به گزارش شهرآرانیوز؛ تصاویر، یادآور جالبی برای خاطرات کهنه و قدیمی هستند. مثلا مرسدس بنز سفیدرنگ کلاس دبل اس کی (SSK) که اتفاقا داوود رشیدی با ژستی خاص دارد از آن پیاده میشود را میبینیم، خاطرات بازی او در «مفتش شش انگشتی» در دهه ۶۰ زنده میشود. یا وقتی عکس مردی با سبیل بلند و پشت موهای بلند و غرورش را نشان میدهد امکان ندارد «شعبون» را به یاد نیاوریم، شعبونی که محمدعلی کشاورز در نوروز سال ۶۶ به آنجان بخشید.
مثل ویدئویی که امروز از عزت الله انتظامی میبینم و برایم تمام بازیهای بدناش، اکتهای صورتاش و لحنهای منحصر به فردی که داخل نقش خان مظفر میکرد تداعی میشود! چیزی که او را به یادماندنی و جذاب میکرد عزت الله تمام نشدنیاش بود. او و نقشش دو آدم جدای از نقشهای دیگر بودند. خان مظفری که بعدها نه در نقش حیدرخان عمواوغلی_فیلم ستارخان_ و نه ناصرالدینشاه_فیلم کمالالملک_دیده نشد. چرا که هرکدام از اینها یک وجه متفاوتی از انتظامی را برای خودشان گرفته بودند.
خان۳۶ ساله
چنین روزهایی بود که خبر آمد علی حاتمی قرار است با هزاردستان نوروز تلوزیون را به بهار برساند. آن هم هزاردستانی که نام ۳۶ ستاره را یدک میکشید. این متن برای زنده کردن یاد نماینده آثاری است که روزی فاخر بودن را به هنر ایران آموختند. آثاری که اگر نبودند شاید زیستن در حال و هوای کنونی راحت تر بود. چراکه حضورشان ما را میراثدار ارثیهای میکند که مفاخر تاریخ سینمای ایران نه تنها به دوش صداوسیمای کشور بلکه صاحب اثران سینما و تلوزیون سپرده است.
اما همینکه به پیرمردی با عینک دایرهای شکل، کت و شلوار و لبخندی ژکوند رسیدید صبر کنید. شما درحال تماشای خان مظفر هستید، اسمی که در این متن زیاد سر زبانم آوردهام. و حالا از خودتان بپرسید که خان مظفر، پیرمردی با چهرهای مرموز که پشت پرده وقایع بسیاری است و به نوعی، هسته مرکزی تشکیلاتی محسوب میشود که همه مقدرات سیاسی و اجتماعی را در دست دارد و مدیریت میکند. بسیاری معتقدند که شخصیت «خان مظفر» در ذهن زندهیاد علی حاتمی، در واقع تداعی شخصیت عبدالحسین میرزا فرمان فرماست.
ویدئوی آماده شدن زندهیاد عزتالله انتظامی برای خان مظفر را ببینید
عبدالحسینمیرزا در تاریخ ایران، نام چهرهای انگلیس پرست و مورد توجه دولت استعماری بریتانیا است، شخصیت او با چیزی که حاتمی تصویر کردهاست، تفاوت فراوانی دارد. در میان فرزندان او شاید نصرتالدوله ، وزیر مالیه پهلوی اول و یکی از اطرافیان رضاخان و کمککنندگان به وی در رسیدن به قدرت، بیشتر از دیگران معروف باشد؛ سیاستمداری که مدتی بعد گرفتار غضب رضاشاه شد و پس از تبعید به سمنان، او را سر به نیست کردند! مریم فیروز، همسر نورالدین کیانوری، از سران حزب توده نیز، دختر فرمانفرما بود.
افزون بر اینها، عبدالحسینخان، خواهری به نام نجمالسلطنه داشت که دو یادگار از خود به جا گذاشت؛ بیمارستان «نجمیه» تهران و فرزندی به نام دکتر محمد مصدق. عبدالحسینمیرزا فرمانفرما، با وجود شهرت و اعتباری که در تاریخ معاصر دارد، کمتر شناخته شده است و حتی بسیاری از علاقهمندان به تاریخ، کمتر درباره او میدانند؛ مردی که باید او را در ردیف مهم ترین افراد مورد اعتماد استعمار انگلیس قرار داد.
کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹، موسوم به کودتای سیاه، یکی از برهههای حساس در تاریخ معاصر ایران است. تصمیم قطعی انگلیس برای جایگزین کردن دودمان قاجار، با دودمانی جدید که بتواند بهتر منافع این دولت استعماری را تأمین کند، باعث شد که با رهبری سیاسی سیدضیاءالدین طباطبایی و فرماندهی نظامی رضاخان میرپنج، کودتایی برای در اختیار گرفتن حکومت مرکزی شکل بگیرد. این نخستین بار بود که در ایران، کودتا با شیوه نوین اتفاق میافتاد. پس از اشغال تهران توسط رضاخان، تعداد زیادی از رجال سنتی قاجار که همه صاحب اراضی و اموال فراوان بودند، بازداشت شدند و انگلیسیها، کوچکترین واکنشی به این اقدام نشان ندادند.
یکی از بازداشت شدگان، عبدالحسین میرزای فرمانفرما بود. چند روز بعد، با هدیه سنگینی که او به عنوان فدیه جان خود و دو فرزندش به سیدضیاء و رضاخان پرداخت کرد، از مرگ نجات یافت و آزاد شد. از آن پس، فرزندانش به جای او در فعالیتهای سیاسی حضور پیدا کردند. فرمانفرما در ۳۰ آبان ۱۳۱۸، در حالی که ۸۷ سال از عمرش میگذشت و از هشت بار ازدواجش، صاحب ۳۶ فرزند بود، در باغ ییلاقی خود در شمیران درگذشت و در حرم حضرت عبدالعظیم (ع) مدفون شد.