نگار راد | شهرآرانیوز؛ امروز دو سال از روزی که عثمان محمدپرست دوتارش را تنها گذاشت و رفت، میگذرد. هنرمندی که بیش از هشت دهه از عمرش را صرف اعتلای هنر دوتارنوازی کرد و توانست با نوای «نوایی» اش بسیاری را شیفته موسیقی خود کند. عثمان سال ۱۳۰۷ در شهرستان خواف استان خراسان رضوی چشم به جهان گشود و از حدود ده سالگی به نوازندگی دوتار روی آورد.
او که به گفته بسیاری از پژوهشگران، سبک ساز و آواز خاص خودش را داشت، در دوران حیاتش قطعات بسیاری در مدح ائمه اطهار (ع) خلق کرد و درنهایت هم توانست آوازه هنرش را به سراسر دنیا برساند. هم زمان با فرارسیدن دومین سالگرد درگذشت این هنرمند نامدار، بخشی از زندگی و فعالیتهای او را بازخوانی کرده ایم که در ادامه پیش روی شماست.
عثمان محمدپرست تنها استاد برجسته موسیقی مقامی است که هنرش را موروثی به دست نیاورده است. او بدون هیچ عقبهای به نوازندگی ساز دوتار روی آورد و با تلاش و پشتکار راهش را در این مسیر ادامه داد. عثمان علاوه بر اینکه خودش هنر دوتارنوازی را به ارث نبرد، آن را برای فرزندانش هم به ارث نگذاشت. اتفاقی که باعث شده است سبک استادی به بزرگی او غریب و مهجور بماند.
هوشنگ جاوید، پژوهشگر موسیقی مقامی، پیش از این در گفت وگویی با شهرآرا درباره دلایل اینکه فرزندان عثمان محمدپرست راه او را ادامه نداده اند، چنین گفته بود: «عثمان در طول زندگی اش خدمات زیادی در زمینههای مختلف انجام داده بود که مردم آنها را نادیده گرفته اند. از سوی دیگر، این هنرمند در دوران فعالیتهای هنری اش دیده است که مسئولان توجه چندانی به هنرهای بومی ندارند و فقط در ظاهر از این هنرها یاد میکنند. همه این اتفاقات عثمان را ناراحت و دل شکسته کرد و باعث شد او ترجیح دهد فرزندانش به این عرصه پا نگذارند.»
عثمان با شنیدن صدای دوتار، به این ساز علاقه مند میشود و شروع به ساززدن میکند، اما در همان ابتدا با چالشی بزرگ روبه رو میشود که آن هم مخالفت جدی پدرش با نوازندگی اش بوده است. پدر او مانند بسیاری افراد دیگر در آن زمان معتقد بود کسی که به دنبال ساز و آواز میرود، از خدا دور میشود. ازاین رو، به همسرش میگوید که عثمان را به خانه راه ندهد. اما یک اتفاق باعث میشود که پدر نسبت به ساززدن فرزندش نرم شود. پدر عثمان روزی نوای موسیقی پسرش را که درحال آوازخواندن در وصف پیامبراکرم (ص) بوده است، میشنود و نظرش کامل تغییر میکند.
خود او در گفت وگویی با ایسنا درباره رویارویی پدرش با نوازندگی اش چنین توضیح داده بود: «در یکی از روزها درحال ساززدن بودم که ناگهان پدرم در اتاق را باز کرد. از جا پریدم. آن زمان بچهها از پدرهایشان حساب بیشتری میبردند و مثل الان نبود. پدرم وقتی ترس من را دید، گفت نترس، من اطلاع نداشتم که تو چنین پسری هستی که درباره پیغمبر آواز میخوانی. هرچه تا الان خرج کرده ای، حلالت و از این پس هم هرچه دارم را خرج موسیقی ات کن.»
کسانی که استاد محمدپرست را میشناسند، میدانند که او در کارهای خیریه و مدرسه سازی فعالیت زیادی داشته و حتی نشان سفیر مدرسه ساز را از رئیس جامعه خیران مدرسه ساز کشور دریافت کرده است. به گفته شمس ا... پونه، برادرزاده استاد محمدپرست، شکل گیری جریان مدرسه سازی توسط این هنرمند به دوران جوانی اش و زمانی که راننده اتوبوس بوده است، برمی گردد.
عثمان در یکی از سفرهایش با شاعری به نام مجتبی کاشانی آشنا میشود؛ شاعری که وقتی صدای عثمان را میشنود، به این فکر میافتد که با استفاده از اشعار خودش و نوای دوتار عثمان، به منطقه محروم خواف کمک کند. این میشود که شهربه شهر برای اجرا میروند و برای فراهم کردن امکانات در این منطقه، برنامه اجرا میکنند. درواقع محمدپرست هیچ زمان ساز و موسیقی اش را نفروخت و همیشه برای خدا و دل خودش و همشهریانش ساز نواخت. او تا پایان عمرش توانست بیش از نهصد مدرسه در مناطق مختلف ایران بسازد.
عثمان محمدپرست با بسیاری از استادان موسیقی ازجمله جلیل شهناز، محمدرضا شجریان، شهرام ناظری، فرهنگ شریف و اکبر گلپایگانی همکاری کرده است و به گفته خودش برای این همکاریها، تعدادی پرده به پردههای دوتار افزود. همچنین نقل است که یک روز در مجلسی که زنده یادان محمدرضا شجریان و عثمان محمدپرست حضور داشتند، فردی علاقهمند که توانایی مالی خوبی هم داشت، بلند میشود و میگوید امشب شب خیلی خوبی است، اگر استاد عثمان ساز بزند و استاد شجریان هم بخواند، من هزینه ساخت یک مدرسه کامل را پرداخت میکنم.
این اتفاق در این شب میافتد و عثمان ساز میزند و محمدرضا شجریان هم در کنارش میخواند. آن فرد نیز به قول خودش عمل و هزینه ساخت یک مدرسه کامل را پرداخت میکند.
زنده یاد محمدپرست نخستین کسی بود که ترانه «نوایی» را در سال ۱۳۵۳ اجرا کرد. او زمانی که این نوا را در بدرقه حجاج شنید، به دلش نشست و آن را با دوتار نواخت و جاودانه اش کرد.
عثمان در گفتگو با هوشنگ جاوید که پیش از این در روزنامه شهرآرا منتشر شده است، درباره «نوایی» که شعر طیب اصفهانی است، این چنین توضیح داده بود: «تا آنجا که به یادم میآید، در خواف و در آن اطراف هرگز کسی «نوایی» را قبل از من نزده است. در خواف یکی دو نفر بودند که آوازهای مذهبی میخواندند، وقتی حجاج به مکه میرفتند یا از آن برمی گشتند. اینها بیتهایی از این شعر «نوایی» را میخواندند، ولی کسی در آنجا مثل من نخواند.»
عثمان محمدپرست نخستین هنرمندی بود که کاشی ماندگار خراسان رضوی در سال ۱۳۹۶ بر سردر منزلش نصب شد. نصب این کاشی با هدف حفظ میراث ناملموس کشور و گرامیداشت افراد شاخص در رشتههای مختلف ازسوی اداره کل میراث فرهنگی خراسان رضوی صورت گرفت. یکی از اتفاقات ویژه دیگری که با هدف گرامیداشت عثمان محمدپرست انجام شد، اهدای نسخهای از گواهی نامه ثبت جهانی دوتار به او در سال۱۳۹۹ بود. این گواهی نامه از طرف دکتر بهروز وجدانی که عهده دار پرونده ثبت جهانی دوتار با عنوان «مهارت سنتی ساختن و نواختن دوتار» در یونسکو بود، به استاد محمدپرست اهدا شد.
عثمان در کارنامه هنری اش دو تجربه در عرصه بازیگری هم ثبت کرده است. او در سال ۱۳۶۲ در فیلم «گفت زیر سلطه من آیید» به کارگردانی و نویسندگی داریوش ارجمند به ایفای نقش پرداخت؛ فیلمی که توسط اداره کل فرهنگ وارشاد اسلامی خراسان تولید شد، اما نتوانست چندان توجهات را جلب کند.
عثمان محمدپرست سال ۱۳۸۰ در فیلم دیگری به نام «فردا» به کارگردانی ستسو ناکایاما و تهیه کنندگی علیرضا شجاع نوری به ایفای نقش پرداخت. این فیلم که داستانش به اخراج یک کارگر زحمت کش ایرانی از کارگاهی در ژاپن هنگام رکود اقتصادی و پیامدهای احساسی آن مربوط میشود، محصول مشترک ایران و ژاپن است. عثمان نیز برای حضور در فیلم «فردا» به عنوان نقش اصلی، به کشور ژاپن سفر میکند و در آنجا به صورت زنده در تلویزیون ژاپن دوتار مینوازد که بسیار از آن استقبال میشود.
اگر به دنبال آشنایی بیشتر با زندگی و فعالیتهای هنری عثمان محمدپرست هستید، میتوانید مستند پرتره «میان دو منزل» به تهیه کنندگی و کارگردانی بهروز سبط رسول را تماشا کنید. این اثر که به سفارش شبکه مستند تولید شده است، زندگی و اندیشههای عثمان محمدپرست را در پنجاه دقیقه با استفاده از تصاویر آرشیوی و در گفتگو با دوستان، خانواده، فعالان گردشگری و استادان موسیقی خراسان مرور میکند.
هوشنگ جاوید، پژوهشگر موسیقی نواحی و آیینی ایران، نیز درباره عثمان کتابی به نام «خنیاگر تنها» نوشته که به دلیل برخی مشکلات هنوز چاپ نشده است؛ کتابی که اگر منتشر شود، میتواند علاقهمندان را با بخشهای ناگفتهای از زندگی عثمان محمدپرست آشنا کند.