صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

خواندن شعر چه فایده‌ای دارد؟ | قدم زدن زیر شکوفه‌های درخت ادبیات

  • کد خبر: ۲۳۰۵۵۳
  • ۰۷ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۳:۰۵
چند خط برای آن‌ها که همچنان می‌پرسند مگر خواندن شعر و رمان فایده‌ای هم دارد؟

محبی | شهرآرانیوز؛ در دعوت به مطالعه و برشمردن مزایای کتاب خواندن و کتاب خوان بودن، بار‌ها و بار‌ها سخن رانده شده است و لابه لای همین توصیه ها، باز مکرر شنیده ایم که سروکله زدن با کلمه ها، تورق کتاب و غرق شدن در دنیای قصه‌ها و قهرمان ها، می‌تواند اثرات مثبت و متعددی را بر روح و روان فرد باقی بگذارد. ماجرایی که می‌توان از آن با عنوان کتاب درمانی یاد کرد و قدمت دارد و تاریخچه و پژوهش‌های متعدد و نتایج متعددی را رقم زده است.

 این موضوع، عنوان یکی از نشست‌های فرهنگی سی وپنجمین نمایشگاه بین المللی کتاب را نیز به خود اختصاص داد. محفلی که احسان رضایی، نویسنده «باغ وحش اساطیر» دبیر آن بود و دکتر حمیدرضا نمازی، هیئت علمی دانشگاه تهران و استاد تاریخ و فلسفه و اخلاق پزشکی و دکتر یاسر مالی، متخصص اطفال و نویسنده، دقایقی درباره آنچه گفته شد در آن صحبت کردند.

 آنچه امروز پیش روی شما گذاشته ایم، گزیده‌ای از صحبت‌های مطرح شده در این نشست است که شاید با مطالعه آن بیش از پیش برای خواندن و اکتشاف دنیای قصه‌ها ترغیب شوید و شاید مخاطبان این مطلب را، به طور ویژه آن دسته از آدم‌هایی دانست که هنوز که هنوز است می‌پرسند: چرا ادبیات؟ مگر خواندن شعر و رمان فایده‌ای هم دارد؟

در باب تاریخچه کتاب درمانی و سابقه عقیده به شفا با کتاب

یاسر مالی:
موضوع درمان و شفا به وسیله کتاب، منحصر به امروز نیست و پیشینه پررنگی دارد. پیروان ادیان و آیین‌های مختلف باور داشتند که کتاب مقدسشان یا جزئی از آن، باعث درمان و شفا می‌شود. به صورت اختصاصی دین ما دینی است که معجزه اش کتاب است. آن هم کتابی که نامش خواندنی است و وحی خداوند به پیامبرش با «بخوان» شروع می‌شود. نص صریح خود کتاب این است که این، کتابِ شفاست.

ما ابن سینا را داریم که بزرگ‌ترین دانشمند ماست. او کتابی نوشته است که کتاب شفاست. موضوعش البته پزشکی نیست. کتاب پزشکی اش قانون است. این اثر، کتابی است درباره فلسفه و ریاضیات و موسیقی و ...، که اسمش را گذاشته است شفا، چون معتقد است که جهل را شفا می‌دهد. امروزه دانشمندان غربی می‌گویند کتاب درمانی را غربی‌ها اختراع کردند در صورتی که ما خیلی پیش‌تر این مفهوم را داشته ایم.

حمیدرضا نمازی:
درباره بیماری‌های روانی و اثربخشی ادبیات تاریخچه جالبی داریم و روان شناسی و روان پزشکی ایران با همین سنت ادامه پیدا می‌کند. دکتر پرویز فروردین کتابی نوشته است با عنوان «از شعر تا شعردرمانی» و توصیه می‌کند افرادی که با اختلالات روانی دست وپنجه نرم می‌کنند این کتاب را مطالعه کنند.

جلوتر که می‌آییم می‌رسیم به خود مفهوم کتاب درمانی در ایران، یعنی توصیه‌هایی که پزشکان و روان شناسان مختلف می‌کردند مبنی بر اینکه چه کتاب‌هایی را بخوانیم که حالمان بهتر شود. فارغ از خود کتاب و قصه کتا ب ها، ما جایی هم داریم که محل نگهداری کتاب است؛ کتابخانه یا کتاب فروشی را فوکو یکی از جا‌هایی می‌داند که به آن می‌گویند هتروتوپیا. منظور از این واژه، جا‌هایی است که بین فضا‌های معمولی و آرمان شهر قرار می‌گیرد؛ جا‌هایی مثل موزه‌ها یا قبرستان ها.

 کتابخانه‌ها و کتاب فروشی‌ها جزو همین جا‌ها هستند و به مثابه فضای امید به شمار می‌روند که متأسفانه دارد از بین می‌رود. کتاب اکنون نه در جایگاه یک مکمل برای روان درمانی محسوب می‌شود، بلکه خودش به طور مستقیم به عنوان یک شیوه روان درمانی از سوی برخی استفاده می‌شود.

در باب لذت متن

یاسر مالی:
کتاب درمانی را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد. اول کتاب درمانی خاص یا اختصاصی و دوم کتاب درمانی عام یا عمومی. در کتاب درمانی اختصاصی، برای فردی که با مشکل خاصی دست وپنجه نرم می‌کند، یک کتاب خاص معرفی می‌شود. این کتاب می‌تواند یک کتاب مرجع باشد و در عین حال یک رمان یا شعر.

به عنوان مثال، فرض کنید خانواده‌ای فرزندی دارند که فرزندشان درگیر اوتیسم است. آن‌ها می‌توانند زندگی نامه‌های مربوط به افراد اوتیستیک را بخوانند یا کتابی به نام «ماجرای عجیب سگی در شب.» به همین ترتیب، به خانواده‌هایی که فرزندانشان را در اثر سرطان از دست داده اند، به فرزندان طلاق یا افرادی که درگیر چالش‌ها و مشکلات دیگری هستند کتاب‌هایی معرفی شود.

اما در کتاب درمانی عمومی باید گفت همین که زیاد کتاب بخوانیم خود یک اثر درمانی دارد. فردی که زیاد کتاب می‌خواند با زندگی‌ها و قصه‌ها و شخصیت‌های مختلف آشنا می‌شود، با آن‌ها همذات پنداری می‌کند، در موقعیت آن‌ها قرار می‌گیرد، به جای آن‌ها تصمیم می‌گیرد، فکر می‌کند، درد‌های آن‌ها را حس می‌کند و .... این اتفاق در زندگی خیلی به کمک فرد می‌آید. ما با کتاب خواندن می‌توانیم بیشتر از یک بار زندگی کنیم. با کتاب خواندن می‌توانیم بیماری ها، شخصیت ها، مکان‌ها و حتی اتفاقی مثل زایمان و باروری را -هرچند از راه دور- درک کنیم. این کار دو حسن دارد. اول اینکه به آدم شوق زندگی می‌دهد.

 تحقیقات می‌گوید افرادی که از کتاب لذت می‌برند تمایل بیشتری به زندگی دارند. حسن دوم هم این است که وقتی انسان شرایط بسیاری را دیده و تجربه کرده، در برابر مشکلاتی که ناگهان سر راهش سبز می‌شوند، خیلی زود خودش را نمی‌بازد، شوکه نمی‌شود و فرو نمی‌ریزد. می‌داند مشابه آن را زیاد دیده و این مشکلات برای همه است. اینکه آدم بداند دیگران هم چنین تجربه‌هایی داشته اند خیلی کمک کننده است.

حمیدرضا زمانی:
در دهه ۱۳۳۰ سنتی در دانشگاه تهران وجود داشت؛ دکتر علی اکبر سیاسی، رئیس فقید دانشگاه، بین دانشجویان علوم پزشکی و دانشجویان ادبیات جلسات، ناهار مشترک می‌گذاشت و معتقد بود دانشجویان پزشکی باید به خوبی ادبیات بدانند، روایتگری را یاد بگیرند و خوب روایت کنند.

از دل آن جلسات نسلی از پزشکان بیرون آمد که کتب ادبیات را دوست داشتند، حتی برخی از کتاب‌های ادبیات را پدید آوردند و سنتی پدید آمد مبنی بر نوشتن رمان‌های پزشکی. ما چیزی داریم به اسم پلاسیبو یا دارونما؛ چیز‌هایی که دارو نیستند ولی زمانی که در پژوهشی به گروهی از مردم تجویز شد، بدون اینکه ماده مؤثر دارو داخلش وجود باشد، چون افراد فکر می‌کردند داروی اصلی را می‌خورند، روی شان اثر می‌گذاشت. 

حالا چرا این گونه است؟ پژوهش‌های متعدد می‌گوید در وجود ما چیزی وجود دارد به نام سیستم معنایی که درواقع همین سیستم است که دارد به آن دارونما پاسخ می‌دهد. کتاب را به مثابه اثر پلاسیبو دیده اند. نه اینکه چیزی درون کتاب نباشد، اما سیستم معنایی ما را بالا می‌آورد و در مقایسه با دارو‌های مختلف روان پزشکی، مشخص شد که اثربخشی جدی دارد. در ضمن، مطالعه سه کارکرد دارد. اول اینکه وقتی یک کتاب می‌خوانیم، یک هویت مشابه هویت خودم پیدا می‌کنم، درواقع یک چیزی را در کتاب شناسایی می‌کنیم که شبیه خودمان است و من را از تنهایی بیرون می‌آورد.

دومین کارکرد چیزی است که ارسطو می‌گفت و با عناوینی، چون روان پالایی یا تطهیر یا برون ریزی ترجمه شده است. مثل وقتی که یک فیلم می‌بینیم و احساس می‌کنید روان درمانی شدیم. این روان درمانی گاهی سخت و سنگین است و حسابی از آدم انرژی می‌گیرد. جوری که انگار تنبیه شده ایم؛ و گاهی احساس سبکی و شادی به همراه دارد. درواقع بعد از خواندن کتاب، حسی در ما بالا می‌آید، شدت می‌گیرد و غلیظ می‌شود. نکته سوم نیز این است که من کم کم بصیرت پیدا می‌کنم و به سمت کنش و کنش گری می‌روم. یعنی کسی که کتاب می‌خواند رفتارش هم عوض می‌شود.

چند توصیه

یاسر مالی:‌
نمی‌شود به کسی توصیه کرد که چه رمان یا کتاب شعری را بخواند. فقط می‌توانم بگویم خیلی بخوانید. این خیلی خواندن نتایج خیلی خوبی هم دارد. عمر ما کوتاه است و کفاف خواندن همه کتاب‌ها را نمی‌دهد. باید جست وجو کنیم و آن دسته از کتاب‌هایی را که به ما نزدیک‌تر است شناسایی کنیم و بخوانیم. البته امروزه کتاب خواندن خیلی آسان‌تر شده است. زمان گذشته فقط باید کتاب‌ها را از کتابخانه تهیه می‌کردیم، اما اکنون امکانات خرید کتاب و مدل‌های آن بیشتر و متنوع‌تر شده و ما کتاب‌های صوتی و کتاب‌های رایگان هم داریم.

حمیدرضا نمازی:
به چند نکته دیگر نیز می‌توان اشاره کرد. یکی اینکه کتاب خوانی همیشه یک عمل جمعی است و نه فردی. یک نفر کتابی را نوشته که خودش حضور ندارد و منی که دارم کتاب را می‌خوانم. پس کتاب خواندن گفت وگویی است که بین دو نفر شکل می‌گیرد که اتفاق مهمی است. در علم روان شناسی نحله‌ای داریم به نام روان درمانی مبتنی بر گفت وگوی دو نفر. چون کتاب امری جمعی است پس مکملی است برای بحث روان درمانی.

یکی از بستر‌هایی که تخیل را زنده نگه می‌دارد کتاب‌های صوتی است. درواقع گفتگو، شنیدن و صدا را می‌توان از این طریق زنده نگاه داشت. آن هم در دوره و زمانه کنونی که کسی حوصله حرف زدن و گوش دادن ندارد. با کتاب خواندن سه تخیل محقق می‌شود.

اول اینکه من می‌توانم از این طریق خودم را به جای دیگران بگذارم، دوم اینکه می‌توانم شما را به جای خودم بگذارم و تخیل سوم از این طریق شکل می‌گیرد: انگار یک هلی کوپتر دارد از بالا رد می‌شود و دوربینی دارد و نگاه می‌کند. تخیل سومی که کتاب در من زنده می‌کند همین نگاه از چشم پرنده است. بی دلیل نیست که روسو می‌گفت جامعه اخلاقی جامعه کتاب خوان است. اخلاق هم در جامعه نتیجه زنده شدن این سه تخیل است.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.