به گزارش شهرآرانیوز، مفهوم هوش هیجانی که به عنوان ضریب هیجانی یا EQ نیز شناخته میشود، در دهه ۱۹۹۰ توسعه یافت و در سالهای اخیر مقبولیت گستردهای پیدا کرده است. برای همه ما، هوش هیجانی میتواند یک مهارت مداوم باشد که بر مهارتهای عاطفی اجتماعی، روابط و عملکرد در وظایف روزمره تأثیر میگذارد. پرورش این مهارت نیاز به تمرین و تکرار پی در پی دارد. ما در این مطلب قصد داریم به اهمیت هوش هیجانی در ارتقا روابط اجتماعی کودکان بپردازیم. بدین منظور با سانازالسادات طاهائی، روانشناس و درمانگر کودک و نوجوان به گفتگو پرداختیم.
طاهایی معتقد است؛ هوش هیجانی به کودکان کمک میکند تا احساساتشان را شناسایی و درک کنند. احساساتشان را توصیف و در مورد آنها صحبت کنند. کودکان با خودآگاهی بالا میتوانند، نقاط قوت و ضعف خود را شناخته و از تاثیر احساساتشان بر رفتارشان آگاه شوند. این امر موجب میشود که اعتماد به نفس بالایی در بیان احساسات خود پیدا کنند. توانایی مدیریت احساسات و هیجانات به شکلی مناسب میتواند کودکان را به کنترل تکانهها، مدیریت استرس و تنظیم هیجانات و نگه داشتن نگرش مثبت در شرایط مختلف کمک کند.
وی در بیان راهکارهای موثر برای شناخت احساسات گفت: نامگذاری احساسات یکی از این روشها است که به کودکانمان کمک کنیم تا احساسات خود را بشناسند و آنها را نامگذاری کند. برای مثالً بگویند: من عصبانی ام یا من خوشحالم، به عبارتی استفاده از کلمه من در پیامهایشان به جای تو مفید است برای، مثالً بگویند: من ناراحت شدم چون... و کمتر از این جمله استفاده کنند که" تو همیشه ... هستی. استفاده از کتابهای داستانی و تصویری که شخصیتها در آن با احساسات مختلف مواجه میشوند، میتواند به کودکان کمک کند تا احساسات خود را بهتر درک کنند.
این رواندرمانگر کودک و نوجوان ادامه داد: تشویق به بیان احساسات میتواند خیلی مفید باشد. گفتگوهای باز، در ایجاد فضایی که کودکان بتوانند احساسات خود را بدونترس از قضاوت بیان کنند، بسیار مهم است. نقاشی و نوشتن و تشویق کودکان به نقاشی کشیدن یا نوشتن، درباره احساساتشان میتواند به آنها کمک کند تا این احساسات را بهتر درک و مدیریت کنند. همچنین استفاده از ابزارهای کمکی مانند عروسکها و اسباب بازیها برای نمایش و تمرین موقعیتهای هیجانی مختلف میتواند به کودکان کمک کند تا بهتر با هیجانهای خود کنار بیایند.
سانازالسادات طاهائی همچنین، استفاده از کارتهای احساسات که احساسات مختلف را نشان میدهند را راهی برای شناسایی بهتر و بیان احساسات کودک دانست و گفت: در مدیریت هیجانات کودک میتوان از تکنیکهای آرام سازی مانند تمرین تنفس عمیق، هنگام احساس هیجان استفاده کرد. استفاده از بازیهای تنفسی مانند دمیدن حباب یا بوییدن گل یا خاموش کردن شمع به شکل خیالی میتواند به کودکان کمک کند تا تمرین تنفس عمیق را به روش سرگرم کننده یاد بگیرند. همچنین استفاده از تکنیکهای آرامش بخش مانند مدیتیشن و یوگا، گوش دادن به موسیقی آرامش بخش هم میتواند به کودکان در مدیریت هیجانات کمک کند.
این روانشناس دومین راهکار هوش هیجاتی را همدلی دانست و گفت: تقویت هوش هیجانی به کودکان کمک میکند تا احساسات دیگران را درک کرده و نسبت به آنها حساس باشند و خود را جای دیگران بگذارند تا دیدگاهها و احساسات آنها را بهتر درک کنند. برای تقویت این هوش بازیها و فعالیتهایی که نیاز به همدلی دارند، میتواند موثر باشد. این همدلی باعث میشود کودکان روابط دوستانه و مثبتی برقرار کنند و در گروههای اجتماعی محبوب باشند.
طاهائی ادامه داد: وقتی که کودکان توانایی همدلی را داشته باشند، کمتر دچار رفتارهای تهاجمی و خشونت آمیز میشوند، زیرا میتوانند احساسات دیگران را درک کرده و واکنشهای مناسبتری نشان دهند. علاوه بر این رفتارهای مثبت مانند همکاری، کمک به دیگران و مشارکت در فعالیتهای گروهی در آنها تقویت خواهد شد. کودکان میتوانند برای تمرین همدلی از بازیهای نقش آفرینی و یا پرسیدن سوالت همدلانه مانند تو چه احساسی داری یا چه چیزی باعث شد اینطور احساس کنی به دیگران نشان دهند که به احساساتشان اهمیت میدهند.
این روان درمانگر کودک و نوجوان معتقد است برای تقویت هوش هیجانی باید مهارتهایی مانند گوش دادن فعال، مکالمه مناسب، احترام به دیگران را به کودکان بیاموزید. وی در ادامه گفت: شما میتوانید این مهارتها را از طریق بازیهای گروهی و فعالیتهای مشارکتی تقویت کنید. کودکان اگر مهارتهای ارتباطی بهتری داشته باشند، میتوانند بهتر گوش دهند، احساسات خود را موثرتر بیان کنند و با دیگران تعاملی مثبت داشته باشند. این مهارتها به بهبود روابط اجتماعی و کاهش سوء تفاهمها کمک میکند و باعث همکاری و مدیریت تعارضها میشود.
سانازالسادات طاهائی در ادامه افزود: کودکان با هوش هیجانی بالا قادرند روابط پایدار و معناداری با دیگران برقرار کنند. آنها میدانند چگونه روابط خود را تقویت و حفظ کنند و در مواقع نیاز از پشتیبانی اجتماعی بهرهمند شوند. هوش هیجانی به کودکان کمک میکند تا در مقابل فشارهای اجتماعی و نفوذ منفی مقاومت کنند. آنها میتوانند تصمیمات مستقلی بگیرند و تحت تاثیر همسالان قرار نگیرند. کودکان با هوش هیجانی بالا معمولًا اعتماد به نفس بالایی دارند، آنها دارای خودپنداری مثبتی از خود هستند. این اعتماد به نفس به آنها کمک میکند تا در موقعیتهای اجتماعی با اطمینان بیشتری عمل کنند و روابط قویتری برقرار نمایند.
این درمانگر کودک و نوجوان بر این باور است که؛ کودکان توانایی مذاکره و همکاری با دیگران برای یافتن راه حلهای مشترک و توانایی حل مسئله و تعارضات به شیوهای مثبت و سازنده را دارند و برای کسب این مهارت میتوانند از تکنیکهایی مانند تمرکز بر مسئله به جای اینکه دیگران را متهم کنند بر حل مسئله تمرکز کنند، استفاده کنند و همچنین در جستجوی راه حلها برد ـ برد باشند که برای هر دو طرف مفید و قابل قبول باشد.
وی همچنین افزود: پس از وقوع یک تعارض با کودکان درباره آن صحبت کنید و به آنها کمک کنید تا متوجه شوند چه چیزی باعث بروز تعارض شده و چگونه میتوانند در آینده به شیوههای بهتر عمل کنند؛ بنابراین برای بهبود تواناییهای اجتماعی کودکان، توجه به توسعه هوش هیجانی و آموزش مهارتهای هیجانی ضروری است. این میتواند از طریق برنامههای آموزشی و مشاورههای مناسب انجام شود. علاوه بر این، خانواده و مدرسه نیز میتواند نقش مهمی در تقویت هوش هیجانی کودکان ایفا کند. این مولفهها به کودکان کمک میکنند تا در زندگی فردی و اجتماعی خود موفقتر عمل کنند و روابط اجتماعی مثبتتری برقرار کنند. تقویت این مهارتها در کودکان به آنها کمک میکند تا با چالشها و مشکلات زندگی بهتر روبرو شوند و درتصمیمگیریها بهتر عمل کنند و به افراد موفق و متعادلتری در جامعه تبدیل شوند.
چالشهای هوش هیجانی در روابط خانوادگی در واقع مسائل و مشکلاتی هستند که به طور مستقیم یا غیرمستقیم بر تواناییهای هوش هیجانی کودکان تأثیر میگذارند. نقش والدین در تقویت هوش هیجانی کودکان بسیار مهم است و میتوانند با راهنماییها و رفتارهای خود به توسعه هوش هیجانی فرزندان کمک کنند.
سانازالسادات طاهائی در بیان نقش والدین در مقابله با برخی از چالشهای هوش هیجانی در روابط خانوادگی گفت: در گام اول هنگامی که والدین و کودکان نتوانند به طور مؤثر با یکدیگر در مورد احساسات خود صحبت کنند و نتوانند احساسات یکدیگر را درک کنند، این امر میتواند به ناهماهنگی و کاستی از هوش هیجانی منجر شود. والدین میتوانند با توجه به نیازها و احساسات کودکان، به آنها گوش کرده و با آنها در مورد احساسات صحبت کنند تا ارتباط عاطفی قویتری برقرار شود.
وی دیگر چالش هوش هیجانی در خانواده را نقص در مدیریت خشم و تنشها میداند و در این خصوص گفت: هوش هیجانی شامل مهارتهای مدیریت خشم و تنش نیز میباشد. والدین میتوانند با آموزش راههای سازنده برای مدیریت خشم و تنش به کودکان، آنها را در این زمینه تقویت کنند و به آنها کمک کنند تا به طور سالم با احساسات خود برخورد کنند.
کمبود مهارتهای ارتباطی: طاهائی ارتباط مؤثر و موثر با دیگران را جزء هوش هیجانی دانست و گفت: والدین میتوانند با به اشتراک گذاشتن تجربیات، شنیدن فرزندان و به آنها احترام گذاشتن، مهارتهای ارتباطی آنها را تقویت کرده و روابط خانوادگی سالمتری را برقرار کنند.
نبود حد و مرزهای مشخص: این روانشناس معتقد است: حد و مرزهای مشخص در خانواده به کودکان اطلاعاتی از مسئولیت و احساس امنیت میدهد. والدین میتوانند با تعیین مرزهای مناسب برای رفتارها و اعمال خود و کودکان، احساس امنیت و تعادل را تقویت کنند.
عدم توجه به نیازهای هوش هیجانی کودکان: وی ادامه داد: والدین باید به نیازهای هوش هیجانی کودکان توجه کنند و سعی کنند در ارائه حمایت و توجه مناسب به آنها، آنها را در توسعه هوش هیجانی یاری کنند. این شامل توجه به نیازهای عاطفی، ارتباطی و اجتماعی کودکان است.
الگوی مثبت باشید: سانازالسادات طاهائی نقش والدین را در الگوی رفتاری بسیار مهم دانست و گفت: کودکان بیشتر از رفتار والدین خود یاد میگیرند تا از سخنان آنها. با نشان دادن رفتارهای مثبت و روابط سالم الگوی خوبی برای فرزندانتان باشید. تشویق و تمجید کودکان به هنگام مدیریت صحیح هیجانهایشان میتواند به تقویت این رفتارها کمک کند. با رفتارهای مثبت و صادقانه به کودکان کمک کنید تا روابط اجتماعی مبتنیبر اعتماد با دیگران برقرار کنند. به طور خالصه، والدین با توجه به چالشهای هوش هیجانی در روابط خانوادگی میتوانند با ایجاد یک محیط پشتیبان کننده، تسهیل کننده و حاکم بر مهارتهای هوش هیجانی، به توسعه و تقویت هوش هیجانی کودکان کمک کنند.
منبع: همشهری