صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

دشواری‌های پیگیری پرونده‌های قصور پزشکی که خیلی‌ها را از ادامه راه بازمی‌دارد

  • کد خبر: ۲۹۱۹۷۶
  • ۱۱ مهر ۱۴۰۳ - ۰۹:۴۶
پزشکان در قبال همه آسیب‌هایی که به بیمار وارد می‌شود، مسئول نیستند، با این حال اگر آسیب واردشده به بیمار، نتیجه رعایت نکردن موازین حرفه‌ای پزشکی باشد، پزشک از نظر قانونی باید پاسخگو باشد.

به گزارش شهرآرانیوز؛ گرچه هرگز نمی‌توان زحمات و تلاش‌های سپیدپوشان را برای به دست آوردن سلامتی بیمار نادیده گرفت، گزارش‌های بی شماری وجود دارد که نشان می‌دهد سرنوشت و زندگی یک بیمار در اثر قصور پزشکی، مسیر متفاوتی پیدا کرده و حتی به قیمت نقص عضو یا از دست دادن جان او تمام شده است.

پزشکان در قبال همه آسیب‌هایی که به بیمار وارد می‌شود، مسئول نیستند، با این حال اگر آسیب واردشده به بیمار، نتیجه رعایت نکردن موازین حرفه‌ای پزشکی باشد، پزشک از نظر قانونی باید پاسخگو باشد. قصور به زبان ساده یعنی پزشک باید کاری را انجام می‌داده ولی آن را انجام نداده است یا برعکس، و باید پاسخگو باشد. 

آگاه نبودن بیمار یا شاکیان از انتخاب مرجع رسیدگی به شکایت‌ها در زمینه قصور پزشکی، گاهی سبب سردرگمی آن‌ها می‌شود، درحالی که شاکی برای شکایت از جرائم پزشکی، نیازی به مراجعه به نظام پزشکی ندارد و‌ می‌تواند بدون مراجعه به این سازمان، مستقیم به دادسرای عمومی مراجعه کند.  قصور پزشکی از آن‌موضوعاتی است که پیش‎تر هم در شهرآرا به آن پرداخته‎ایم؛ مثل گزارش‎هایی که با تیتر‌های «هزار توی تاریک شکایت از قصور پزشکی» یا «حقوق بیماران در ماجرای قصور پزشکی» منتشر شده است، اما از آنجا که هنوز هم هستند خانواده‎هایی که با این مسئله درگیرند، این بار با دید حقوقی به این ماجرا نگاه کرده‌ایم.

پیچ وخم‌های پیگیری

براساس آماری که پزشکی قانونی کشور منتشر کرده، در سال ۱۴۰۱ تعداد ۱۲ هزارو ۴۴۵ پرونده قصور پزشکی ثبت شده است که از این تعداد، ۵ هزارو ۷۱۲ نفر محکوم و ۶ هزارو ۷۳۳ نفر تبرئه شده اند.   

از طرف دیگر، براساس برخی آمار اعلامی، معمولا بیشترین شکایت‌ها مربوط به عمل‌های زیبایی است، با این حال برای داشتن چشم اندازی روشن‌تر از نحوه عملکرد دستگاه‌های رسیدگی کننده، باید شکایات مربوط به عمل‌های زیبایی را کنار گذاشت؛ زیرا این عمل‌ها نسبت به سایر قصور پزشکی، پیچیدگی کمتری دارند و آثار آن‌ها واضح‌تر و مشهودتر است. باید میزان محکومیت قصور ناشی از عمل‌های زیبایی از کل قصورات پزشکی کم شود تا بتوان سرنوشت مربوط به جرائم پزشکی را در سیستم‌های قضایی، نقد و بررسی کرد.

اما آن روی سکه مرگ‌های ناشی از خطا‌های پزشکی چیست که خیلی‌ها از آن بی اطلاع اند؟ تعدادی از افراد حتی مطلع نمی‌شوند که بر سر عزیزشان چه آمده است و پرونده جان یک نفر برای همیشه بسته می‌شود؛ البته برخی بیماران و همراهانشان با اینکه تقصیرات پزشکی هم برایشان مسجل می‌شود، از خیر پیگیری موضوع و گیر افتادن در مراحل پرپیچ وخم قانونی آن می‌گذرند.   
طبق قانون، یکی از اهداف تشکیل سازمان نظام پزشکی، اظهارنظر درباره جرائم پزشکی است. اما در عمل و به وقت مشکلات و معضلاتی که پیش می‌آید، هیچ بیانیه یا گفت وگوی رسمی از مقامات نظام پزشکی، در حمایت از حقوق بیماران در مقابل کادر درمان به چشم نمی‌خورد.   

این داستان‌ها واقعی است

اگر سری به اخبار بزنیم، در بین آن‌ها گاهی خبر مصدوم شدن کادر درمان به چشم می‌خورد و البته به قول خودشان در مواقع زیادی حتی رسانه‌ای نمی‌شود. به نظر می‌رسد آنچه افراد را به خشونت فیزیکی وامی دارد، تحریک پذیری شدید عصبی فرد در مواجهه با مخاطرات جانی عزیزانش باشد؛ و برخی پزشکان هم ادعا می‌کنند گاهی از دست همراهان بیمار، امنیت جانی ندارند و بار‌ها با حملات و هتاکی آن‌ها مواجه بوده اند.

ازطرفی خانواده بیماران می‌گویند در لحظاتی که آن‌ها از همه جا مستأصل بوده اند، با سهل انگاری و دریغ کردن کادر درمان از راهنمایی به موقع، سلامتی عزیزشان به خطر افتاده است. برخی‌ها شرایط بیمارشان آن قدر حاد شده که دیگر کاری از دست کسی برنمی آمده است و او را از دست داده اند و حالا باید با فقدان او کنار بیایند.   

مردم، موضوع «پزشک ناامن» را در سال‌های اخیر بار‌ها مطرح کرده اند که معمولا یکی از علل خشونت همراهان بیمار علیه کادر درمان است. برخی‌ها معتقدند بیشتر ادعا‌های افراد شاغل در حوزه درمان از طریق تریبون‌های رسمی حمایت می‌شود، درحالی که تاکنون کمتر مقام مسئولی -مگر به صورت استثنا- از حقوق بیمار دربرابر تخلفات پزشکی حمایت کرده است.   

به دلیل همان مسیر پرپیچ وخم رسیدگی به پرونده‌های پزشکی، بیشتر افراد حوصله پیگیری موضوع تخلفات پزشکی را ندارند. طبیعی است زمانی که اتفاقی نظیر مرگ برای عضو خانواده‌ای رخ می‌دهد، شوک ناشی از سوگ، آن‌ها را خسته می‌کند و حوصله ندارند که بخواهند موضوع را پیگیری کنند.   

مثالش بیماری است که‌ می‌گوید: در یک حادثه رانندگی به شدت مصدوم شدم و زیر تیغ عمل جراحی رفتم، آن هم در یک بیمارستان عمومی. از نظر خودم کوتاهی دکتر معالجم، باعث عفونت شدید پایم شد؛ البته این اتفاق مدت‌ها بعد از عمل جراحی افتاد و قبل از آن هم برایم پیش آمده بود. با اینکه پزشک از حساسیت بدنم دربرابر پلاتین باخبر بود و‌ می‌دانست که سابقه عفونت دارم و به نوعی همه علائم عفونت حتی برای من بیمار هم مشخص بود، پزشک گفت که پا ضربه خورده است و من متوجه این موضوع نشده ام و باید چند هفته استراحت کنم. همین تجویز اشتباه، باعث بستری شدن دوباره من برای دو ماه در بیمارستان شد؛ این بار حادتر و وحشتناک‌تر از همیشه با شست وشو‌های به شدت دردناک برای خارج کردن عفونت.   

او که هنوز کابوس روز‌ها و شب‌های بیمارستان را فراموش نکرده است و آزارش می‌دهد، می‌گوید: راستش هم من و هم خانواده قصد شکایت از پزشک معالج را داشتیم، اما دیگران می‌گفتند چه کسی زورش به کادر درمان رسیده است که شما نفر بعدی باشید؟ فقط وقت تلف کردن است. ما هم مثل خیلی‌ها از خیر آن گذشتیم. تنها کاری که از دستمان برمی آمد، همین بود که دیگران را از رفتن پیش این پزشک، منع کنیم.   

البته جایگاه پزشکان به عنوان ناجیان سلامت همیشه قابل احترام است، اما گاهی تصور اینکه حقوق بیمار در دستگاه عریض وطویل پزشکی به جایی نمی‌رسد، مسیر زندگی شان را تغییر داده است.   

ورزشکار بود و دوچرخه سوار. درست نمی‌تواند روی پایش بایستد و به سختی راه می‌رود. علت این جریان به یک روز زیبای پاییزی در چند سال گذشته بر‌ می‌گردد که حادثه‌ای آن را تلخ کرد. او‌ می‌گوید: مثل هر روز درحال رکاب زدن در مسیر طرقبه شاندیز بودم که ناگهان نفهمیدم چه اتفاقی افتاد و از شدت ضربه بیهوش شدم. این طور که دیگران تعریف می‌کردند، با آمبولانس به نزدیک‌ترین مرکز درمانی منتقل شدم. متأسفانه بعد از عکس برداری مشخص شد لگنم شکسته است.

چند روز بعد تحت عمل جراحی قرار گرفتم؛ البته به خاطر بیماری‌ای که دارم، بیهوشم نکردند و قرار شد با بی حسی درمان شوم. دقیقا متوجه گفتگو و رفت وآمد اطرافیان می‌شدم، حتی مشاجره لفظی پزشک با دیگران را به خاطر نبود پیچ (اصطلاح پزشکی اش یادم نمانده است) متوجه می‌شدم. بعد از چند ماه که حالم بهتر شده بود و تقریبا می‌توانستم راه بروم، متوجه شدم وقت راه رفتن لنگ می‌زنم. 

تشخیص پزشکان دیگر این بود که عمل، موفقیت آمیز نبوده است و باید دوباره همه مراحل انجام شود. آن‌ها علت را به من توضیح ندادند، اما خودم حدس می‌زنم تقصیر کادر درمان بوده است. شما فکر کنید برای ترمیم شکستگی لگن که پروسه درمان آن چند ماه زمان می‌برد، پزشکان معتقد بودند باید عمل از ابتدا انجام شود. نمی‌دانید چه حال وروزی داشتم؛ چون راه رفتن برایم خیلی سخت شده بود. می‎خواستم شکایت کنم، اما اطرافیان می‌گفتند چندبرابرش باید هزینه کنی و کلی وقت بگذاری و به جایی هم نمی‎ رسی.   

درد این حرف‌ها را کسانی حس می‌کنند که یا جان عزیزشان را به دلیل قصور پزشکی از دست داده اند یا به نوعی زخم خورده این ماجرا هستند؛ نمونه اش خانواده‌ای است که عزیزشان را در یکی از بهترین بیمارستان‌ها از دست داده اند. با اینکه یک سالی از این ماجرا می‌گذرد، پسر خانواده هنوز وقت تعریف کردن آن با بغض می‌گوید: البته نمی‌توان این موضوع را به همه کادر درمان تعمیم داد، اما من حدس می‌زنم سرعت عملشان، معمولا در مورد بیماران سالمند کمتر است.

پدر من با شرایط خاص و اکسیژن خون پایین به بیمارستان منتقل شد و طبیعتا باید در بخش مراقبت‌های ویژه بستری می‌شد، درحالی که فرایند بستری کردن و انجام آزمایش‌ها کلی طول کشید و زمانی که پدرم به بخش مراقبت‌های ویژه منتقل شد، دیگر در مقابل بیماری تاب نیاورد. من یک سال است پیگیر رسیدگی به پرونده هستم و به جایی نرسیده ام. البته دود این آتش ممکن است روزی به چشم کسانی برود که مرگ را برای همسایه می‌پندارند.   

جای خالی حامیان حقوق بیمار

زنگنه جزو وکلایی است که اعتقاد دارد جای حامیان حقوق بیمار در قانون، خالی است. او از سال ۱۳۸۱ پیگیر موضوعات حقوقی مربوط به بیماران شاکی از جرائم پزشکی است و بعد از فوت پدرش به دلیل قصور پزشکی، این جدیت و تلاش بیشتر شده است. همان ابتدای صحبت اعتراف می‌کند این موضوع، چندوجهی و گسترده است که از آن می‌توان به عنوان فاجعه خاموش هم یاد کرد. جامعه سال هاست با آن دست به گریبان است، درحالی که تا سال‌ها قبل، افراد به چنین بینشی نرسیده بودند که چنین قصوراتی وجود دارد. آمار واقعی و رسمی جرائم پزشکی، گاهی می‌تواند خیلی بیشتر از اعداد و ارقامی باشد که اعلام می‌شود.   

او صحبت هایش را این طور شروع می‌کند: «شاید شما هم شنیده باشید که‌ می‌گویند اشتباه یک مهندس روی زمین و خاک می‌ماند، اما اشتباه یک پزشک توی قبرستان دفن می‌شود. زمانی که قربانیان این جرائم از بین بروند، رسیدگی به پرونده خیلی سخت‌تر است».

زنگنه تلاش می‌کند تاجایی که می‌تواند، این موضوع را برای اطلاع عامه مردم باز کند و ادامه می‌دهد: یکی از جرائم عمومی جرائم پزشکی است که علاوه بر اینکه شخص آسیب دیده حق شکایت دارد، دادستان و مدعی العموم (نماینده جامعه در دادسرا) هم موظف به پیگیری است. یعنی لازم نیست شکایت، شاکی خصوصی داشته باشد و به محض اینکه از هر طریقی اعلام شود، مکلف به پیگیری جرم است. اصلی‌ترین و اصلح‌ترین مرجع شکایت عمومی و کیفری از جرائم پزشکی هم دادسرای عمومی است.

ناآگاه از سهل انگاری

او که سال هاست در این حوزه فعالیت می‌کند، ادعا می‌کند: حتی خیلی از خانواده‌های بیماران، ممکن است متوجه این رخداد نشوند که جان بیمارشان به خاطر سهل انگاری پزشک از دست رفته و پرونده زندگی یک فرد به همین راحتی بسته شده است و این درحالی است که مواقع زیادی پیش آمده است که به خاطر تجویز نادرست یک دارو و حتی فراموش کردن زمان تزریق یک داروی حیاتی و... جان بیمار به خطر افتاده است.   

زنگنه مدعی است: خیلی از مواقع، شکایت‌ها از قصور پزشکی در دادسرا ثبت نمی‌شود و شما هیچ شماره مکانیزمی برای پیگیری آن ندارید و باید به اظهارنامه‎ای اکتفا کنید؛ یعنی ما در مورد پرونده‌های پزشکی از ابتدایی‌ترین کاری که بعد از هر جرمی انجام می‌شود، محروم هستیم. البته این را هم بگویم که رویه رسیدگی به پرونده‌ها در مشهد با تهران و شاید دیگر شهر‌ها تفاوت دارد.   

چرا قصور پزشکی ثبت نمی‌شود

این وکیل در پاسخ به این پرسش که چرا قصور پزشکی ثبت نمی‌شود، از یک علت احتمالی نام می‌برد و ادامه می‌دهد: نمی‌خواهم این موضوع را به همه پزشکان و زحمت کشان این وادی تعمیم بدهم، اما برخی از آن‌ها ادعا می‌کنند شغل خاصی دارند و اگر نباشند، سلامت مردم به خطر می‌افتد، درحالی که یکی از اهداف تشکیل سازمان نظام پزشکی، حمایت از صنف پزشکان درکنار حمایت از حقوق بیمار است و این دو با هم در تعارض هستند. 

دقیقا شبیه این است که شما هم وکیل مدافع شاکی باشید و هم وکیل متهم. شما بگویید سازمانی که با سیطره و حضور افراد خودش اداره می‌شود، چطور می‌تواند علیه اعضای خود اقدامی انجام دهد؟ تا وقتی این ایراد اساسی وجود دارد، ما راه به جایی نمی‌بریم. باید رسیدگی به جرائم پزشکی را برعهده پزشکان مستقل و آزادی بگذارند که هیچ وابستگی‌ای به سیستم نظام پزشکی ندارند و در این مورد می‌توان از استادان شناخته شده دانشگاهی بهره برد.   

زنگنه اعتقاد دارد حتی مجموعه‌ای از عوامل سبب بروز برخی حوادث خشونت آمیز در مجموعه‌های درمانی است و کسانی که خود را مسئول می‌دانند، به جای‌های وهوی و بگیروببند و اطلاعیه و بیانیه، باید به صورت علمی و عادلانه در چارچوب قانون، این عوامل را بررسی کنند و راه حل درست را بیابند.

قضاوت یک طرفه درباره یک «دوئل»

او آنچه بین بیماران و جامعه درمانی اتفاق افتاده است، شبیه «دوئل» می‌داند و تصریح می‌کند: کادر درمان می‌گویند ما امنیت جانی نداریم، اما به نظر من درمورد اخبار مربوط به خشونت علیه کادر درمان، تا اندازه‌ای یک طرفه قضاوت می‌شود. آن‌ها تریبون دارند ولی بیماران از این امتیاز محروم هستند.   

این وکیل معتقد است مجازات‌های مربوط به جرائم پزشکی، بسیار سبک است و سپس یادآوری می‌کند: این بحث، موضوع وسیع و گسترده‌ای است که باید رسانه‌ها به صورت مستمر به آن بپردازند. موضوع دیگری که حق همراهان بیمار است، دسترسی به پرونده بیمار است، درحالی که بعد از اینکه اتفاق خاصی در حوزه درمان بیمار می‌افتد، پرونده از دسترس خارج می‌شود و احتمال دست بردن کادر درمان در آن وجود دارد.

یک موضوع دیگر هم که نباید نادیده گرفته شود، این است قضاتی که به پرونده‌های پزشکی رسیدگی می‌کنند، باید به اصول و مبانی پزشکی مسلط باشند. اکنون معتقدند قاضی برای صدور رأی باید به اقناع وجدانی برسد، اما چطور ممکن است قاضی‌ای که از کلیات و مبانی یک موضوع پزشکی اطلاع ندارد، به اقناع وجدانی برسد؟

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.