به گزارش شهرآرانیوز؛ مقامات باید کاری بکنند آن هم درحالیکه همه واقعیتها را نمیدانند، چون بسیاری از جنبههای این ویروس ناشناخته است. حدس و گمان کلی این است که ۲۵ تا ۷۰ درصد جمعیت کشورهای مبتلا ممکن است این بیماری را بگیرند. تجربه چین نشان میدهد که در بین مواردی که شناسایی شدهاند، تقریبا ۸۰ درصد افراد دچار بیماری خفیف خواهند بود، ۱۵ درصد نیاز به درمان در بیمارستان خواهند داشت و ۵ درصد هم به مراقبت شدید نیازمند خواهند بود. متخصصان میگویند که این ویروس ممکن است پنج تا ده برابر مرگبارتر از آنفولانزای فصلی باشد که نرخ مرگومیرش ۰.۱ درصد است و در یک سال ناگوار ۶۰ هزار آمریکایی را میکشد. در سرتاسر جهان، آمار کشتهشدگان میتواند به چند میلیون برسد.
مدلها نشان میدهند که اگر فراگیری بیماری شبیه به آنفولانزای خیلی سخت باشد، رشد اقتصادی جهانی ۱۲ماهه ۲ درصد نقطهای کمتر خواهد بود و به حدود ۱ درصد خواهد رسید. اگر همچنان اوضاع بدتر شود، اقتصاد جهانی میتواند کوچکتر هم بشود. طی یک هفته اولی که چشمانداز اقتصادی جهانی تیره شد، شاخص بورس S&P ۵۰۰ تا ۸ درصد سقوط کرد.
با این حال، همه این پیامدها بستگی زیادی خواهد داشت به اینکه دولتها انتخاب کنند دست به چه عملی بزنند، همانطور که چین این را نشان داد. استان هوبئی که منشأ سرایت بود ۵۹ میلیون نفر جمعیت دارد. این استان شاهد ۶۵ هزار مورد ابتلا و نرخ مرگومیر ۲.۹ درصد بوده است. برعکس، در بقیه استانهای چین که ۱.۳ میلیارد نفر جمعیت دارند، کمتر از ۱۳ هزار مورد درگیر شدهاند و نرخ مرگومیر فقط ۰.۴ درصد بوده است. مقامات چین ابتدا بر اخبار بیماری سرپوش گذاشتند که خطایی مهلک بود و به ویروس اجازه داد اثر خود را بگذارد. اما کمی قبل از اینکه ویروس بیشازحد در خارج از هوبئی منتشر شود، آنها به اعمال بزرگترین و شدیدترین قرنطینه تاریخ دست زدند. کارخانهها تعطیل شدند، حملونقل عمومی متوقف شد و به مردم دستور دادند در خانهها بمانند. این کار آگاهی را بالا برد و رفتار افراد را تغییر داد. اگر این کار نمیشد، چین حالا میلیونها مورد ابتلا و دهها مورد مرگ را ثبت کرده بود.
دو هفته پیش، سازمان بهداشت جهانی از شیوه برخورد چین بسیار قدردانی کرد. با این حال، معنایش این نیست که چنین شیوهای مدلی برای بقیه جهان باشد. قرنطینه همه افراد هزینه دارد، نه فقط هزینه از دست رفتن تولید اقتصادی بلکه هزینه اذیتشدن کسانی که در جای امن نگه داشته میشوند و برخی از آنان باید از معالجه پزشکی سایر بیماریهایشان صرفنظر کنند. هنوز خیلی زود است که بگوییم آیا ارزش دارد این هزینه را بپردازیم یا نه. اگر چین با آسانتر کردن قرنطینه در پی احیای اقتصادش باشد، ممکن است با موج دوم ابتلاها بهشدت آسیب ببیند. با در نظر گرفتن شک و تردیدها، معدود کشورهای دموکراتیکی هستند که بخواهند مردم را به اندازه چین تحت فشار بگذارند؛ و همانطور که همهگیری نابسامان در ایران نشان میدهد، همه کشورهای دیگر هم توان این کار را ندارند.
با این حال، حتی اگر بسیاری از کشورها نتوانند دقیقا از چین کپیبرداری کنند یا به این نتیجه برسند که نباید چنین کنند، تجربهای که چین از سر گذرانده سه درس مهم برای ما داشته است: اول اینکه با مردم حرف بزنیم، دوم اینکه از سرعت انتقال بیماری بکاهیم و سوم اینکه نظام سلامت را برای اوجگرفتن تقاضای تجهیزات بهداشتی و خدمات درمانی آماده کنیم. در ادامه، نشان داده میشود که چطور میتوان در زمینه اطلاعرسانی از این واقعه درس گرفت.
یکی از نمونههای خوب ارتباطات و روابطعمومی در ماجرای کرونا مرکز کنترل بیماریهای ایالات متحده بود که هشداری روشن و بدون ابهام را در ۲۵ فوریه (۶ اسفند) منتشر کرد. نمونه بد هم معاون وزیر بهداشتی بود که در حین یک کنفرانس خبری که ترتیب داده شده بود تا نشان دهد دولت کنترل همهگیری بیماری را در اختیار دارد، نتوانست در برابر ویروس مقاومت کند.
منبع: ایرنا