صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

باغبان نغمه سرایان عشق | یادی از شاعر بااخلاص سید الشهدا (ع) حاج محمود اکبرزاده شاعر آیینی

  • کد خبر: ۲۳۸۴۴۸
  • ۲۰ تير ۱۴۰۳ - ۱۴:۰۴
حاج محمود اکبرزاده از پایه گذاران انجمن‌های قدیمی شعر مشهد و همچنین رئیس کانون مداحان این شهر بود.

به گزارش شهرآرانیوز، اهالی شعر و ادب مشهد حاج محمود را به خوبی می‌شناسند. با اینکه خود شاعری آیینی بود، اما با شاعران روشن فکر نیز ارتباط داشت. در بین شاعران مذهبی و مداحان اهل بیت (ع) بیشترین کسی که با فضای روشن فکری دینی ارتباط داشت او بود. جلال آل احمد هر موقع به مشهد می‌آمد با حاج محمود مراوده نزدیکی داشت. او خاطره‌ای از جلال درباره کتاب خوانی اش در ذهن داشت و برای خیلی‌ها تعریف کرده بود. جلال آل احمد بسیار تندخوان بود. او کتابی را در یک شبی با سرعت عجیبی مرور کرد و حتی حاشیه‌هایی بر آن نوشت.

یکی از کسانی که حاج محمود نقش مهمی در گرایش دینی اش در شعر داشت نعمت میرزازاده متخلص به آزرم بود. زمانی نعمت میرزازاده در زندان شعری برای حضرت زهرا (س) سرود و امیدوار بود تا این شعر سبب شود از زندان نجات پیدا کند. آن زمان در زندان حتی قلم هم نداشت و برای نوشتن کبریت‌ها را می‌سوزاند و با آن، شعر را می‌نوشت. روزی حاج محمود به ملاقات نعمت در زندان می‌رود و نعمت آزرم از او می‌خواهد که این شعر را در حرم حضرت معصومه (س) خطاب به حضرت زهرا (س) بخواند و برایش طلب کرامت کند.

حاج محمود می‌گفت: وقتی نعمت شعر را به من داد چشمانش از اشک قرمز شده بود. حاج محمود این شعر را در حرم حضرت معصومه (س) می‌خواند و پس از مدتی نعمت میرزازاده آزاد می‌شود. در صورتی که خود میرزازاده می‌گفت: حکم اعدام برایم صادر کرده بودند و من مطمئنم که همان شعر سبب رهایی ام شد.

مداح اهل بیت

حاج محمود اکبرزاده از پایه گذاران انجمن‌های قدیمی شعر مشهد و همچنین رئیس کانون مداحان این شهر بود. اکبرزاده مداحی را از سال ۱۳۲۰ شروع کرد. از سال ۱۳۱۲ و به دنیا آمدن در محله «نوغان» مشهد، زمان زیادی لازم نبود تا زندگی حاج محمود اکبرزاده، گره بخورد به دل بستگی به اهل بیت (ع) و نوحه خوانی. شاید فقط هفت یا هشت سال زمان لازم بود که کودک مشهدی، اما با اصالت یزدی، نوحه خوانی را آغاز کند. 

او درباره خانواده اش گفته بود: «پدر و مادرم یزدی بودند ولی من مشهد به دنیا آمدم. از دوازده یا سیزده سالگی خیلی جدی رفتم در کار نوحه خوانی، در دارالتعلیم تدین درس می‌خواندم و همان جا هم از کلاس سوم یا چهارم از روی «خزائن الاشعار» برای هم کلاسی‌ها و هم دبستانی‌ها نوحه می‌خواندم فکر کنم از هشت سالگی که پدرم فوت کرد تا همین امروز یکسره مداحی کرده ام.» مـداح شـدن اکبرزاده بـه سـال ۱۳۲۰ برمی گـردد. هشـت سـال بیشـتر نداشت کـه پدرش از دنیـا رفـت. 

نوحه خـوان هیئت هـا بـود. البتـه آن زمـان مداحـی بـه ایـن سـبک و سـیاق نبـود و بیـن سـینه زن‌ها نوحه خوانـی می‌کـرد. پـدرش مـداح نبـود و مـادرش هـم سـوادی نداشـت. از اطرافیانـش هـم کســــــی مـــــــداح نبـود. خودجوش به ایـن راه آمـده بود. کتاب «خزائـن الاشـعار» را می‌خوانـد و در هیئت‌ها مداحـی می‌کـرد.

اکبرزاده در انتخاب اشعار در بین مداحان زبانزد بود. ذوق لطیفش در خواندن اشعار پرمایه بسیار درخور توجه بود. سال‌های ابتدای دهه ۴۰، هنوز توی دست و بال نوحه خوان‌ها شعرخوب پیدا نمی‌شد. برای همین «محمود» به صرافت تدوین و چاپ کتابی افتاد که به قول خودش، شعر درست و حسابی باشد و بشود از آن‌ها نوحه‌های حسابی‌تر درآورد. جوان سی ساله آن روز‌ها اگرچه پنج کلاس بیشتر درس نخوانده بود، اما شاید به اندازه پنج تا لیسانسه ادبیات امروزی، شعر و کتاب خوانده بود.

عاشقی پاک باز

حافظه عجیب او در حفظ کردن اشعار بسیار مثال زدنی بود. به طوری که برای جشن ۱۴ قرن بعثت که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در تهران برگزار شد، او قصیده پیام را که ۲۷۳ بیت بود در مسیر یزد تا تهران حفظ کرد.
ویژگی دیگری که مرحوم اکبرزاده به خاطر آن شهرت دارد این است که هیچ وقت برای مراسم و مداحی هایش به قول امروزی‌ها اهل «پاکت» گرفتن نبود. زندگی اش هم با همان درآمدی که از مغازه فروش مصالح ساختمانی داشت، می‌گذشت. ویژگی دیگر اکبرزاده که کمی مهجور و ناگفته مانده است فقط حنجره‌ای که وقف کرده بود، حافظه قوی یا خالصانه مداحی کردنش نبود، بلکه «ذوق» شعر و شاعری او بود.

انقلابی و امام حسینی

ماجرای چاپ نخستین کتابش نیز در نوع خود جالب است. او شعرهایش را می‌برد چاپ دقت ولی دو فرم از آن که چاپ می‌شود به او می‌گویند بیا این کاغذهایت را ببر! ما این‌ها را چاپ نمی‌کنیم! 

او هم شعرهایش را می‌برد تهران پیش آقای حسان (حبیب چایچیان) و چاپخانه اسلامیه قبول می‌کند که چاپشان کند، ولی بدون اسم شاعر! کتاب چاپ می‌شود و از چاپ چهارم به بعد کار به جایی می‌رسد که دیگر خود مردم کتاب را تکثیر می‌کنند. بعد‌ها توی تظاهرات می‌دادند دست دیگران... و مرحوم اکبرزاده در همان بحبوحه به خاطر خواندن شعری انقلابی دستگیر شد:
«گرچه از هر ماتمی، خیزد غمی/ فرق دارد ماتمی با ماتمی»

این شعر را به مناسبت فوت همسر یکی از افراد سرشناس خراسان وقتی پیکر این بانو را به حرم مطهر آوردند، خواند، آنجا حس کرد این تشییع جنازه با بقیه فرق دارد. همین برای ساواک مسئله شده بود و او را دستگیر کردند، اما سرانجام پس از مدتی آزاد شد و بیرون آمد. حاج محمود اکبرزاده یکی از نادره مردان روزگار ما بود که به قول یکی از نزدیکانش به معنای واقعی «حسینی» بود. در سرتاسر زندگی اش برای اهل بیت (ع) خواند و نوشت و همیشه آستان بوس این درگاه مقدس بود.

(برگرفته از مصرعی از شعر استاد شفق درباره مرحوم حاج محمود اکبرزاده)

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.