صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

حس خوب زندگی پای مجالس روضه امام حسین (ع)

  • کد خبر: ۲۳۷۶۸۸
  • ۱۷ تير ۱۴۰۳ - ۱۰:۳۵
اینکه می‌گویند «اصلا حسین جنس غمش فرق می‌کند» در همه ابعاد است. شرکت در عزای بزرگ کربلا، به انسان نشاط درونی می‌دهد. دیدید وقتی از پای روضه امام بلند می‌شوید حس بهتری دارید؟

به گزارش شهرآرانیوز، بچه که بودیم پاتوق مان مسجد محله بود. روز‌های جمعه بعد از دعای ندبه سفره را همراه دوستان محله‌ای که پنج شش نفر می‌شدیم پهن می‌کردیم، جمع می‌کردیم و بعد هم مسجد را تا تمیز تحویل خادم نمی‌دادیم به خانه هایمان نمی‌رفتیم.

شب‌ها بعد از نماز جماعت برای اینکه چه کسی سینی چای را بگیرد دعوا بود. پسر‌ها هم برای پهن کردن جانماز بین صفوف مسابقه می‌گذاشتند. ایام عزاداری محرم، اما با همه روز‌های سال فرق داشت. محرم که از راه می‌رسید برای شب‌های مسجد محله لحظه شماری می‌کردیم.

نه اینکه بخواهیم عزاداری کنیم و اشک بریزیم و خودمان را جای نوجوان ۱۳ ساله کربلا فرض کنیم و حال و هوای کربلا را درک کنیم، نه. ما شیفته بودن با همسن و سال‌ها و خوش و بش و خنده‌هایی که با هم داشتیم بودیم.

هر چند فهمی از فلسفه پوشیدن لباس مشکی و اهمیت عزاداری برای امام حسین (ع) نداشتیم، اما هر دو را به توصیه بزرگترهایمان انجام می‌دادیم. پسر‌ها این وسط بیشتر جولان می‌دادند. برادرم هر شب با دوستانش به مسجد می‌رفتند با زنجیر‌های عزاداری شان که از گوشه کمد برداشته بودند تا هیئت را پر شورتر برگزار کنند.

بزرگتر‌ها هم هوای بچه‌ها را داشتند و به آنها میدان می‌دادند. اگر بین آنها کسی مداحی هم بلد بود توی پیاده روی محله تا حرم بلندگو به دست روی وانتی که جلودار بود می‌ایستاد و مداحی می‌کرد. ما هم به صورت محلی و همراه خانواده، هیئت را همراهی می‌کردیم.

بزرگتر که شدم هیئت نوجوانانه در پایگاه فرهنگی و در دانشگاه هم توی هیئت دانشجویی پرچم عزای محرم را با همسن و سال‌ها بلند می‌کردیم. از نصب کتیبه و سیاه پوشی محل هیئت بگیرید تا دم کردن چای و میدان داری وسط مراسم عزاداری و بعد هم پذیرایی از مهمانان، همه و همه به عهده ما نوجوان‌ها و جوان‌ها بود؛ یکی از بخش‌هایی که همیشه در این میان دوست داشتم آن سینی چایی بود که یکی زحمتش را می‌کشید و داد می‌زد «بچه هاااا چای آخر روضه فراموش نشه» و ما آخر مراسم کنار هم می‌نشستیم و با هم گپ می‌زدیم و چای آخر روضه را نوش جان می‌کردیم.

حالا که از آن دوران سال‌ها می‌گذرد، با آمدن محرم باز هم بعضی خاطراتش برایم مرور می‌شود. هنوز هم کودکان و نوجوانان پای ثابت هیئت‌ها هستند و بزرگتر‌ها به آنها میدان می‌دهند.

چند روز پیش داشتم از کنار پیاده رویی رد می‌شدم که پسر نوجوانی که مشغول جاروی جلوی مغازه بود به صاحب مغازه کناری‌اش که او هم برای هواخوری و استراحت همانجا ایستاده بود گفت «راستی حاجی! محرم هم از راه رسید دیگه».

با شنیدن این جمله، سوالی در ذهنم ایجاد شد؛ اینکه واقعا چرا مردم منتظر محرم هستند مخصوصا بچه هیئتی‌ها؟

اشک بر امام حسین (ع) و مصیبت عظمای کربلا فقط برای عارفان و علما و اهل دل‌ برکات ندارد. این را همان بچه هیئتی ۱۲، ۱۳ ساله هم حس کرده است.

اینکه می‌گویند «اصلا حسین جنس غمش فرق می‌کند» در همه ابعاد است. شرکت در عزای بزرگ کربلا، به انسان نشاط درونی می‌دهد. دیدید وقتی از پای روضه امام بلند می‌شوید حس بهتری دارید؟ حتی اشک بدون معرفت هم برای این حادثه برکت دارد چه برسد به اینکه بخواهی به شناخت در این مسیر گام برداری.

خوب که فکر می‌کنم چرا ما برای تعارف کردن سینی چای و قند روضه با هم مسابقه می‌گذاشتیم می‌بینم آن روز‌ها ما مورد توجه بزرگتر‌ها بودیم و در یک عرصه اجتماعی داشتیم خودی نشان می‌دادیم.

با تمام کمی و کاستی‌های عملکردمان، بزرگتر‌ها ما را حمایت می‌کردند و مهربانانه روش بهترش را به ما یاد می‌دادند. این همدلی بین بزرگتر‌ها و نوجوان ها، این مشارکت در یک فعالیت اجتماعی و دینی، این شرکت در فضای معنوی که به اسم بزرگ امام حسین (ع) رقم خورده است، همه و همه سرشار از حس خوب زندگی است.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.