صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

نسرین محمدپور: سینما عرصه نقد بوده و خواهد بود | پیش از فیلمساز بودن مددکار اجتماعی‌ام

  • کد خبر: ۲۰۳۹۳۲
  • ۱۴ دی ۱۴۰۲ - ۱۲:۰۵
بانوی فیلمساز مشهدی برگزیده در جشنواره بوسان گفت: سینما عرصه نقد بوده و خواهد بود. چون از بطن جامعه می‌آید و به سمت جامعه هم نگاه می‌کند. هشت فیلمی که فیلم من در کره با آن‌ها رقابت می‌کرد هم همه موضوع نقادانه‌ای داشتند.

به گزارش شهرآرانیوز؛ فیلم کوتاه، یکی از مهم‌ترین آثار بصری عرصه هنر است که با ذائقه مخاطب در عصر‌های هنر جهان میزان طرفداری‌اش متغیر بوده است. امروزه با توجه به قرارگرفتن در عصر مینیمال‌ها و مخاطبی که جزئیات را می‌پسندد، فیلم کوتاه جزو تاثیرگزارترین آثار نمایشی است که از بین کاغذ‌های فیلمنامه نویس‌ها و کادربندی کارگردانان بیرون می‌آید.

با این مقدمه قرار است سراغ نسرین محمدپور، بانوی فیلمساز مشهدی برویم که کوشش او در عرصه فیلم کوتاه، در سال جاری بیشترین توجه را در عرصه بین‌الملل به خود جلب کرده است. هنرمندی که زندگی دو بعدی هنری-اجتماعی‌اش موجب خلق آثار متفاوتی می‌شود.

آثار نسرین محمدپور که در کنار فیلمسازی به ممدکاری اجتماعی نیز مشغول است، در هر ۲ عرصه هنر و جامعه آشنا و هم‌داستان است. افتخارات این بانوی فیمساز مشهدی را با جایزه بزرگ‌ترین زنان فیلم‌ساز جهان از فستیوال زنان فیلم‌ساز و مدال افتخار خانه سینما گره خورده است. هنوز از خبر جوایز فیلم چپ‌دست‌اش در جشنواره‌های بین‌المللی نگذشته بود که فیلم‌کوتاه جدید‌اش با نام «۲۱ هفته بعد» اسکار آسیا را برای خودش گرفت؛ و پس از آن دومین تجربه شرکت فیلم در جشنواره‌های بین‌المللی با شرکت در جشنواره فیلم هوف، مهم‌ترین جشنواره فیلم آلمان پس از برلین اتفاق افتاد.

جشنواره فیلم بوسان در کره جنوبی یکی از مهم‌ترین جشنواره‌های بین‌المللی فیلم است که اکتبر هرسال در کره جنوبی برگزار می‌شود و هنرمندان را به خود جذب می‌کند. در اهمیت این جشنواره نیز باید گفت که میان هنرمندان به اسکار آسیا مشهور است. به همین بهانه باب گفتگو با نسرین محمدپور باز شد تا بدانیم نگاه نخستین بانوی ایرانی برنده جایزه بوسان به دنیای فیلم‌کوتاه منعطف به چه ابعادی است.


از جشنواره فیلم کوتاه بوسان بگویید، بیایید اصلا از خط داستانی «سونجه آواردز» شروع کنیم و به خطوط فیلم‌نامه «۲۱ هفته» بعد برسیم.

در بخش فیلم کوتاه جشنواره بین‌المللی بوسان امسال بیش از ۴۰۰۰ اثر تولید شده بررسی شد و ۸ فیلم از میان آن‌ها نامزد جایزه شدند. با فیلم «۲۱ هفته بعد» توانستیم در رقابت با هنرمندان جهان جایزه بخش اصلی سونجه آواردز را کسب کنیم و برگزیده امسال جشنواره باشیم. فیلم «۲۱ هفته بعد» بر اساس سوگواری مادر برای فرزندی است که حامله بوده و آن را از دست داده است. یک زن ۲۱ هفته چالش‌هایی دارد که گاهی او را به از دست دادن خودخواسته فرزندش ترغیب می‌کند و برخی هم باعث انصرافش می‌شوند. اما بالاخره بعد از ۲۱ هفته تصمیم سخت‌اش را می‌گیرد. ۲۱ هفته یعنی ۵ ماه و درنتیجه دمیده شدن روح در تن انسان. پس داستان اکنون به این طریق پیش می‌رود که مادر می‌خواهد به این خاطر که حیات را از فرزند گرفته او را دفن و برایش سوگواری کند. روایت ۲۱ هفته بعد تکاپوی مادری در مسیر سوگواری است که تا سکانس آخر فرزندش را در یک کیف نگه‌داشته است.

چه شد که نسرین محمدپور تصمیم گرفت قلم بردارد و روی کاغذ بنویسد «۲۱ هفته بعد»؟ ذیل ماجرای انتخاب داستان‌هایی با محوریت مسائلی که جامعه با آن درگیر است قصد داریم بدانیم چه می‌شود که نقش اصلی فیلم‌های شما را زنانی گرفته‌اند که زیر پوست این شهر درگیر مسائل اجتماعی هستند؟

من پیش از آنکه فیلم‌ساز باشم دانش‌آموخته سینما، جامعه شناسی و مطالعات زنان هستم. پیش از فیلمساز بودن مددکار اجتماعی‌ام. موضوعاتی که در این سال‌ها سعی کرده‌ام به آن بپردازم توانمندسازی خانم‌ها است، همانطور که اصلا شغل من توانمدسازی زنان کارتن‌خواب است. بنابراین در سینما هم درباره آسیب‌های اجتماعی صحبت می‌کنم. ۲۱ هفته بعد درباره مدیریت بدن در مباحث زناشویی در جهان است. البته که این موضوع منحصر به زنان نیست و مردان را هم شامل می‌شود. مدیریت بدن در مباحث زناشویی یعنی بعنوان مثال مردی نمی‌خواهد پدر شود، اما تحت فشار خواست‌های همسر قرارمی‌گیرد و همچنین عکس این ماجرا برای زن.


برای شروع کار به سراغ چه سوژه‌هایی می‌روید؟ درواقع به ما بگویید چه اتفاقی رخ می‌دهد تا نسرین محمدپور بگوید این اتفاق سوژه خوبی برای جلوی دوربین رفتن است؟

آسیب‌های اجتماعی که برجسته، گسترده و از نظر مراجعه مددجویان بیش از سایرین به وقوع پیوسته بوده است انتخاب من برای فیلمنامه‌ها هستند. نخستین فیلم من زحل بود که سال۹۲ فیلمنامه‌اش نوشته شد و ۹۴ ساخته شد. این سال‌ها نخستین سال‌هایی بود که کودک همسری در عرصه‌های مختلف مورد توجه قرار می‌گرفت و من فیلمنامه زحل را بر همین مبنا نوشتم. سپس چپ دست نوشته شد که درمورد زنان سرپرست خانوار بود و سعی داشتیم بگوییم اگر دولت از زنان سرپرست خانوار در جهت توانمندسازیشان حمایت نکند چه اتفاقات و حواشی را به همراه خواهد داشت. صادقانه بگویم سینما برای من محیط انتقاد است. در کره هم گفتم که این موضوع اصلا به محل زیست اجتماعی من مربوط نیست. اگر در کره هم زندگی می‌کردم سینما برای من همین نقش را بازی می‌کرد.

چگونه سینما را یک ابزار برای انتقاد می‌بینید؟ 

من همیشه معتقدم سینما و رسانه یک ابزار قدرتمند است که بخاطر دسترسی همگانی و قدرت نفوذ صدا، تصویر و حرکت به انسان موجب تاثیرگذاریشان می‌شود. شما می‌توانید صفحه‌ها پژوهش و تحقیق داشته باشید و مخاطب قابل توجه خودش، اما دست آخر وقتی این پژوهش به فیلم مبدل می‌شود تاثیر نهایی را روی یک طیف بزرگ‌تر خواهد گذاشت. شما می‌توانید یک موضوع را در شهر کوچکی در ایران بنویسید و اجرا کنید، اما به محض انتشار در کشور‌های بزرگ‌تری تاثیرش را ببینید. این قدرت رسانه است که جهان را به یکدیگر متصل کرده است و شما می‌توانید تفکراتتان را به نمایش بگذارید. سینما برای من یعنی تشویق، تهدید، تحریر و آگاهی رساندن.

بسیاری از فیلمسازان بر این باورند که فیلم کوتاه اثرگذاری بیشتری روی مخاطب دارد. نظر شما چیست؟

جهان به سمت مینیمال شدن می‌رود. تصور کنید قصه‌ای را باید در شرایطی سخت و حداقل زمان تولید کنید. این سختی فیلم کوتاه است که موجب حداکثر قدرت تاثیرگذاری می‌شود. یعنی شما باید در کمترین زمان قوی‌ترین ارائه را داشته باشید. همان دوره که زحل ساخته شد من کارگاه‌های کودک‌همسری را تدریس می‌کردم. من فیلم زحل را همراه با پژوهش‌هایم به کارگاه می‌بردم. قدرتی که فیلم کوتاه در تاثیرگذاری داشت را مقاله ۳۰ صفحه‌ای نداشت. این زبان و قدرت سینما است که جهانشمول و فراگیر است. یعنی بین همه آدم‌ها مشترک است و دسترسی یکسان خواهد بود.

به نظر می‌رسد که در جشنواره‌های بین‌المللی تصویری که از ایران نمایش داده می‌شود یک تصویر مایوس کننده همراه با معضلات عمیق اجتماعی است. شما با این تصویر مشکلی ندارید؟

البته من بخاطر اینکه داور جشنواره‌های بین‌المللی هم بوده‌ام صحبت شما را نقد می‌کنم؛ همانطور که گفتم اصلا سینما عرصه نقد بوده و خواهد بود. چون از بطن جامعه می‌آید و به سمت جامعه هم نگاه می‌کند. حتی هشت فیلمی که فیلم من در کره با آن‌ها رقابت می‌کرد هم همه موضوع نقادانه‌ای داشتند. آثار فیلمساز آمریکایی هندی و... هم  انتقاد به یک فرهنگ و رفتار در جامعه خودش را دارد. کارگردان تصمیم می‌گیرد و ژانر خودش را انتخاب کند، اما بازهم نگاه انتقادی هنرمند بر اثرش قالب خواهد بود. اما انتخاب موضوع جهانشمول است. مثلا سقط جنین یک موضوعی است که حتی در برخی ایالت‌های آمریکا و سایر کشور‌ها ممنوعیت دارد. از این منظر است که موضوع انتخاب می‌شود و نمی‌توان گفت که مثلا طلاق فقط در ایران معضل است. من به طلاق به عنوان معضلی در جوامع نگاه می کنم نه صرفا در ایران.


بیایید یک جمع‌بندی داشته باشیم و درمورد این صحبت کنیم که اصلا وظیفه یک کارگردان پیش از وورد به عرصه فیلمسازی چیست؟ یک کارگردان چه تفاوتی با تماشاگر سینما دارد؟

بنظرم کارگردان در سینما دو وظیفه دارد، وظیفه اولش ایجاد سوالاتی در دل قصه است که مخاطب پس از ترک سالن از خود بپرسد. دوم نشانه‌هایی در دل قصه بیان کند که پس از دیدن فیلم تصمیم بگیرید که پیام قصه چه باشد که ما به این امر نشانه‌سازی سینما می‌گوییم. ما ایرانی‌ها در جهان قصه پرداز دانسته می‌شویم. این را از خیلی سینماگران جهان شنیده‌ایم که نحوه پرداختی که ما ایرانی‌ها داریم از تعامل و ادبیات ما برخواسته است. ایرانی‌ها خیلی تعامل‌گرا هستند و به همین علت آثارشان قصه‌پردازانه دانسته می‌شود.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.