به گزارش شهرآرانیوز، در تقویم کشورهای مختلف، روزهای گوناگونی به نام پدر نامگذاری شده است و فلسفه مخصوصی برای آن وجود دارد. برای ما ایرانیها این مناسبت، همزمان با ولادت امیرمؤمنان حضرت علی (ع) در سیزدهمین روز از ماه رجب، جشن گرفته میشود، با این حال در بیشتر کشورهای جهان، سومین یکشنبه ماه ژوئن به نام پدران نامگذاری شده است و پس از یک مراسم کوچک و محلی که ۱۱۶ سال قبل، فرزند یکی از کشتهشدگان جنگ آمریکا برای پدر خود برگزار کرد، این مناسبت توانست توجه بیشتر ملتهای جهان را به خود جلب کند.
بر همین اساس، فرارسیدن ۱۸ ژوئن را که درواقع سومین یکشنبه این ماه میلادی است، بهانه کردهایم تا بهسراغ چند پدر برویم و بررسی کنیم که چرا برخی مردان با سن بیشتر از ۶۵، با وجود کهولت یا حتی پس از بازنشستگی بازهم به کار بازمیگردند.
جواد صولتی اولین بازنشستهای است که با او گفتگو میکنم. متولد ۱۳۳۷، ساکن مشهد و کارمند سابق اداره پست است که پس از بازنشستگی، چند سالی است مسئولیت نمایندگی یکی از شرکتهای بیمه را برعهده دارد. درباره دلایل بازگشت به کارش که سؤال میکنم، میگوید: همسر من پنج سال است از دنیا رفته است و سه فرزند دارم. پسر اولم متأهل است، یک دخترم نامزد دارد و دیگری هم در شرف ازدواج است و برایش خواستگار میآید. سال گذشته بازنشسته شدم، اما چگونه میتوان با مستمری ۱۱ میلیون تومانی جهیزیه تهیه کرد؟
مخارج زندگی یک طرف، هزینه خرید لوازم خانگی برای دختران طرف دیگر. هزینهها که بازنشستگی سرشان نمیشود. تصمیم گرفتم خودم مشغول کار شوم. خدا را شکر پسرم هم درک و شعور خوبی دارد و به کمکم آمده است تا این دو دختر بتوانند با آبرومندی به خانه شوهر بروند. شوخی نیست آقا! پای آبروی آدم درمیان است. او در ادامه تعریف هایش میگوید: این مشکل خاص ما نیست.
ما در اداره، یک کانون بازنشستگان داریم که همکاران سابق در آن جمع هستند. اگر دوست داشتید، بیایید برویم تا نشانتان بدهم که بسیاری از امثال بنده به همین مشکلات گرفتار هستند. به طورکلی اگر تا پیش از بازنشستگی، فرزندانتان تحصیل و ازدواج کردند که هیچ، اگر میسر نشد، تنها راه چاره، بازگشت به کار است. شهریه دانشگاه و هزینه جهیزیه فرزندان، باعث میشود ناچار شوید کاری دست وپا کنید تا درآمد آن، در کنار مستمری بازنشستگی، گرههای زندگی تان را باز کند.
سوژه بصری، از این نظر متفاوت است که دوران کاری خود را در یکی از حوزههای خاص و متفاوت سپری کرده است. منصور رفیعی بازنشسته ارتش است و متولد ۱۳۴۰. پیش از آنکه به استخدام نیروهای مسلح دربیاید، حدود سه سال در جبهههای دفاع مقدس نیز حضور داشته، از ناحیه پای چپ مجروح شده و به اسارت درآمده است، با این حال تأمین مسکن همچون سایر اقشار جامعه برای این خانواده ایثارگر هم مشکل ایجاد کرده است و حدود سه سال است که سرپرست آزاده و جانباز خانواده، برای تأمین اجاره خانه مشغول حسابداری در شرکتهای خصوصی است.
حاج منصور میگوید: وقتی زندگی مشترک را شروع کردم، خانه مان خیلی کوچک و در یکی از محلات پایین شهر مشهد بود. مشکلی هم با این موضوع نداشتیم؛ چون منطقی بود که یک زوج جوان درحال ساختن زندگی شان هستند، اما بالاخره جنگ شد و ما رفتیم جبهه. وقتی آدم پا به سن میگذارد، زندگی متأهلی به قوام میرسد و فرزندان بالغ میشوند، بالاخره باید حداقلهایی در زندگی وجود داشته باشد. هرچه باشد، عروس و داماد به خانه آدم رفت وآمد میکنند و حالا نمیگویم باید خانه اشرافی لوکس داشته باشیم، اما منطقی است که پیش نیازهایی باید برای زندگی فراهم باشد. اینها همه خرج دارد.
او هم مثل خیلیهای دیگر در این شرایط اعتقاد دارد که مسکن، خودرو و حداقل درآمد، جزو پیش نیازهایی است که یک برای زندگی آبرومندانه در دوره کهنسالی سرپرست خانوار باید به آنها دسترسی داشته باشد و هرکدام از این سه مؤلفه که نباشد، سرپرست خانواده مجبور است قید بازنشستگی را بزند و دوباره مشغول به کار شود.
«بیماری و هزینههای درمان، برای همه اقشار جامعه یک چالش بزرگ است، با این حال هرقدر هم که تأمین هزینه درمان یکی از اعضای خانواده برای سرپرست آن سخت باشد، دشواری این موضوع برای سرپرستان بازنشسته خانوار دوچندان میشود».
این جملات، محور سخنان حبیب ا... جعفری، راننده بازنشسته جرثقیل در بنیادمسکن انقلاب اسلامی، است. او متولد ۱۳۳۷ است و اگرچه از دوران بازنشستگی اش بیش از یک دهه میگذرد، از زمانی که هیولای سرطان بر تن همسرش چنگ انداخت، او در تنگنای سختی از نظر معیشت قرار گرفته و ناچار است برای تأمین هزینههای درمان او، در تاکسی اینترنتی کار کند.
در این باره بیشتر با حاج حبیب گپ میزنیم. خوش صحبت است و حرفهای زیادی دارد؛ از روایت حضور جان فشانه در جریان زلزله بم و خاطرات شیرین خدمتش در کردستان تا روزهای دیگر زندگی. وقتی به موضوع بیماری همسرش میرسد، نفس عمیقی میکشد و میگوید: با مسافران خیلی دمخور هستم و حرف میزنم.
آنها هم وقتی موهای سفیدم را میبینند و اینکه هنوز مشغول دنده کشی و مسافرکشی هستم، دلسوزی میکنند و دلیل بازگشتم به کار را سؤال میکنند. راستش را بخواهید، برای خودم هیچ اهمیتی ندارد. کار جوهره مرد است. همسر من الان سرطان دارد و دکترها میگویند میتوان او را درمان کرد. زنم است دیگر و نمیتوانم دربرابر او بی تفاوت باشم. حالا هرچه هم سنم زیاد شده باشد و توان نداشته باشم. من در قبال خانواده ام مسئولم و تا آخر عمر هم پای این مسئولیت میمانم.
البته تجربه بازگشت به کار در مردان با سن بیشتر از ۶۵، دلایل دیگری فراتر از مشکلات معیشتی دارد. مجتبیمحمدی، متولد ۱۳۴۱ و کارمند سابق شرکت توزیع نیروی برق استان، مصداق همین موضوع است. او پنجاه وچهارساله بوده که بازنشسته شده است و پس از فرستادن دو فرزند خود به خانه بخت، به طور رسمی دوران بازنشستگی اش را آغاز کرده است. فعالیت وی در یکی از تاکسیهای اینترنتی با وجود تملک یک منزل مسکونی، یک خودرو نسبتا خوب و البته شرایط مالی مناسب، باعث شد درباره دلایل بازگشت وی به کار با او گفتگو کنیم.
میگوید: یکی از چالشهای دوران بازنشستگی برای مردان، این است که ماندن در خانه برایشان غیرممکن میشود، حتی برای ما که سی سال کارمند بوده ایم، خانه نشینی کار سختی است، چه برسد به آنهایی که مشاغل فنی، میدانی و به اصطلاح یدی داشته اند. بنده کارمند شرکت برق بودم و از همکارانم در بخش دیسپاچینگ و پشتیبانی سراغ دارم که فقط چند روز بعد از بازنشستگی برای خود دوباره شغلی دست وپا کرده اند. نمیشود در خانه ماند. درست است که مستمری ماهانه پرداخت میشود، اما آدم که نمیتواند در خانه بماند و یکسره تلویزیون ببیند.
او این کار را بیشتر به خاطر تفنن و سرگرمی اش انجام میدهد و تعریف میکند: از خیلی از مسافران کرایه نمیگیرم و ادامه میدهد: به نظرم واقعا ضروری است که سازوکار تعریف شده و معقولی برای کنشگری اجتماعی مفید بازنشستگان تعریف شود؛ مثلا ما که وقت آزاد فراوان داریم، دوست داریم کار اجتماعی و جهادی انجامدهیم تا لذتش را ببریم و حتما لازم نیست آن کار خیلی سنگین و پرتنش باشد؛ مثلا آن آقایی که کار در فضای سبز را دوست دارد، بتواند کمک حال خادمان مدیریت شهری باشد و آن کسی که سالها در بایگانی ادارات کار کرده است، راهنمای کتابخانه شود.
پول هم لازم نیست، فقط میتوان هرچندوقت یک بار، هدیهای به رسم تقدیر و یادبود به آن فرد داد. من مطمئن هستم که جامعه بازنشستگان از این سازوکار استقبال خواهد کرد. نباید از ظرفیت این قشر بزرگ جامعه غفلت شود. هرچه باشد، آنها سالها خدمت کرده اند. شاید بتوان شرایطی را ایجاد کرد که این خدمات هدفمند شود و استمرار پیدا کند.
موضوع بازگشت به بازار کار به عنوان یک مسئله چالشی برای بازنشستگان، ما را به محمدامین بابایی، مدیرکل تعاون، کار و رفاه اجتماعی خراسان رضوی، میرساند.
او پیش از سخنان خود تأکید میکند که از زمان دولت نهم، هیئت دولت مصوب کرده است کسورات بیمه از اضافه کار و سایر پرداختیهای کارمندان دولت کسر نشود و به عبارت دیگر، فهرست بیمه برای سازمان تأمین اجتماعی تطابقی با اندازه دریافتی کارگران و کارمندان نداشته باشد. همین امر نیز شرایط را برای بازنشستگان به نحوی رقم زده است که فرد با پایه حقوق مثلا ۱۰ میلیون تومانی، از اضافه پرداختیهایی بهره مند میشود که حقوق او را به ۱۵ میلیون تومان میرساند، اما این اضافه پرداخت در فهرست بیمه لحاظ نمیشود و بنابراین مستمری بازنشستگی او براساس همان پایه حقوق محاسبه خواهد شد.
مدیرکل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان میافزاید: در این حوزه آمارهای بسیار جالبی وجود دارد؛ مثلا اینکه در بخش خصوصی، برگشت نیروی انسانی به کار بسیار کمتر از بخشهای دولتی است یا اینکه حتی کارگران بازنشسته، کمتر از کارمندان بازنشسته به بازار کار بازمی گردند؛ البته به شرط اینکه کارفرما صاف و صادق عمل کرده باشد. دلیل همه این آمارها، همان شفافیت، آگاهی بخشی و مسائل فرهنگی است.
اینها باید یک بار برای همیشه روشن شود که چرا نگاه فرهنگی کارفرمایان در بیشتر مواقع این است که هرچه به بیمه بدهند، بیمه در زمان بازنشستگی به آن اندازه خدمات نخواهد داد؟ ریشه این میزان بی اعتمادی غیرعقلانی کجاست؟ اینها سرمایه آینده کارگر میشود و بسیار مهم است.
بابایی به این نکته هم اشاره میکند که درحال حاضر، سازمان تأمین اجتماعی به صورت لحظهای رقمی از بیمه را که از دریافتی نقدی فرد کسر میشود، با پیامک به او اعلام میکند و این اقدامات، زمینه ساز شفافیتی است که از بروز بسیاری از ابهامات ذهنی جلوگیری خواهد کرد.
او بیان میکند: به نظر من اصل این موضوع ریشه در مسائل فرهنگی دارد. باید روی این موارد کار کرد. قطعا هیچ فردی دوست ندارد ببیند آن پدر عزیز و بزرگواری را که با سن بالا پشت فرمان تاکسی اینترنتی مینشیند یا برای کسب درآمد به اشتغال ادامه میدهد. مردم باید بدانند که بسیاری از چنین پدیدههایی به دلیل ناآگاهی یا بی توجهی فرد به بیمه، حاصل شده است؛ به طوری که فرد درآمد خوبی در دوران اشتغال داشته است و اکنون به دلیل تعریف نادرست زمینه بیمه، ناگهان با نیم یا یک سوم درآمد اشتغال باید روزگار بگذراند.
به گفته مدیرکل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان، صنعت بیمه یکی از صنایع روزآمد جهان شناخته میشود، اما در ایران، همه بیمه را به شخص ثالث میشناسند. جامعه باید به بیمه اعتماد کند. اگر درصد پوشش بیمه را براساس سقف درآمد تعریف کنید، اگر پرداخت حق بیمه را یک اقدام منفی در صورت حساب زندگی خود ندانید و به چشم سرمایه گذاری به این موضوع نگاه کنید، قطعا آینده شما پس از بازنشستگی فقط متمرکز بر هم نشینی با خانواده خواهد بود.