صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

آیینی برای شاعر آیینی

  • کد خبر: ۳۰۰۷
  • ۱۴ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۲:۱۴
نخستین نشست تخصصی شعر آیینی خراسان، با محوریت اشعار غلامرضا شکوهی، شاعر فقید، برگزار شد

گروه ادبیات واندیشه - اگرچه بناست برای شاعر فقید و مطرح مشهدی آیین بزرگداشت دیگری در روز‌های پیش رو برگزار شود، نخستـــین نشــست از سلسله‌جلسات تخصصی شعر آیینی خراسان هم به یادمانی برای غلامرضا شکوهی بدل شد.
طبق اعلان برگزارکنندگان، بنا بود این نشست با رویکرد بررسی آثار شادروان شکوهی شکل بگیرد، اما حاضران که از شاعران پیشکسوت و جوان مشهد بودند، بیشتر خاطراتی از او گفتند یا شعر خواندند.
غلامرضا شکوهی، زاده سال ۱۳۲۸ و درگذشته به سال ۱۳۹۶، از شخصیت‌های برجسته ادبیات مشهد بود. او دانش‌آموخته فلسفه از دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد بود و سال‌ها معلمی کرد تا اینکه بازنشسته شد. از او سروده‌هایی عاشقانه و آیینی در مطبوعات یا کتاب‌ها به چاپ رسیده است. کتاب‌های «آهی بر باغِ آیینه»، «یک ساغر نگاه» و «صد پرده آواز خاموش» از آثار اویند.

برگزاری یادمان به‌جای بررسی اشعار
در برنامه تخصصی شعر آیینی خراسان که در سرای ادبیات مشهد واقع در فرهنگ‌سرای بهشت اجرا شد، سیدحسین سیدی، مجری جلسه، یادآور شد که بررسی آثار استاد شکوهی کاری علمی و تخصصی و نیازمند حضور استادان دانشگاه در حوزه نقد است؛ بنابراین از توان این محفل خارج است. او بیان کرد که بهتر است این نشست با نام «یادمان استاد غلامرضا شکوهی» برگزار شود.

آغاز با غزل، حسن ختام با شعر آیینی
محمدعلی نیک، شاعر پیشکسوت و عضو شورای سیاست‌گذاری شعر خراسان رضوی، دیگر سخنران برنامه بود. او ضمن شرح خاطراتی از دوستی خود با مرحوم شکوهی گفت: پیش از انقلاب ایشان را با غزل عاشقانه می‌شناختند، درواقع آغاز شاعری ایشان با غزل عاشقانه رقم خورد و پایانش با غزل اهل‌بیتی.
نیک در ادامه از غزل عاشقانه‌ای از آن مرحوم با مطلع «من پاره‌های قلبم و در اشک جاری‌ام/ خونابه‌ای به وسعت یک زخم کاری‌ام» و نخستین غزل او در مدح حضرت زهرا (س) با مطلع «توان واژه کجا و مدیح گفتن او/ قلم قناری گنگی است در سرودن او» و نیز سروده‌ای در ستایش امیر مؤمنان علی (ع) با مطلع «چشم می‌بندی و بر بالین شب سر می‌گذاری/ سرخ می‌خوابی و دل در خون بستر می‌گذاری» یاد کرد.
پرگشودنی که زود بود...
در بخشی دیگر از این نشست، سیدی اظهار کرد: پس از مردن شاعر یاد و خاطرات او در ذهن‌ها روشن می‌شود و شاعر در قالب کلمات زندگی می‌کند.
حجت‌الاسلام محمدعلی صفری زرافشان نیز با خواندن بیت «دریغا و دردا که دیگر چه زود/ شکوهی به دیگرسرا پر گشود» نقبی به خاطراتش با شاعر فقید زد: شکوهی می‌سرود و من یادداشت می‌کردم و همین افتخار برای من روحانی بس است که او را به سمت شعر آیینی سوق دادم.
او با اشاره به سخنان بسیاری که درباره آن شادروان دارد، افزود: برای اطلاع از آن مطالب می‌توانید به مقدمه‌هایی رجوع کنید که برای آثار شکوهی نوشته‌ام.

غبطه پژوهشگر باسابقه
سید مصطفی موسوی گرمارودی، شاعر و پژوهشگر ادبی باسابقه، سخنران بعدی بود و گفت: وقتی اشعار شکوهی را می‌خوانم به آن‌ها غبطه می‌خورم؛ خوش‌به‌حال ایشان که در مدح ۱۴ معصوم (ع) لب به سخن گشوده‌اند.
این نویسنده سپس کتاب «مِسیا خاتم رسولان، در یادداشت‌های بلال حبشی» از تألیفات خود را به حاضران اهدا کرد.

نقد ارجح است
علیرضا شکوهی، فرزند شاعر فقید، از دیگر حاضران در برنامه بود. او از علاقه‌مندی خود به نقد شدن اشعار پدرش گفت و خاطرنشان کرد: از آنجا که قرار است به همت سرای ادبیات مشهد در روز‌های پیش رو بزرگداشتی برای پدرم گرفته شود، و با توجه به نکوداشت‌ها و بزرگداشت‌هایی که پیش از این برای پدر گرفته شده و تسلای خاطر ما را فراهم کرده که به جای خودش خوب است، خواسته قلبی من این بود که جلسه حاضر به نقد و بررسی اشعار ایشان اختصاص پیدا می‌کرد. به هر حال حرف‌هایی که در بزرگداشت‌ها گفته می‌شود نوعی بیان خاطرات و البته ارزشمند است، اما جلسه نقد سروده‌های ایشان را باارزش‌تر و مهم‌تر می‌دانم.
فرزند شادروان غلامرضا شکوهی شعر «کشور من» ِ او را اثری مناسب خواند که با رجوع به آن می‌توان به شناخت از اخلاق آن مرحوم رسید: شعر «کشور من» خود غلامرضا شکوهی است و اینحرف را از زبان کسی می‌شنوید که ۳۰ سال عمرش را با غلامرضا شکوهی گذرانده است.
نخستین نشست از سلسله‌جلسات تخصصی شعر آیینی خراسان با شعرخوانی شاعران مشهدی همراه بود.

کشور من

کشور من که خلوت دنجی است، در اتاق سه در چهار خودم
تخت خوابی که خاطرش تخت است، هیچ کس در کمین فتحش نیست
افتخار جهان من این است، دست مزدور هیچ کس نشدم
کشور من فضای مطلوبی است، رو به بستان بی خزان کتاب
خارج از مرزهای کشور من، ازدحام خدا خدای شماست
می روم در اتاق تنهایی رو به تقویم خسته دیوار
مرزهایش در آسمان خدا، پرچمش رنگ انتظار خودم
چاردیوار اختیاری من، نیست الا به اختیار خودم
دولت و پادشاه و ملت آن، همه هستند جیره خوار خودم
قصه سر می کنند با چشمم، از ازل تا به روزگار خودم
من ولی باز می کنم هر روز روزنی رو به کردگار خودم
لحظه های همه زمستانی است، من ولی گرم در بهار خودم...

غلامرضا شکوهی

برچسب ها: آیین شعر شاعر
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.