در سالهای اخیر، قبحشکنیهای متعددی در قاب جادویی به نمایش درآمده است؛ از عادیسازی روابط زن و مرد تا تکهپرانیهای جنسی متعدد در فیلمها که هرچند بیشتر آنها جنبه طنز داشته، اما گاهی از حد و حدود عرف جامعه فراتر رفته که منجر به توقیف برخی از فیلمها نیز شده است.
بسیاری از کارگردانان و اهالی سینما که سلبریتیشدنشان را مدیون قاب تلویزیون هستند، اکنون به سینمای خانگی و پلتفرمهای نمایش خانگی روی آوردهاند و برای جلب نظر مخاطب نه از محتوا و فرم، بلکه از آرایشهای غلیظ و زننده و عادیسازی روابط زن و مرد بهره میجویند. فیلمهایی که بعضاً از جانب منتقدان سینما نیز فاقد محتوا شناخته میشوند و اثرات مخرب آنها بر خانوادهها بهکررات گوشزد شده و میشود.
همه میدانیم که قاب جادویی تلویزیون و سینما در تمام دنیا، یکی از مهمترین بسترهاییست که به ساخت فرهنگ در یک جامعه کمک کرده است. جوامعی که بهاستناد فیلمهایشان، روزگاری شاهد پوشش کامل از بانوانشان بودیم یا مردانی که با غیرت خود، جامعه مردسالار را نشان میدادند، یا جوامعی که سیگارکشیدن زنان در آن قبیح شناخته میشد و زنانی که در فیلمها سیگار به دست میگرفتند بهنوعی زنان روسپی در فیلم شناخته میشدند، اکنون فیلمهایشان به جایی رسیده که تماشای آنها با خانواده امکانپذیر نیست.
حالا انگار این انحطاط فرهنگی به فیلم و سینمای ایران هم رسیده است. زنانی که در جایگاه مادر، معلم، مربی و بزرگتر در فیلم ظاهر میشوند، اما سیگار به دست میگیرند یا لباسهای زننده میپوشند یا با آرایشهای غلیظشان و رفتارهای اروتیک، فرهنگ جدیدی را در کشورمان بهمرور میگسترانند. البته که انگشت اتهام بهتنهایی به سوی بازیگران زن سینما و تلویزیون نیست و قطعاً در این میان، تمامی عوامل که از همه مهمتر کارگردان، نویسنده و تهیهکننده هستند، مقصرند و صد البته مقصران اصلی نهادهای ناظر و ارائهدهنده مجوز به این فیلمها هستند که آگاهانه یا ناآگاهانه به این نوع فیلمها مجوز ساخت و پخش میدهند.
حال سؤال اینجاست که عادیسازی برخی مسائل در فیلمها ازجمله شلحجابیها و دستزدن و گرفتن دست نامحرم و حالا هم که رقص زن و مرد، و این نوع قبحشکنیها تا کجا قرار است ادامه پیدا کند؟ یک بار برای همیشه مسئولان وزارت ارشاد برای مردم شفاف کنند که هدفشان از دادن مجوز به این نوع فیلمها و سریالها چیست و قرار نیست کلاهشان را بالاتر بگذارند؟