بهار فصل عجیبی است. مامانبزرگم میگفت بهار همان رستاخیز طبیعت است. رستاخیز یعنی زندهشدن دوباره. بهار با عید و شادی میآید، با رنگ، باران، لطافت، زیبایی و هنر.
یعنی خدا به ما فرصت دوبارهزیستن داده است. پس باید شاد باشیم و شادی ببخشیم، مانند هنرمندان که خلق میکنند و شادی میبخشند، مانند «آتنا نارویی» که یازدهساله و کلاس پنجم دبستان «تکتم» در یکی از روستاهای حاشیهی شهر مشهد و یک هنرمند خلاق است.
او با سوزندوزیهای بینظیرش، به اقتصاد خانواده و مادرش هم کمک میکند. گفتگوی ما با آتنا را میخوانید.
آتنا جان! دربارهی هنرت برای بچهها توضیح بده.
هنرم نوعی سوزندوزی است که با سوزن و نخ روی پارچه انجام میدهم. ۹ ساله که بودم، این هنر را از مادرم یاد گرفتم و اکنون هفتهای دو سه نمونهی کار را همراه مادرم انجام میدهیم.
هنر ما برای تزیین لباس و مانتو و ساخت گردنبند، گوشواره و دستبند استفاده میشود. چسب، آینه، پارچه و نخهای این سوزندوزیها که از جنس ابریشم یا کاموا هستند قبلا از تاجرآباد و الان از چابهار تهیه میشود.
در این هنر بیشتر از چه رنگهایی استفاده میکنی؟
قرمز، سبز و صورتی را بیش از بقیه رنگها دوست دارم و در کارهایم هم استفاده میکنم اما پارچهی زمینه باید سیاه باشد. با این حال، رنگ قرمز را از همهی رنگها بیشتر دوست دارم زیرا خیلی شاد است.
اگر کسی یک کار بهاری سفارش دهد، به نظرم از هر رنگی میشود استفاده کرد اما اگر خودم بخواهم طرحی ویژهی بهار بدوزم، سبز را بیشتر میپسندم. اگر مشتری آینه بخواهد هم در دوختم استفاده میکنم.
برای هر نمونهی کار چهقدر وقت صرف میکنی؟
هر متر از کار بسته به سختی و ظرافتش، بین یک تا سه هفته زمان لازم دارد اما من و مادرم وقت و بیوقت میدوزیم تا بهموقع بهدست مشتری برسد.
البته حالا که مدرسه میروم و درس دارم و در کارهای خانه هم به مادرم کمک میکنم، نمیتوانم روزی بیش از یک ساعت برای دوخت وقت بگذارم.
طرحهای خود را از کجا میآورید؟
طرحهای سوزندوزی سینهبهسینه از مادربزرگها به ما رسیده است. آنها را در حافظهمان داریم و نیازی نیست روی پارچه بکشیم. در واقع، این دوختها را از طریق شمارهدوزی انجام میدهیم. مادرم هم از مادرش یاد گرفته است.
گاهی نقشی را از طبیعت برداشت و طرحی جدید خلق میکنیم. هر دوختی اسمی دارد و طرحها متفاوتاند، مانند: خامهدوزی، جواک، آینهدوزی، چپهدوزی و ....
جز سوزندوزی، چه کارهای دیگری انجام میدهی؟
تابستان سر کورهی آجرپزی با مادرم کار میکنم و الان در روستا روزها بعد از مدرسه در کارهای دشت کمک میکنم. روزی دو ساعت هم درس میخوانم. نقاشی را خیلی دوست دارم و منظره میکشم.
به نقاشی با مدادرنگی خیلی علاقه دارم و دوست دارم در آینده یک نقاش معروف شوم. ورزش طنابزنی را دوست دارم و برای مسابقهی مدرسه نامنویسی کردهام زیرا در هر دقیقه میتوانم تعداد زیادی طناب بزنم و فکر میکنم برنده میشوم.
به هفت نفر از بچههای روستا نیز که برای آموزش پیش من میآیند هنرم را آموزش دادهام. آنها هم نمونهی کار میدوزند و
میفروشند.
آغاز بهار را با نوروز جشن میگیریم و شادیم زیرا روز خیلی خوبی است. فصل نو و سال جدید میشود. درختها بیدار میشوند. سفرهی هفتسین پهن میکنیم. سبزهها رشد میکنند و شکوفهها باز میشوند.
ما از رنگهای طبیعت برای سوزندوزیها الهام میگیریم. کارمان برای تزیین سفرهی هفتسین کاربرد دارد و بهعنوان نوار تزیینی، دور سفرهها دوخته میشود.
برای امسال چه آرزوهایی داری؟
خودم تابهحال در مسابقهای شرکت نکردهام اما دوست دارم در مسابقات هنری شرکت کنم. درسهایم نیز خیلیخوب است و دانشآموز موفقی هستم.
آرزو دارم پدر و مادر و خانوادهام سلامت و شاد بمانند، در سال جدید شادی باشد و یک دوست جدید پیدا کنم. در کارم هم خیلی پیشرفت کنم و کارهای بیشتری در این رشتهی هنری یاد بگیرم.
به دوستانم میگویم مانند من کارهای هنری یاد بگیرند تا در آینده هر آرزویی دارند برآورده شود. تلاش کنند و درسهایشان را یاد بگیرند که بتوانند به کلاسهای بالاتر بروند و همیشه موفق باشند.