به گزارش شهرآرانیوز، بر خلاف آنچه که در ظاهر امر به نظر میرسد نمایشنامه یکی از مهمترین عناصر هنرهای نمایشی است. ابزاری که پایه و اساس تولید یک نمایش به شمار میرود. ضعیف بودن نمایشنامه در نهایت منجر به اجرای ضعیف میشود به گونهای که ممکن است حتی جلوههای بصری و قدرت کارگردانی نیز نتواند ضعفهای آن را بپوشاند. به همین دلیل است که گاه با وجود هزینههای زیاد نمایشهای ضعیفی بر روی صحنه میرود. هیچ دور از ذهن نیست که این اتفاق سبب بیگانگی همان اندک مخاطب تئاتر مشهدی شود که خود آسیب جدی برای تئاتر شهر به شمار میرود. مطلب زیر حاصل گفتوگوی ما با آرش خیرآبادی، علی حاتمینژاد، دو نمایسنامهنویس مطرح مشهدی است که آسیبهای نمایشنامهنویسی در مشهد، به عنوان قطب دوم تئاتر را بررسی میکنند.
باور من بر این است که سطح کار خوب نمایشنامهنویسان خراسانی با کار سطح متوسطشان فاصله زیادی دارد. وقتی از سطح ۱، یک پله پایینتر میآییم، آثار در سطح ۲ از نظر کیفیت و تکنیک ضعیف میشوند. به عقیده من، یکی از دلایل این اتفاق، فقدان آموزش است. ما نمایشنامهنویسی به شیوه صحیح را به نسل جدید آموزش ندادیم. از طرفی آنها نیز به دنبال یادگیری این رشته نیستند و تصورشان این است که میتوانند به صورت ذوقی و بدون تجربه دانش اندوختهای دست به نمایشنامهنویسی بزنند. با این شرایط در گذر زمان فاصله بین نسل جدید و قدیم زیاد میشود. در حوزه نمایشنامهنویسی نسل قدیمی فعال و بسیار باسوادتر از نسل جدید هستند.
امر مهم در حوزه آموزش، میل به دانشاندوختگی است. هر چقدر که بستر آموزش را فراهم کنیم تا زمانی که میل آموزش در جوانان نباشد، هیچ اتفاق مثبتی در این حوزه رخ نمیدهد. متاسفانه ما دچار فرهنگ خرده آگاهی شدهایم که با همان خرده آگاهی احساس بینیازی میکنیم. بعضی افراد با خواندن دو نمایشنامه یا شرکت در یک کارگاه احساس میکنند نمایشنامهنویس شدند. این فرهنگ خرده آگاهی باعث شده، حوزه آموزش ما اندک یا اساسا وجود نداشته باشد.
نمایشنامهنویسی از کم رونقترین کلاسهای حوزه هنرهای نمایشی است. رشتههای ادبیات نمایشی در دانشگاهها کم استقبال هستند. معنای این عدم استقبال این است که هنرجو در خودش احساس نیاز برای دستیابی به علم بیشتر نمیکند و معتقد است با همان خرده آگاهیها میتواند از پس نوشتن نمایشنامهای بر بیاید. هنر در فرهنگ جدید ما سرگرمی به حساب میآید و کارگردانی، نمایشنامهنویسی، بازیگری به عنوان دانش شناخته نمیشود.
برگزاری کارگاهها از اهمیت زیادی برخوردار است و جامعه فرهنگی ما به آنها نیاز دارد. من از کسانی بودم که دوست داشتم در کارگاه نمایشنامهنویسی استاد رحمانیان شرکت کنم، اما متاسفانه بعد از اتمام دوره متوجه شدم که این کارگاه قرار است در مشهد برگزار شود. در این زمینه باید اطلاعرسانی درستی انجام شود زیرا شرکت در چنین کارگاههایی باعث درک و یادگیری عمیقتر میشود. امیدوارم روزی برسد که هنر تئاتر را به عنوان یک دانش در نظر بگیریم و احساس میکنم بعد از آن بسیاری از مشکلات ما حل میشود.
نمایشنامهنویسی شباهتی به دیگر شاخههای هنر تئاتر ندارد. در این حوزه، نویسنده خیلی سریع لو میرود که نمایشنامهاش در چه سطحی از کیفیت قرار دارد. در حال حاضر نمایشنامهنویسی موج تازهای را با نسل جدید تجربه میکند. این رشته در دانشگاههای فردوس و اقبال تدریس میشود و من معتقدم در همه نسلها نمایشنامهنویس خوب و بد وجود داشته و دارد و نمیتوان گفت که نسل قدیم به نسبت نسل جدید عملکرد بهتر و درخشانتری داشتند.
اگر شما در دانشگاه این رشته را انتخاب کنید، طبعا لیسانس نمایشنامهنویسی میگیرید. از طرفی در تمامی آموزشگاهها نیز این رشته تدریس میشود. اما نکتهای که نباید فراموش کنیم این است که کارگاهها و کلاسهای آموزشی برگزار میشود که بودنشان مفید و ضروری است، اما مسئله آموزش و مهارت در این رشته از یک جایی به بعد شخصی شده و فرد دغدغهمند باید خودش به دنبال آن برود. نمیشود که شخصی خودش را نمایشنامهنویس بداند، اما به جهانبینی نرسیده و آثار فاخر قدیمی و جدید جهان را نخوانده باشد. یعنی مطالعه مستمر، دانش، پژوهش و تحقیق بخش جداییناپذیر از رشته نمایشنامهنویسی است.
دانشگاهها، کلاسهای هنری، آموزشگاهها علمی را به ما میآموزند، اما همه چیز به خود فرد بازمیگردد که تمرین کند و بخواند و بخواند و بخواند تا به نمایشنامهنویس تبدیل شود. تمام مواردی که گفتم زنجیرهوار به یکدیگر متصل است. اصولا جشنوارههای تئاتر دانشجویی، موقعیتی برای محک زدن سطح سواد و مهارت هنرمندان بوده و پیشنهاد من این است که در جشنوارههای استانی و فجر و... شرکت کنند. فرد شرکتکننده با توجه به بازخوردی که از منتقدین میگیرد متوجه میشود که در چه سطحی قرار دارد و تا چه میزان باید تلاش کند.
بعد از تهران، مشهد بیشترین تماشاگر تئاتر را دارد که برای رسیدن به این نقطه خون دل خوردیم یعنی تئاتر جز سبد فرهنگی خانوادهها نبوده است اما بعد از اجرای عموم به مرور زمان این تماشاگران را جذب و تئاتربین کردیم. حال اگر تماشاگری بیاید و با نمایش ضعیف مواجه شود، فکر میکند همه تئاترها به همین شکل است و تئاتر را از سبد فرهنگی زندگیاش حذف میکند. بنابراین باید برای اجراهای عمومی فیلترهایی در نظر گرفته شود تا به این معضل برخورد نکنیم.