از دیرباز همواره یکی از میدانهای حضور دین نقاط ضعف بشری مانند بیماری و مرگ بوده است و ادیان یکی از کارکردهای خود را حل این معضلات برای بشر تعریف کردهاند. نوعی تعامل و تبادل دوسویه میان دیندار و دین (دینگذار) برقرار بوده است که در ازای باور و ایمان دیندار، دین به او آرامش و اطمینان میداده است، بهویژه هنگام مواجهه با بلایا و مصائب. از این معامله دوطرف بهرهمند میشدند؛ دین بر شمار باورمندان و درنتیجه قدرت خود میافزود و دیندار صاحب مرهمی برای ترسها و دردهایش میشد. با ظهور علم مدرن، اما این رابطه برهم خورد. حالا سروکله یک مدعی جدید پیدا شده بود که نه برای همه ترسها و دردها (مثل مرگ) بلکه برای بسیاریشان (مثل بیماری) پاسخهای متفاوتی داشت، پاسخهایی زمینی، معقول و سنجشپذیر. چالش علم و دین یکی از پردامنهترین چالشهای الاهیاتی است که در دوره مدرن، دامنگیر همه ادیان شده است. در ایران نیز دستکم از دوره مشروطه یکی از محورهای فعالیت جریان روشنفکری (دینی و غیردینی) همین موضوع بوده است.
فراگیری این بحث در دهههای ۲۰ و ۳۰ گروهی از روشنفکران دیندار را بر آن داشت که به دفاع «علمی» از اسلام بپردازند و به زبانهای مختلف اثبات کنند که نهتنها معارضهای بین قرآن و آموزههای اسلامی با دانش و دستاوردهای دانش مدرن از قبیل ترمودینامیک و تکامل زیستی داروین نیست، بلکه بسیاری از کشفیات علوم تجربی در نجوم، پزشکی، زیستشناسی، فیزیک و شیمی را میتوان با تفسیر آیات قرآن دریافت. آن جنس دفاع علمی از دین حالا دیگر کمتر خریدار دارد و طبیعی است، چون حالا صورتبندی نسبت علم و دین، متأثر از تحولات شتابان جامعه بشری تغییر کرده است. این روزها شیوع یک بیماری ناشناخته و مرگآور به نام کرونا زمینهای فراهم ساخته است که مسئله علم و دین دوباره در جامعه طرح شود. با اینتفاوت مهم که این بار میدان طرح این مسئله نه حوزه اندیشه نخبگانی، بلکه رفتار و عمل همگانی است. اینبار چالش علم و دین دیگر یک موضوع نظری نیست که نخبگان در محافل علمی به آن بپردازند، بلکه حالا همه توده و عامه دینداران با این چالش مواجهاند، مواجههای مستقیم و نزدیک، بر سر بزنگاهی که یکسویش مرگ است.
سختترین آزمون دینداران همینجاست، محک ایمانشان به دین و سطح و کیفیت ایمانشان. این روزها در محافل مذهبی بر سر نوع مواجهه با بیماری کرونا اختلافنظرهایی جدی مطرح است. یک گروه معتقد است باتوجه به ویژگیهایی که این بیماری ناشناخته دارد و طبق هشدار پزشکان مجامع و محافل دینی مثل دیگر مجامع عمومی باید ایمن شود و حتی درصورت لزوم باید اماکن زیارتی تعطیل شوند و برگزاری مجالس و مناسک مذهبی به صورت موقت متوقف شود.
در مقابل، گروه دیگر معتقد است باید با تکیه بر باور دینی (توکل و توسل) و درنهایت عمل به دستورات طبی احادیث و البته نکات بهداشتی، با کرونا مقابله کرد و نباید قدرت دین را فراموش کرد و در برابر کرونا، این دشمن تازه ایمان، ترس و انفعال نشان داد. بر همین مبنا، این گروه به شدت مخالف اختلال در برگزاری مناسک مذهبی و محدودسازی اماکن زیارتیاند.
گروه نخست، در عین باور به دین مبنای تصمیمگیری در قبال مناسک را نسخه تجویزی دانش مدرن میداند و گروه دوم، بهجای آن، بر نسخه ایمان پافشاری میکند. برخی هم (مانند آتشزننده کتاب طب هاریسون) مجال مناسبی پیدا کردهاند برای عرضه نسخههای غریب خود به نام نسخههای شفابخش دینی. در این میان، شماری از مراجع (آقایان مکارم، وحید و شبیری) در پاسخ به استفتای مقلدان خود راه میانه را برگزیدهاند؛ ضمن تأکید بر رعایت بهداشت و توجه به هشدارهای پزشکی (ازجمله پرهیز از حضور غیرضروری در اماکن دینی) دینداران را به سازوکارهای مذهبی مانند خواندن دعا و توسل (زیارت عاشورا، آیتالکرسی و...) دعوت کردهاند. دیگر مراجع نیز تاکنون سکوت کردهاند. طبیعی است، میدان خطیری است و هرگونه موضعگیری در آن تبعاتی خواهد داشت. این تکثر آرا سبب بروز تکثر رفتار در بدنه دینداران شده است. در چند روز گذشته، برخی هیئتهای مذهبی با صدور اعلامیههایی از تعلیق برنامهها و مجالس خود خبر دادند. در مقابل برخی منبریان با انتقاد از تعطیلی هیئتها و سرزنش تعطیلکنندگان، بر حفظ روال برپایی مناسک تأکید دارند. در بین متولیان اماکن مذهبی نیز این اختلاف نظر مشهود است. اثرات بیولوژیکی کرونا دیر یا زود مرتفع خواهد شد، اما پیامدهای الاهیاتی آن ادامه خواهد داشت.
بهنظر میرسد روزهایی که درحال سپریکردنشان هستیم، روزهای مهمی در تاریخ تحولات دینداری و تشیع ایرانی باشند. چه کسی فکرش را میکرد که یک بیماری نوظهور بتواند چنین چالش الاهیاتی بینظیری را پدید آورد؟