به گزارش شهرآرانیوز، سریال «غریبه»، جدیدترین محصول نمایشی شبکه سوم سیما، به کارگردانی سروش محمدزاده و تهیه کنندگی جواد فرحانی، از اواخر مرداد روی آنتن رفته است. این مجموعه با بهره گیری از تم پلیسی و امنیتی که به ملودرامی خانوادگی ضمیمه شده، توانسته است توجه بینندگان را جلب کند.
یکی از ویژگیهای مهم سریال «غریبه» این است که آگاهانه از مضامین ایدئولوژیک و کنایههای سیاسی فاصله گرفته است و خود را داستانی ملی و انسانی معرفی میکند. برخلاف بسیاری از سریالهای مشابه که تلاش میکنند در خلال روایت امنیتی و پلیسی خود، ایدههای سیاسی را هم به مخاطب یادآوری کنند، قصه سریال «غریبه» بر محور تولید دارویی کمیاب و تلاش گروهی از دلالان برای سنگ اندازی در مسیر ساخت آن و کسب سود از خلال بیماری مردم پیش میرود. این موضوع فضای حاکم بر قصه را ملی و انسانی جلوه میدهد و باعث میشود طیف گسترده تری از مخاطبان بتوانند آن را بپذیرند.
با توجه به کاهش تعداد سریال سازهای برجسته در تلویزیون و کوچ تعدادی از کارگردانها به شبکه نمایش خانگی در سالهای اخیر، حضور سروش محمدزاده اتفاقی مثبت برای سریال سازی در رسانه ملی محسوب میشود.
این کارگردان جوان که پیشتر با فیلم «چهارشنبه» و سریال «سیاوش» در سینما و شبکه نمایش خانگی به موفقیتهایی دست یافته بود، در تلویزیون نیز با ساخت سریالهایی همچون «نوار زرد» و «سوران» به تجربه درخوراعتنایی در ژانر پلیسی و امنیتی دست یافته است.
«غریبه» نیز ادامه این مسیر است و محمدزاده نشان داده که تسلط کافی بر قواعد تصویر و مؤلفههای روایت دارد. او در این سریال از بازنماییهای کاریکاتوری و مضحک پروندههای ویژه و مسائل امنیتی پرهیز کرده و هرجا احساس کرده که ممکن است قصه به مرز خیال پردازیهای غیرواقعی نزدیک شود، با بلوغ و دقت نظر، از ورود به جزئیات خودداری کرده است.
روایت حادثهای سریال «غریبه» و تسلط نویسندگان این مجموعه در زمینه جای گذاری صحیح حوادث و توالی آنها باعث شده است تا ضرباهنگ سریال حفظ شود و در طول قسمتهای مختلف برای مخاطب جذاب باقی بماند. استفاده صحیح از توالی رویدادها به سریال این امکان را داده است که از ایجاد احساس ملال و یکنواختی در بینندگان دور بماند.
با این حال، در بخشهای خانوادگی و عاطفی قصه، نویسندگان عنان کار را از دست داده اند و دچار نوعی پرگویی و تکرار شده اند؛ به خصوص رفت وآمدهای پیاپی و مجادلات تکراری میان زوج امیرعلی و ارغوان که از کنترل نویسندگان خارج شده است و برخی سکانسها را بی کارکرد جلوه میدهد.
علاوه بر این، دیالوگ نویسیهای سریال «غریبه» در مواردی نامنقح و سهل انگارانه به نظر میرسد و از نوعی شلختگی و بی بهره بودن از ویرایش چندباره رنج میبرد. این موضوع زمانی نگران کنندهتر میشود که بدانیم هنوز حدود دو سوم از قسمتهای سریال روی آنتن نرفته است و اگر ماجرای مهم و اثرگذار دیگری به داستان تزریق نشود، سریال دچار افتی غیرقابل اغماض خواهد شد. باید منتظر ماند و دید که آیا نویسندگان میتوانند از این چالش عبور کنند و روایتی ماندگار ارائه دهند یا نه.
بازنمایی پلیس در این سریال نقطه قوتی درخورتوجه و مهمترین مرکز ثقل قصه است. شخصیت پردازی سینا شاه میری با بازی پژمان بازغی به خوبی از آب درآمده و توانسته است هم زمان هم شمایل قهرمانانهای داشته باشد و هم ملموس و باورپذیر باشد. بازغی با بهره گیری از تجربه طولانی اش در بازیگری، نقش یک پلیس واقعی و قابل همدلی را جلوی دوربین برده است. ورود به زندگی شخصی این پلیس نیز انتخاب هوشمندانه نویسندگان «غریبه» بوده که به تقویت هم ذات پنداری مخاطب کمک کرده است.
اما گره زدن زندگی خانوادگی او به پرونده اصلی و درهم تنیدگی این دو داستان، مسئلهای است که امکان دارد مخاطب را پس بزند؛ به ویژه وقتی که یکی از شخصیتهای منفی قصه در مواجهه با یک انطباق ناخواسته که میتوانست کل پرونده را به باد بدهد، کاملا کم هوش و سطحی جلوه میکند. از دیگرنقاط ضعف روایت «غریبه» میتوان به مشخص بودن قطبهای خیر و شر از ابتدا اشاره کرد که پس از چند قسمت، سریال را از هرگونه غافل گیری تهی میکند.
در بخش بازیگری، سریال «غریبه» از کمبود بازیگر کاربلد رنج میبرد و این موضوع تا حدی به محدودیتهای بودجه و تمایل نداشتن ستارههای سینما به همکاری با تلویزیون و تلاش آنها برای حضور در شبکه نمایش خانگی بازمی گردد. با این حال، حضور پژمان بازغی در نقش اصلی و اجرای موجه و کنترل شده او به عنوان پلیس سریال، یکی از نقاط قوت این مجموعه به شمار میآید. همچنین بازی درخورتوجه اسماعیل محرابی در نقش دکتر ضیایی، اتفاقی مثبت در بازیگری این سریال محسوب میشود.
اجرای او حاکی از این نکته است که تجربه زیاد و راحت بودن مقابل دوربین میتواند نقش مهمی در جذابیت اجرای یک بازیگر داشته باشد. بازی روان محرابی در «غریبه»، مخاطب را به یاد اجرای چشمگیر سیاوش طهمورث در نقش حاج عموی سریال «زخم کاری» میاندازد که پس از سالها به سطح اول بازیگری برگشت و از بسیاری هنرپیشههای جوان سرحالتر و مسلطتر ظاهر شد.