تیم ملی با هر جانکندنی هست، بازیهای مقدماتی جام جهانی را بدون شکست پشت سر میگذارد و با صعود فاصله چندانی ندارد. صعود برای تیمهای سطح بالای قارهها در این دوره مانند نوشیدن آب پرتقال است؛ پس تیمی دغدغه صعود ندارد.
اما تیم ملی این روزها روی اعصاب و روان همه ما قدم میزند و باعث نگرانیهایی در شکل ارائه بازی شده است. هارمونی تیمی ملیپوشان در پایینترین حد ممکن است و کادرفنی فعلاً زیر بار ضعفهای خود در اتخاذ تاکتیک و آرایش ترکیب نرفته است. با این حال آنچه در این بین گاهی مغفول میماند، نمایش بیرانوند در چارچوب دروازه تیم ملی است.
او در دو بازی اخیر مقابل کره شمالی و قرقیزستان که روزی آرزوی نزدیکشدن به هجدهقدم ما را داشتند، چهار گل دریافت کرده و این فاجعهای خاموش برای تیمی است که حالا آرمانش صعود به مراحل حذفی جام جهانی است.
در مجموع در ۶ بازی، ما ۵ گل دریافت کردیم که در فوتبال روز دنیا آمار ضعیفی است. ضعیف از این نظر که دریافت این گلها مقابل تیمهای سطح سه و چهار دنیا بوده و متأسفانه کیفیت بازشدن دروازه تیم ملی هم خیلی پایین بوده است. بیرانوند البته مدتهاست که دستبهیقه حاشیهها و غرور، آن دروازهبان ششدانگ قبلی نیست. (هست؟)
حالا زبان او بیشتر از دستهایش کار میکند و به جای عقاب مستطیل سبز تبدیل به عقاب فضای مجازی شده است. شاید بهتر باشد کادرفنی از این شرایط پیش رو برای فرصتدادن به دروازهبانهای دیگر و البته جوانتر هم استفاده کند.
به هر حال بیرانوند هم روزی به چارچوب دروازه تیم ملی نزدیک شد که کادرفنی از دروازهبانهای اصلی کمتر استفاده کرد تا به او فرصت عرض اندام برسد. کسی چه میداند شاید فرصتدادن به دروازهبانهای دیگر انگیزههای بیرانوند را هم برای پسگرفتن جایگاهش رنگی جدید بزند و باز او همان دروازهبان جامهای جهانی قبل باشد.