در برنامه زنده اینستاگرامی خانه هنرمندان، مشکلات فیلمسازان اول مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
غلامرضا زوزنی/شهرآرانیوز - بازار برنامههای زنده اینستاگرامی در روزهای کرونایی همچنان پر رونق است. از این رو دوشنبه شب گفتوگویی میان چند سینماگر درباره «موانع ورود فیلمسازان اول به سینما» شکل گرفت که میزبان آن خانه هنرمندان ایران بود.
در این گپ و گفت به ترتیب محمد کارت، کارگردان، علی کریم، کارگردان و محمد شیخانصاری، تهیهکننده، به سؤالات کیوان کثیریان، منتقد سینما، پاسخ دادند.
در ادامه چکیدهای از حرفهایی را که میان آنها رد و بدل شد میخوانید.
به فکر بازگشت سرمایه در فیلمم هستم
محمد کارت، فیلمساز جوانی که از فیلم کوتاه و مستند کارش را آغاز کرده، میگوید همواره در تلاش بوده هر فیلمی را نسازد و یا هر فیلمی را که ساخته ارائه نکند. او به دلیل ساخت نخستین فیلم کوتاهش، «خونمردگی»، توانست خود را به سینمای ایران معرفی کند. چندی بعد فیلم کوتاه «بچهخور» آوازه او را به عنوان یک فیلمساز صاحبفکر در سینما طنینانداز کرد. کارت در این گفتگو از تجربیات ساخت اولین فیلم سینمایی بلندش سخن گفت و تصریح کرد که فراهم کردن شرایط ساخت فیلم بلند با شرایط ساخت فیلم کوتاه و مستند بسیار متفاوت است. او همچنین در توضیح ساخت «شنای پروانه» گفت: «تلاش کردیم فیلمی بسازیم که با اقلیت ارتباط برقرار نکند. دوست داشتم همه از تماشای فیلمی که ساختم راضی باشند.»
به گفته کارت در میان همه مشکلات و مسائلی که یک فیلمساز دارد، پیدا کردن سرمایهگذار نخستین مشکلی است که باید با آن روبهرو شود. او درباره پیداکردن سرمایهگذار برای «شنای پروانه» گفت یک فیلمساز فیلم اولی وقتی به فکر بازگشت سرمایهای که برای ساخت فیلمش صرف شده باشد، هر فیلمی را نمیسازد و سرمایهگذار هم برای پول خرج کردن رغبت میکند: «ما فیلمنامه را نوشتیم. با آقای صدرعاملی مطرح کردیم و خوشبختانه او از فیلمنامه خوشش آمد و از ما حمایت کرد.»
همچنین او درباره فیلم دوم بلندش گفت دغدغه و سختیهای ساخت فیلم دوم بسیار بیشتر است: «همواره سعی کردم در ساخت هر فیلمم احساس کنم آخرین فیلمی است که مشغول ساخت آن هستم. اما هرگز سعی نکردم فیلمی بسازم که برایم سر راست باشد. اگر فکر کنم فیلم بعدیام را به راحتی میسازم شکست میخورم. همواره تلاش کردهام با عطش فیلم بسازم. در ساخت فیلم بعدیام نیز با حفظ فضای جنوب شهر به دنبال ساخت فیلمی هستم که برایم کشفهای جدیدی داشته باشد.»
به طرف تولید فیلم ارزان میرویم
علی کریم دیگر میهمان برنامه زنده خانه هنرمندان بود و درباره مشکلات ورود فیلم اولیها به سینما سخن گفت. او که ساخت دو فیلم ویدئویی «چاله» و «من از سپیده صبح بیزارم» را در کارنامه دارد بعد از یک سال موفق شده است مجوز ساخت فیلم اولش را بگیرد.
کریم درباره مشکلاتی که یک فیلمساز برای ورود به دنیای فیلمسازی بلند با آن دست و پنجه نرم میکند گفت: «پروانه ساخت بزرگترین مانع برای فیلمسازهاست که اجازه نمیدهد فیلمساز فیلمی که میخواهد را بسازد. موانع صنفی از دیگر مشکلاتی است که من فیلمساز با آن روبه رو میشوم. بعد از اینکه فیلمهای من در جشنوارههای مختلف اکران شده هنوز صنفی مثل خانه کارگردانان من را به عنوان کارگردان نمیپذیرد. صنف برای این بهوجود آمده است که فیلمساز بهتر و راحتتر کارش را انجام دهد؛ نه اینکه مانعش شود.»
بنا به آنچه کریم گفت، استقلال در سینما فضیلت نیست، اما همواره فیلمسازهایی که پهنای سینمای ایران را گسترده کردهاند فیلم مستقل ساختهاند: «با همه مشکلاتی که در فیلمسازی و سینمای ایران وجود دارد، اما ما در رده پانزدهم تولید فیلم از نظر کمی در دنیا هستیم. این پیشرفت کمی را مدیون فیلمسازهای مستقل هستیم. سینمای زنده در دنیا به همه جریانهای فیلمسازی توجه میکند.»
در ادامه کریم گفت که باید به فیلمسازهای جوان بیاموزیم چطور میتوانند فیلم ارزان بسازند: «هزینه تولید فیلم در کشور ما بسیار بالا رفته است. این افتخار نیست فیلم گران بسازیم که سرمایهاش بر نگردد. فیلمها باید ارزان ساخته شوند تا چرخه تولید بچرخد. احتمالا سازمان سینمایی هم به این باور رسیده است و میخواهد به این سمت و سو گام بردارد.»
آینده خطرناک با توجه به بازگشت سرمایه
میهمان بعدی این برنامه زنده اینستاگرامی، محمد شیخانصاری بود که تجربه حمایت و تهیهکنندگی از فیلم اولیها را دارد. به گفته او سینمای ایران همانند قطاری در حال حرکت است و در همان حال در حال تعمیر خود است.
شیخانصاری درباره فیلمسازی گفت که فعالیت در این هنر انتخاب نیست، بلکه یک فرصت است و باید این شرایط را درک کرد و بر اساس آن قانونگذاری کرد: «اعتماد به فیلمسازها و سپردن کار به هنرمندانی که مایلاند فیلم بسازند این شرایط را اصلاح خواهد کرد. هیچکس نمیتواند به صراحت بگوید فیلمی که در حال تولید است چه جایگاهی را در سپهر سینمای ایران خواهد داشت.»
به گفته او باید به هنرهای جمعی به ویژه هنر گرانقیمتی همچون سینما نگاه متفاوتی داشت: «از منظر فردی اینطور به نظر میرسد که فیلمسازی حق هر فیلمسازی است. این دست هنرمندان باید شرایطی را داشته باشند که بتوانند ایدههایشان را عملی کند. اما پروانه ساخت بیشتر از اینکه مانعی برای ساخت فیلم فیلم اولیها باشد یک مانع ذهنی برای آنهاست. نگاه به آمار و مقایسه فیلمسازهایی که فیلم اولشان را ساختند و آنهایی که موفق شدند فیلم دومشان را جلوی دوربین ببرند به ما خواهد فهماند همه چیز عبور از مانعی به اسم پروانه ساخت نیست.»
او درباره اینکه یک فیلمساز اول چگونه میتواند سرمایهای را برای تولید فیلمش جذب کند گفت: «همشه باید برای اقناع سرمایهگذار تلاش کرد. البته همیشه نگاه به تأمین سرمایه برای فیلم اول تناقض داشته است. باید بدانیم که چه سرمایهای را برای چه فیلمی جذب کنیم. اینکه از یک فیلم اولی توقع داشته باشیم سرمایهاش را بازگرداند بجا نیست. پس زبان سینما کی فرصت گسترش یافتن پیدا خواهد کرد. این مدل از قضاوت که توقع داریم فیلم اول سرمایهاش را باز گرداند آینده خطرناکی را برای سینمای ایران به وجود خواهد آورد. ضمنا باید بپذیریم ماهیت سینمای ایران، سینمایی است که هنرمندان بیانگرا هستند و کمتر به فکر معاش خودشان هستند.»