به گزارش شهرآرانیوز، کتاب «حسنیه در دربار هارون» که نسخه اصلی آن مانند رسالهای به زبان عربی توسط ابوالفتوح رازی نگاشته شده است برای نخستین بار شیخ ابراهیم استرآبادی آن را در قرن دهم هجری قمری ترجمه کرده است. محمد فربودی اوایل دهه هشتاد ترجمه آن را بازنویسی کرده و نشر بقیه الله (عج) آن را در سال ۱۳۸۱ به چاپ رسانده است.
کتاب حسنیه در دربار هارونالرشید دربارۀ مناظره بانویی از شاگردان امام صادق (ع) در دربار هارونالرشید است که با علمای اهل سنت به بحث نشست و حقانیت مکتب اهل بیت را به اثبات رسانید.
در مقدمه این کتاب، مترجم نسخه اصلی آن که شیخ ابراهیم استرآبادی ملقب به کرکین است نوشته «در سال ۹۵۸ هجری، هنگامی که از سفر حج و زیارت عتبات ائمه معصومین علیهم السلام باز میگشتم سفری به شام نموده و به دمشق وارد شدم.
در این شهر با مؤمنینی پرهیزکار از سلسله جلیله سادات که دارای مذهب شیعه بودند برخورم، نزد آنها رساله حسنیه راکه به زبان عربی بود یافتم. رساله را از اول تا آخر مطالعه کردم و چون درباره مذهب اهل بیت علیهم السلام و اثبات حقانیت شیعه بود، حلاوت و شیرینی آن چنان در من اثر کرد که باعث شد نسخهای از آن را به ایران آورم.
پس از بازگشت به ایران، به خواهش بعضی از مؤمنین آن را به فارسی ترجمه کردم. اصل کتاب که به زبان عربی است، منسوب به شیخ ابوالفتوح رازی است که از مفسرین بنام شیعه به شمار میرود.»
حسنیه، کنیز یکی از تجار مومن و پرهیزکار در زمان حیات امام صادق (ع) است که به ایشان ارادت خاصی داشت و حسنیه از ۵ سالگی در محضر امام درس دین میآموخت که به افتخار خدمتکاری و شاگردی خاص حضرت امام جعفر صادق علیهالسلام نایل میشود.
حسنیه بخاطر نبوغی که از خود نشان میدهد، حضرت مهمترین مسائل اعتقادی و ولایی را آنچنان به او میآموزد که پس از شهادت حضرتش توانست در مجلس هارون با مخالفان مکتب اهل بیت علیهمالسلام بحث و مناظره کند و ریشه اعتقادات فاسد علمای آن زمان را بخشکاند.
در بخشی از کتاب حسنیه در دربار هارونالرشید میخوانید:
مفسر کبیر ابوالفتوح رازی روایت کرده است که در زمان خلافت هارونالرشید مردی بازرگان میزیست که مال و نعمت فراوانی داشت و از مشاهیر بغداد بشمار میرفت و در محبت خاندان عترت و طهارت شهرتی تام داشت. پیوسته ملازم امام صادق علیهالسلام بود و وظیفه خدمتگذاری آن حضرت را به جای میآورد.
بعد از شهادت آن حضرت، در اثر ظلم و ستم دشمنان، اموال و داراییهایش را از دست داد و به درویشی و مسکنت افتاد و از اموال دنیا جز کنیزی برایش نمانده بود. او را وقتی که پنج ساله بود خریده و به مکتب فرستاده بود.
این بانوی خوش شانس مدت ده سال برای کسب علم و معرفت به محضر مبارک امام جعفر صادق علیهالسلام شرفیاب میشد و قریب بیست سال به مطالعه علوم دینی اشتغال داشت.
چون مشقت فقر و تنگدستی خواجه شدت گرفت، روزی از تنگی روزگار نزد کنیزش اظهار شکایت کرد و گفت:ای حسنیه، تو مانند فرزندم هستی و غیر تو کسی را ندارم، زحمات زیادی برایت کشیدهام تا به این فضائل و کمالات آراسته شدهای. اینک از تو میخواهم که از روی فراست چارهای برایم بیندیشی، که کارم از هجوم فقر، به رسوایی کشیده است.
حسنیه گفت:ای خواجه! به نظر من صلاح در این است که مرا برای فروش نزد هارون ببری و اگر او از بهای من پرسید، بگویی که صد هزار دینار زر رایج ارزش دارد.
اگر بگوید مگر او چه هنری دارد که این بهای سنگین بر او نهادهای؟! بگو: هنرش این است که اگر تمام علمای عصر حاضر جمع شوند و در علوم و مسائل شرعی و دینی با او بحث کنند، بر همه فائق آید و آنها را در بحث مغلوب نماید.
خواجه گفت: حاشا که من چنین کاری کنم. اگر آن ظالم بر فضیلت و سیرت نیکوی تو آگاه گردد، در صدد برمیآید تا تو را از من بگیرد.
حسنیه گفت: نترس، به برکت محبت اهل بیت رسول خدا علیهمالسلام کسی نمیتواند مرا از تو جدا کند. بر خدا توکل کن که هر چه خیر ماست خدای متعال برایمان پیش خواهد آورد.
خواجه برخاست و نزد یحیی بن خالد برمکی، وزیر هارون رفت و جریان را همان گونه برای او شرح داد.
یحیی گفت: برو و کنیزت را بیاور؛ و این مسئله باعث شد چنین اتفاق تاریخی در دربار هارون رقم بخورد و حقانیت شیعه در زمانی که خفقان سیاسی موج میزد اثبات شود؛ آن هم از زبان بانویی فرهیخته که در مکتب امام صادق (ع) تلمذ کرده است.
«حسنیه در دربار هارون» در ۱۲۴ صفحه با بیانی شیوا و تاریخی و همراه با پانوشت روایات که نشان دهنده سندیت ماجراست به قلم محمد فربودی بازنویسی شده است.
این کتاب به مادران، معلمان، مربیان، دانشجویان و دانشآموزان و هر آنکس که علاقمند به مباحث دینی و اعتقادی پیشنهاد میشود تا به شبهاتی که در ذهن دارند پاسخ داده شود.