الهام ظریفیان | شهرآرانیوز؛ با آغاز ماه ربیع الاول، صحنههای تئاتر مشهد، به روال سابق خود برگشته اند و نمایشها یکی یکی به روی صحنه میآیند. در این میان، نمایشهای طنز و کمدی، بیشترین تعداد را به خود اختصاص داده اند. به غیر از تئاترهای کمدی و موزیکال و جنگهای خنده، تئاتر اجتماعی نیز به سمت گونهای از کمدی اجتماعی یا کمدی سیاه اقبال بیشتری نشان داده است تا علاوه بر اینکه مخاطبان بیشتری را به سالنها میکشاند و آنها را سرگرم میکند، بتواند حرفهای جدی خود را نیز به آنها منتقل کند. در گزارش زیر، ما به سراغ سه کارگردان جوانی رفته ایم که به سمت تولید و اجرای تئاترهایی با این مضامین رفته اند.
«ملزومات خانگی» یکی از نمایشهایی است که این روزها در تماشاخانه استاد انوشیروان ارجمند، در پردیس تئاتر مستقل، اجرا میشود. میعاد فوقانی، نویسنده و کارگردان «ملزومات خانگی»، درباره موضوع این تئاتر میگوید: نمایش درباره رابطه رو به پایان یک زن و شوهر است. نوشتن این نمایشنامه برای من از آن جایی شروع شد که در اطرافم، رابطههای سمی را میدیدم که طرفهای آن ها، رهایشان نمیکردند و این رها نکردن موجب مصیبت، سختی و فروپاشیهایی برای آنها میشد. درواقع این سؤال برای من مطرح بود که چرا در بسیاری مواقع که رها کردن بهتر است، اغلب آدمها رها نمیکنند؟
او با بیان اینکه به موضوعات اجتماعی علاقه دارد، میگوید: نمایش قبلی من رئالیستی بود که همچنان به مسئلهای میپردازد که انسانها با آن درگیر هستند. به طور مشخص من دوست دارم درباره آدمها و روابط بین آ نها صحبت کنم. فکر میکنم در شرایط فعلی جامعه، باید بدانیم با خودمان چندچند هستیم.
این هنرمند با تأکید بر اینکه معمولا تماشاگران به موضوعات کمدی توجه بیشتری نشان میدهند، میگوید: نمایش قبلی من به خاطر رگههای کمدی که داشت، از همان اول مخاطب بیشتری را جذب کرد. در نمایش فعلی، مخاطب سختتر میآید ولی همان تعدادی هم که میآیند، نمایش را دوست دارند و آن را تماشا میکنند. در کار اجتماعی به ویژه نمایشهایی مانند نمایش ما که نوعی کمدی سیاه است، مخاطب سختتر برای تماشا میآید. این ژانر شاید در ابتدا برای مخاطب عجیب باشد، ولی در ادامه، اتفاقاتی را که در جهان نمایش میافتد، میپذیرد.
فوقانی با یادآوری بازخوردهای خاصی که از برخی تماشاگران به ویژه زوجها دریافت کرده اند، ادامه میدهد: در آخر نمایش ما، مار شوهر را میخورد. خانم و آقای پیری در میان مخاطبان بودند که بعد از نمایش، آقا به من گفت: «من نمایش شما را که دیدم، به همسرم گفتم تو من را ندهی مار بخورد!». چنین واکنشهایی برای کل گروه، خیلی جذاب است.
این هنرمند در ارزیابی مشکلات پیش روی تولید و اجرای نمایش خود میگوید: به این دلیل که بستر تبلیغاتی برای تئاتر تعریف نشده است، اهالی تئاتر به لحاظ مالی در مضیقه اند. بسیاری از مواقع نمیدانیم کاری که تمرین میکنیم، اصلا به اجرا میرسد یا نه. هزینه سالنها خیلی افزایش یافته است؛ البته سالن دار هم حق دارد و ما مجبور میشویم قیمت بلیت را بیشتر کنیم. این یک تصمیم ناخواسته است که ما خودمان هم اصلا آن را دوست نداریم. من دلم میخواهد قیمت بلیت خیلی کمتر باشد تا آدمهای بیشتری بتوانند بیایند کار را ببینند. هیچ حمایت مالی از تئاتر وجود ندارد و این موضوع، هنرمندان را خیلی تحت فشار قرار میدهد و طبیعی است که این وضعیت، کیفیت کارها را تحت تأثیر قرار بدهد.
«سارقان مغازه» نام تئاتر دیگری است که در همین ژانر یعنی کمدی سیاه بر روی صحنه تماشاخانه انوشیروان ارجمند رفته است. متن این نمایش را در سال ۲۰۱۴ نویسنده کانادایی، «موریس پنیچ» نوشته و اجرا کرده است و حالا دانیال حمامی، کارگردان جوان مشهدی، آن را با حال وهوایی ایرانی اجرا میکنند. او در این باره میگوید: دغدغه نویسنده در این نمایشنامه، روابط انسانی و نقد نظامهای سرمایه داری و فاصله طبقاتی است.
نمایشنامه چهار شخصیت دارد. شخصیت اصلی آن زنی به نام آلماست که به خاطر نابرابری اجتماعی دست به دزدی میزند. درظاهر دیالوگهای بین کاراکترها خیلی ساده است ولی مفاهیم فلسفی و سؤالاتی پشت آنها وجود دارد. این نمایشنامه براساس کهن الگوی پرومته در زنجیر نوشته شده است و در آن میگوید: «پرومته آتش را از خدایان گرفت و آن را دراختیار انسان قرار داد. آیا کار درستی کرد یا نه؟».
همچنین نقدی به نظامهای سرمایه داری و فاصلههای طبقاتی دارد که در آنها اقلیت، برنده و اکثریت بازنده اند. در پایان نمایشنامه میفهمیم که همه آن چهار شخصیت، قربانیهای نظامهای سرمایه داری هستند؛ چه کاراکترهای پلیس که آمده اند تا از فروشگاه محافظت کنند و چه دو نفری که برای دزدی آمده اند. نظام سرمایه داری برای منفعت شخصی خودش هر دوی این گروهها را روبه روی هم قرار میدهد. این متن به دغدغهای که من در این باره داشته ام، خیلی نزدیک بود و به همین دلیل، آن را برای اجرا انتخاب کردم.
او در توضیح چگونگی اجرای این نمایش در جامعه ایرانی میگوید: باتوجه به تفاوتهای فرهنگی جهان، نوع کمدیای که در کانادا روج دارد و خندهای که از مردم این کشور گرفته میشود، با کمدیای که در جامعه ما وجود دارد، متفاوت است. ما سعی کردیم مخاطبمان را بشناسیم و براساس آن، متن را این جایی کنیم. این به معنای بومی سازی نیست؛ یعنی شخصیتها همان شخصیتها هستند و قصه همان قصه است، اما نوع خندههایی که میگیریم، براساس فرهنگ خودمان، ایرانی است. در اجرا سعی کردیم از متن فراتر برویم؛ یعنی خلأهای موجود در متن را پر کنیم و تغییراتی در شخصیت پردازیها و دیالوگها دادیم.
این هنرمند با تأکید بر اینکه نمایشهای کمدی بیشتر با اقبال مخاطب روبه رو میشوند، میگوید: چه در تئاتر و چه در سینما، کمدی به معنای واقعی آن خیلی کم داریم و بیشتر آنچه وجود دارد، هجو است. کمدی سیاه از دل مسائل جدی به دست میآید؛ یعنی درظاهر به آنها میخندیم، اما وقتی مخاطب به عمق آنها فکر میکند، میبیند خیلی تلخ و سیاه و تراژیک هستند. اصل کمدی نیز همین است که بتواند خندههای انسانی بگیرد، طوری که مخاطب بعد از پایان نمایش، علاوه بر اینکه حالش خوب شده است، احساس کند چیزی هم به او اضافه شده است.
حمامی اوضاع تئاتر مشهد را راضی کننده نمیداند و میافزاید: بچههای تئاتر کاملا مستقل و با کلی مشقت و سختی دارند کار میکنند. تئاتر سود مالی چندانی برای آنها ندارد. از رسانهها و مسئولان استانی انتظار داریم فکری برای تئاتر مشهد بکنند و ساختاری برای آن طراحی کنند تا تئاتر رونق بگیرد.
محدودیتها و سخت گیریهای غیرمنطقی را باید از سر راه تئاتر بردارند و به بعد هنری داستانها بیشتر احترام بگذارند؛ برای مثال به برخی متنها که در ادبیات جهان حرف برای گفتن دارند، اینجا مجوز اجرا نمیدهند و دلایلی هم که برای آن میآورند، منطقی نیست، درحالی که اگر گفتگو باشد، بسیاری از این مسائل حل میشود. رسانهها خیلی میتوانند به تئاتر کمک کنند؛ چون بخش زیادی از دیده شدن تئاتر به تبلیغات برمی گردد. مسئولانی باید برای تئاتر تصمیم بگیرند که سواد آن را داشته باشند و از نظر هنری با هنرمندان ارتباط بگیرند. به نظر میرسد که این ارتباط اکنون قطع شده است و این اصلا چیز خوبی نیست؛ چون به ضرر مردم است.
«مدار بسته»، تئاتر دیگری با محتوای کمدی سیاه، به قلم آرش خیرآبادی، هنرمند پرکار این روزهای تئاتر مشهد، است و سجاد موسوی در اولین تجربه کارگردانی اش به سراغ آن رفته است. موسوی درباره موضوع این نمایش که در تماشاخانه شمایل به روی صحنه رفته است، میگوید: ما در این تئاتر، تنهایی آدمها را روی صحنه برده ایم. آدمهایی که به واسطه فضای مجازی آن قدر در تنهایی خودشان غرق شده اند که از دنیای بیرون و حتی خانواده خودشان فراموش کرده اند. سعی کردیم این موضوع را با رگههای طنز و نوعی کمدی سیاه به مخاطب نشان دهیم؛ یعنی طنز موقعیت برای آن درست کردیم.
او میافزاید: خود من هروقت بخواهم یک کار فرهنگی هنری انجام بدهم یا به تفریح بپردازم، چیزی را انتخاب میکنم که تاحدی حالم را خوب کند. بیشتر مردم وقتی میخواهند سینما بروند، فیلم خنده دار را انتخاب میکنند تا کمی از دنیای روزمرگی خود فاصله بگیرند، بخندند و از غم و غصه هایشان کاسته شود. چه بهتر کار طنزی را ببینند که صرفا خنده و لوده بازی نباشد و کنارش، پیامی هم دریافت کنند. با این دیدگاه سعی کردم این کار را انجام بدهم.
موسوی تفاوت این تئاتر با دیگر تئاترها را در قیمت بلیتش میداند و میگوید: سعی کردیم قیمت بلیت را به حداقل برسانیم تا قشر بیشتری از جامعه را بتوانیم به تئاتر دعوت کنیم. دوست دارم از طریق کار من، مخاطبانی که تاکنون تئاتر ندیده اند، بیایند تئاتر ببینند و خوششان بیاید تا بتوانند قیمت واقعی بلیت را پرداخت کنند. اولین بار با این مبلغ، تئاتر ببینند و متوجه شوند تئاتر با آن چیزی که در تصورشان وجود دارد، متفاوت است.
خیلیها میگویند ما در تلویزیون تئاتر دیده ایم، خوشمان نیامده است. ولی خیلی فرق میکند که آدم تئاتر شهر خودش را زنده ببیند. این یک فرآیند زمان بر است که مخاطب به تئاتر بیاید و با آن آشنا شود.
تبلیغات شهری خیلی میتواند کمک کند. اوضاع تئاتر مشهد از یک دهه پیش خیلی بهتر شده است؛ چراکه مخاطب عموم بیشتر شده و رشد چشمگیری یافته است.
کارگردان نمایش «مدار بسته» در توضیح بیشتر این موضوع بیان میکند: تئاتر مشهد از یک دهه پیش به بعد، خیلی جان گرفته است و بازیگران و کارگردانان و گروههای خیلی حرفهای روی کار آمده اند. رسانه خیلی میتواند به تئاتر کمک کند ولی متأسفانه رسانه چندانی برای تئاتر در مشهد نداریم و فقط فضای مجازی را دراختیار داریم.