صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

روایتی از آرزو‌هایی که بر باد می‌رود‌ | می‌خواهم مادربزرگ باشم‌

  • کد خبر: ۲۰۶۱۷۹
  • ۲۴ دی ۱۴۰۲ - ۱۶:۴۲
می‌گوید: «نوه مغز بادام» است، اما امان از زمانی که فرزندان، ما را از داشتن نوه یعنی مغز بادام محروم کنند.

به گزارش شهرآرانیوز، آمار و ارقام حاکی از کاهش نرخ باروری در کشور است؛ موضوعی که نه تنها نگرانی سیاستگذاران را در پی داشته است بلکه با شواهد موجود، این نگرانی از سطح کلان به سطح خرد و خانواده‌ها راه یافته است.

در سال‌های نه چندان دور در هر خانه‌ای چند کودک جست و خیز می‌کردند؛ در مهمانی‌ها حضور کودکان، بازی و شادی آنان مشهود بود و شیطنت‌های کودکی شان سکوت و سکون خانه و محله را می‌شکست؛ اگر از خانه‌ای صدای کودکی بر نمی‌آمد، حتما در کوچه پس کوچه‌ها مشغول بازی‌های کودکانه بودند، اما اکنون مهمانی‌ها خالی از کودکان شده و تنها خاطره‌ای از دوران کودکی در بسیاری از خانواده‌ها به جا مانده است؛ در بهترین حالت در یک مهمانی، نوجوانی حضور دارد که حال و حوصله جمع‌های خانوادگی را ندارد و به نظر می‌رسد فضای مهمانی برای او خوشایند نیست؛ نوجوانی که با گوشی همراهش مشغول است و دل به جمع نمی‌دهد.

شاخص نرخ باروری موضوعی است که لاله فرهنگ متین معاون برنامه ریزی معاونت ریاست جمهوری در امور زنان و خانواده در یک نشست خبری درباره آن گفته بود: میانگین جهانی نرخ باروری در سال ۱۹۷۰ میلادی حدود ۲.۲ ثبت شده، اما همین شاخص در کشور ما در بازه زمانی ۱۹۷۰ تا ۲۰۲۰ میلادی بیش از ۶.۵ بود؛ در حالی که اکنون نرخ باروری در کشور‌های توسعه یافته حدود ۱.۵ تا ۱.۷ برآورد می‌شود، اما در ایران به حدود ۱.۶ رسیده است.

این سخنان در سطح خانواده‌ها خود را با کاهش چشمگیر کودکان در خانه‌ها و خانواده‌ها نشان می‌دهد؛ موضوعی که مادران و پدران نیز به آن اشاره می‌کنند و از اینکه وضعیت به‌گونه‌ای است که همیشه مادر و پدر می‌مانند و از رسیدن به جایگاه مادربزرگ و پدربزرگ محرم هستند، گلایه دارند.

ایفای نقش مادربزرگ برای کودک همسایه

افسر دارابی؛ خانم ۷۱ ساله‌ای است که به گفته خودش «روز‌های جوانی را در مدرسه و تدریس به دانش آموزان این مرز و بوم گذرانده است» او معلم بوده و دوران بازنشستگی را در آپارتمان کوچکی در شرق تهران می‌گذراند؛ می‌گوید دو فرزند دارد که هر کدام برای خود زندگی مستقل و خوبی دارند؛ اما با وجود تأهل و تشکل خانواده و حتی برخورداری از وضعیت خوب اقتصادی از آوردن فرزند امتناع می‌کنند.

خانم دارابی می‌گوید: زمانی که دخترم ازدواج کرد، دانشجو بود و برای ادامه تحصیل فرزندی به دنیا نیاورد، اما با گذشت ۱۱ سال از زندگی مشترکشان، میلی به فرزندآوری ندارد و با همسرش به وضعیت کنونی راضی هستند، اما من دوست دارم مادربزرگ باشم و روزی نوه‌هایم مرا «مادربزرگ» صدا بزنند.

فریده سالار نیز ۶۴ سال سن دارد که به عنوان پرستار کودک روزانه از نوه یکی از دوستانش مراقبت می‌کند تا مادر کودک بتواند بدون دغدغه در محل کار حاضر شود؛ او در گفتگو با ایرنا تاکید کرد که از مادربزرگ بودن محروم است؛ او می‌گوید یک دختر و یک پسر دارد؛ دخترش ازدواج نکرده و پسر و عروسش قصد مهاجرت دارند و دوست دارند فرزند خود را در خارج از ایران به دنیا بیاورند و این موضوع سبب شده است تا فریده از مادربزرگ بودن محروم شود به قول خودش نوه داشتن را به گور ببرد.

خانم سالار که از یک کودک سه ساله مراقبت می‌کند، می‌گوید برای سارینای سه ساله مادربزرگی می‌کند و این کودک توانسته است جای نوه نداشته‌اش را پر کند اگرچه به گفته خودش درد نوه نداشتن همواره همراه او است؛ او می‌گوید «اگر فرزندانم توانایی جسمی و روحی فرزندآوری را نداشتند و یا اینکه از موقعیت مالی نامناسبی برخوردار بودند، اصلا موضوع نوه دار شدن را عنوان نمی‌کردم، اما می‌دانم که پسر و عروسم از شرایط مالی و شرایط جسمی و روحی خوبی برخوردارند، اما انگار با کسی لجبازی می‌کنند که نمی‌خواهند فرزندی به دنیا بیاورند».

او می‌گوید: عروس و پسرم اوایل زندگی مشترک با هم اختلاف زیادی داشتند، اما با گذشت چهار سال از زندگی مشترکشان اکنون به یک تفاهم خوبی دست یافته‌اند و در شرایط خوبی هستند، اما هنوز هم از فرزند داشتن واهمه دارند.

او البته این را هم یادآوری می‌کند که هیچگاه به فرزندانش از اینکه دوست دارد مادربزرگ باشد، سخنی نگفته است، اما هر بار که نوزاد و یا کودکی را با مادربزرگش می‌بیند، احساس کمبود می‌کند.

می‌خواهیم به جای تحمل مزاحمت یک کودک، سفر برویم!

طاهره میرقوامی نیز مادر سه فرزند است و تنها یک فرزندش ازدواج کرده است که او نیز تمایلی به داشتن فرزند ندارد، میگوید «دخترم می‌گوید خود و همسرش توانایی فرزند آوری را دارند، اما می‌خواهند سفر بروند و زندگی را به شادی و سفر بگذراند تا اینکه سر و صدا و مزاحمت‌های یک کودک را تحمل کنند».

خانم میرقوامی می‌گوید: در پاسخ به دخترم می‌گویم همه ما برای فرزندآوری مسئولیت داریم و باید انسان‌هایی را تربیت کنیم؛ اگر از این مسئولیت شانه خالی کنیم، در سال‌های پیری، چوب بی مسئولیتی را خواهیم خورد.‌

حکاکی قبح فرزندآوری در ذهن دهه شصتی‌ها

شاید شما هم در بین نزدیکان خود افرادی را مشاهده کرده باشید که فرزندی ندارند و علاقه‌ای هم به داشتن فرزند ندارند؛ یا پدران و مادرانی که به سن پیری نزدیک می‌شوند، اما هنوز حسرت در آغوش کشیدن نوه‌هایشان را در دل می‌پرورانند؛ اما لیلا برزین دانش‌آموخته مطالعات زنان و خانواده در این خصوص معتقد است خانواده‌ها به ویژه پدران و مادران نمی‌توانند فرزندان خود را تنها به این دلیل که دوست دارند مادربزرگ و یا پدربزرگ شوند، به داشتن فرزند اجبار کنند؛ چرا که داشتن فرزند مسئولیت‌هایی دارد که تنها پدر و مادر نوزاد باید آن را انجام دهند.

او معتقد است جوانان امروزی و دهه شصتی‌ها از زمانی که چشم گشوده اند، با سیاست «فرزند کمتر زندگی بهتر» که سیاست اشتباهی بود، بزرگ شده‌اند و داشته‌های آنان بر اساس این سیاست تدوین شده است؛ اگر در مدرسه دانش آموزی اعلام می‌کرد که دارای ۴ خواهر و برادر و یا بیشتر است، با تقبیح معلم و سایر همکلاسی هایش مواجه می‌شد؛ بنابراین در ذهن این افراد داشتن فرزند به عنوان امری قبیح نهادینه شده است.

برزین می‌گوید: تا همین چند سال قبل درس یک واحدی تنظیم خانواده و روش‌های جلوگیری از بارداری در دانشگاه‌های ایران تدریس می‌شد، اما از زمانی که رهبر انقلاب درباره کاهش جمعیت هشدار دادند، مسئولان به تشویق خانواده‌ها برای فرزندآوری روی آورده اند.

او با بیان اینکه مشکلات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در کاهش رغبت خانواده‌های جوان به داشتن فرزند موثر است، اما مشکلات فرهنگی از همه عوامل اهمیت بیشتری دارد، اظهار داشت: نهاد‌های آموزشی که مهمترین آن‌ها آموزش و پرورش است، باید در این حوزه کار جهادی انجام دهند و با ارائه آموزش‌های صحیح به دانش‌آموزان، فرهنگ غلط زندگی بهتر، فرزند کمتر را اصلاح کنند.

به گفته این دانش آموخته حوزه زنان و خانواده، سال‌ها خانواده‌ها بر خلاف فطرت خود از فرزندآوری سرباز زدند و اگر خانواده‌ای فرزند سوم را به دنیا می‌آورد، مورد شماتت اطرافیان قرار می‌گرفت و فرزندان این نوع رفتار را در خانواده‌های خود مشاهده کرده‌اند و در زمان باروری با به داشتن فرزند علاقه‌ای ندارند و یا اینکه فارغ از اینکه تک فرزندی چه آسیب‌هایی به همراه دارد، به داشتن یک فرزند راضی هستند.

وی با تاکید بر اینکه موضوع اقتصادی در درجه دوم اهمیت قرار دارد، توضیح داد: برخی خانواده‌ها از نظر مالی با مشکلاتی مواجه هستند؛ مستاجرند و یا اینکه از درآمد‌های پایینی برخوردارند که این موضوع تمایل آن‌ها به فرزند داشتن را کاهش می‌دهد؛ برخی خانواده‌های جوان نیز تحصیل کرده و دارای مشاغل مناسبی هستند که آن‌ها نیز نگرانند که با داشتن فرزند شغل خود را از دست بدهند؛ بنابراین از داشتن فرزند امتناع کرده و رغبتی به این موضوع نشان نمی‌دهند.

برزین با بیان اینکه نقش دولت‌ها و سیاست‌گذاران در موضوع فرزندآوری، نقش مهمی است که نباید به آن بی توجه بود، گفت: برخی قوانین از جمله قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت قانونی مترقی در حوزه فرزندآوری و افزایش جمعیت است، اما اینکه این قانون به میزان اجرایی می‌شود، بحث دیگری است.

اجرای سلیقه‌ای قانون، به هدف مورد نظر که افزایش موالید است، ضربه جدی وارد می‌کند

وی افزود: بسیاری از دستگاه‌هایی که مشمول این قانون هستند، بحث دورکاری کارکنان بانو، داشتن مهد کودک در محل کار، ارائه تسهیلات به خانواده‌های دارای سه فرزند بیشتر را به شکل سلیقه‌ای اجرا می‌کنند.

این کارشناس حوزه خانواده تاکید کرد: اکنون که قانون خوب و حمایتی برای فرزندآوری وجود دارد، اجرای سلیقه‌ای قانون، به هدف مورد نظر که افزایش موالید است، ضربه جدی وارد می‌کند و در پی آن، بسیاری از مشکلات ایجاد می‌شود.

منبع: ایرنا

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.