به گزارش شهرآرانیوز، چندی قبل زن جوانی سراسیمه به اداره پلیس رفت و از خواستگار قلابیاش به اتهام آدمربایی و سرقت اموالش شکایت کرد.
وی در توضیح ماجرا گفت: «چند سال قبل همسرم فوت کرد و من تنها شدم. وضع مالی خوبی دارم و تصمیم نداشتم دوباره ازدواج کنم، اما مدتی قبل در میهمانی شبانهای در جمع دوستانم بودم که یکی از دوستانم سایت همسریابی را به من معرفی کرد و گفت میتوانم از آن سایت با فرد مورد اطمینانی آشنا شوم و بعد ازدواج کنیم. من عضو سایت همسریابی شدم تا اینکه پس از چند روز با مردی به نام شهرام آشنا شدم. او خودش را مهندس کامپیوتر معرفی کرد و گفت شرکت بزرگی دارد و تنها زندگی میکند. چند روزی تلفنی با هم ارتباط داشتیم و درباره شرایطمان صحبت کردیم تا اینکه قرار شد از نزدیک با هم صحبت کنیم. اولین قرارمان رستورانی در شمال تهران بود. او با خودروی گرانقیمت و مدل بالایی به رستوران آمد، با هم شام خوردیم و بعد هم مرا به خانه رساند. آن شب او را به خانهام دعوت کردم، یک ساعتی میهمان من بود و بعد هم به خانهاش رفت.»
وی ادامه داد: «به هر حال آن شب گذشت و ما با هم به توافق رسیدیم تا در فرصتی مناسب با هم ازدواج کنیم. شهرام همیشه حرفهای قشنگی میزد و مرا به رؤیاهایم میبرد، اما هرگز فکر نمیکردم او چه نقشهای در سر دارد و خبر نداشتم برای سرقت اموالم نقشه آدمربایی طراحی کرده و قرار است مرا به پرتگاه مرگ بکشاند. چند ساعت قبل او با من تماس گرفت و دوباره قرار ملاقات گذاشت و با خودروی مدل بالای دیگری به سراغم آمد. وقتی سوار خودرویش شدم به طرف خارج از شهر به راه افتاد، چون قرار بود در محلهای خلوت با هم صحبت کنیم. پس از طی مسافتی ناگهان او خودرویش را متوقف کرد و با تهدید چاقو دست و پای مرا با طناب بست و پس از سرقت کیف و طلاهایم، مرا در بیابانهای اطراف شهر رها کرد. هر چقدر التماس کردم که مرا آنجا تنها نگذارد فایدهای نداشت. من با دست و پای بسته در بیابان مانده بودم و هر چقدر تلاش میکردم که طناب را باز کنم، فایدهای نداشت. هوا رو به تاریکی میرفت و صدای جانوران وحشی به گوشم میرسید، احساس میکردم در یک قدمی مرگ قرار گرفتهام، اما خدا به من کمک کرد و چند ساعت بعد خودرویی از آن محل میگذشت که مرا دید و نجاتم داد. پس از این حادثه به سرعت به خانهام رفتم و تازه متوجه شدم خواستگار قلابی پس از اینکه مرا در بیابان رها کرده، کلید خانهام را از داخل کیفم برداشته و به آنجا رفته و تمامی اموالم را که چند میلیارد تومان ارزش دارد، سرقت کرده است. سپس تصمیم گرفتم به اداره پلیس بیایم و از او شکایت کنم.»
با شکایت زن پولدار، پرونده به دستور بازپرس برای شناسایی متهم در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت.
مأموران در نخستین گام با چند شکایت دیگر نیز روبهرو شدند که حکایت از آن داشت خواستگار قلابی طعمههای خود را از میان زنان پولدار تنها و دختران جوان انتخاب میکند و بعد به بهانه ازدواج آنها را فریب میدهد و اموالشان را سرقت میکند. بررسیها نشان متهم با اجرای نقشهای از پیش طراحی شده خودش را مهندس، پزشک، تاجر و کارخانهدار به طعمههایش معرفی میکند و همیشه هم در قرارهایش با خودروهای مدل بالای اجارهای میرود و پس از جلب اطمینان زنان و دختران جوان به خانههای آنها رفت و آمد میکند و وقتی میفهمد چقدر اموال دارند در فرصتی مناسب اموالشان را سرقت میکند. همچنین مأموران دریافتند متهم علاوه بر تهران و شهرهای اطراف در شهرهای شمالی و کرج و چند شهر دیگر هم طعمههایی را به همین شیوه خواستگاری در سایت همسریابی به دام انداخته و اموال آنها را سرقت کرده است.
در حالی که هر روز بر تعداد شاکیان افزوده میشد، مأموران پلیس در تحقیقات تخصصی متوجه شدند متهم در شهرستان کرج زن جوانی را فریب داده و برای اجرای نقشهاش با او قرار گذاشته است.
بدین ترتیب مأموران به محل قرار رفتند و وی را قبل از اجرای نقشهاش بازداشت و به اداره پلیس منتقل کردند. متهم پس از اعتراف برای تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران پلیس قرار گرفت.
متهم مرد ۴۲ سالهای به نام شهرام است که چندین سابقه کیفری در پروندهاش ثبت شده است. وی مرد هزار چهرهای است که خودش را به طعمههایش خلبان، تاجر، پزشک و سرمایهدار معرفی میکرد.
*شهرام چه سابقهای داری؟
من سابقههای دیگرم بیشتر کلاهبرداری بوده و مدتی قبل هم از زندان آزاد شدم.
*چه شد که اینبار این شیوه را برای سرقت انتخاب کردی؟
قصدم کلاهبرداری بود و اصلاً تصمیم به سرقت نداشتم، اما وقتی متوجه میشدم طعمهام اموال زیادی در خانهاش دارد، تصمیم به سرقت میگرفتم، وگرنه طعمههای اولیام را فریب میدادم که با من سرمایهگذاری کنند و آنها هم اطمینان میکردند و اموالشان و حتی طلاهایشان را میفروختند و پول آن را در اختیار من قرار میدادند.
*چطور آنها را فریب میدادی؟
در سایت همسریابی با زنان پولدار که قصد ازدواج داشتند، آشنا میشدم. مثلاً به یکی خودم را خلبان معرفی میکردم و به دیگری تاجر یا پزشک و حتی وکیل هم معرفی میکردم. معمولاً برای اینکه اطمینان آنها را جلب کنم خودروی لوکس برای یک روز اجاره میکردم و سر قرار میرفتم و آنها هم گول ظاهر و حرفهایم را میخوردند و من نقشهام را اجرا میکردم.
*چطور به کلید خانه دسترسی پیدا میکردی؟
اول به یک بهانهای به خانهشان میرفتم و وقتی متوجه میشدم اموال زیادی در خانه دارند نقشه سرقت را طراحی میکردم. بعد آنها را به بهانه هواخوری سوار خودرویم میکردم و با تهدید چاقو دست و پایشان را میبستم و کلید خانهشان را از کیفشان برمیداشتم و به خانهشان میرفتم.
*چطور دستگیر شدی؟
فریب آخرین طعمه را خوردم.
*چطوری؟
مدتی قبل با دختر جوانی در سایت همسریابی آشنا شدم و بعد به همین شیوه خواستگاری از او کلاهبرداری کردم. او به خالهاش گفته بود و خالهاش هم که زن تنهایی است وقتی متوجه موضوع میشود در سایتهای همسریابی بهدنبال من میگردد تا اینکه با من آشنا میشود. مدتی با هم صحبت کردیم و وقتی مطمئن شد من همان فردی هستم که از خواهرزادهاش کلاهبرداری کردهام با من قرار گذاشت و پلیس را هم در جریان قرار داد.
منبع: جوان