیر عجیب که نظیر آن درباره هیچیک از زنان اسلام دیده نشده است، نشان میدهد که این دختر باوفا آنچنان به پدرش محبت میکرد که گویى یک مادر براى او بود. میدانیم که پیغمبر اکرم (ص) در همان کودکى، مادر خود را از دست دادند، ولى این دختر از همان خردسالى از هیچگونه محبت و دلسوزى درباره پدر بزرگوارش فروگذار نکرد، تاجاییکه هم دخترى دلسوز و فداکار و هم مادرى مهربان و ایثارگر و هم یارى وفادار محسوب میشد.
حجتالاسلاموالمسلمین سیدمحمدحسن جواهری، قرآنپژوه، در تبیین شهرت حضرت زهرا (س) به امابیها، میگوید: «فرزند وجودش را از طریق مادر بهدست میآورد و در رحم او پرورش مییابد. باتوجهبه آنکه امامان معصوم (ع) ادامهدهنده راه پیامبر (ص) و همه از فرزندان حضرت زهرا (س) هستند، گویی پیامبر (ص) ادامه حیات خودشان را از دخترشان دارند و بر این اساس فرمودند: «امابیها»؛ یعنی کسی که پدرش، حیات خود را از او دارد».
اگر حضرت زهرا (س) نبودند، فرزندان ایشان هم نبودند و اگر فرزندان ایشان نبودند، شریعت کامل نمیشد و همهچیز ابتر میماند و این تفسیر را میتوان تفسیر «لَوْلاکَ لَما خَلَقْتُ الْأَفْلاکَ، وَ لَوْلا عَلِىٌّ لَما خَلَقْتُکَ، وَ لَوْلا فاطِمَةُ لَما خَلَقْتُکُما» دانست؛ زیرا با وجود علی (ع) و فاطمه (س) است که امامان معصوم (ع) بهوجود آمدند و با وجود آنهاست که شریعت کامل شد و اگر اینها نبودند، شریعت ناقص باقی میماند و، چون خدا کار ناقص انجام نمیدهد، اساسا پیامبر اکرم (ص) و به تبع او کائنات را خلق نمیکرد.
حضرت فاطمه (س) به تلخیها و دشواریها و مصیبتهایی که خداوند در دنیا برایشان مقدر ساخته بود، رضایت کامل داشتند و خداوند نیز از ایشان راضی بود. قرآن کریم در سوره دهر، خبر میدهد که خداوند از عملکرد وی رضایت یافت و او را از بیم بزرگ روز قیامت مصونیت بخشید. فاطمهزهرا (س) با دو لقب راضیه و مرضیه از مصادیق آیه «رَضِیَ ا... عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ» است.
حضرت فاطمهزهرا (س) نهتنها به مقدرات خداوند راضی بودند، بلکه در مقام رضا به حدی رسیده بودند که خداوند نیز از ایشان راضی بود. برای نفس، پنج مرتبه اماره، لوامه، مطمئنه، راضیه و مرضیه آمده است که مرضیه شریفترین نفسهاست.
راضیه آن نفسی است که همه مقدرات و احکامی را که ازسوی خدا به او میرسد، قبول دارد؛ چنانکه حضرت فاطمه زهرا (س) نیز دائم میفرمودند: «خشنودم به آنچه خدا و پیامبر را خشنود سازد»؛ و مرضیه نفسی است که خداوند از او خشنود شده و مشمول رضایت حضرت حق واقع شده است و این بهترین حالت برای دیدار معبود است که قرآن درباره آن میفرماید: «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّه ارْجِعِی إِلى رَبِّکِ راضِیَه مَرْضِیَّه».
امروز هم ما به این وصف نیاز مبرم داریم. ناآرامیها، دغدغهها، اضطرابها و لذت نبردنها از هر موقعیتی که در آن قرار داریم، اغلب به نارضایتیهای ما بازمیگردد؛ اینکه نه به نعمتهایی که داریم، راضی هستیم ۰ نه مقابل مقدرات، آرامش داریم و سر تسلیم فرود میآوریم و دائم بر امواج چرا من، سواری میکنیم، درحالیکه گاه یک تسلیم و پذیرش ساده و رضایت دادن به آنچه خدا برای ما روا داشته است، به قدری آرامش بههمراه دارد که هیچچیز نمیتواند جایگزین آن شود.