به گزارش شهرآرانیوز؛ لطفا کمی خودتان را جمع و جور کنید. حداقل مراعات نفر کناری تان را بکنید که مجبور است چند دقیقه و گاهی ساعتهایی را در کنار شما بگذراند. بی مقدمه قصد داریم در مورد رعایت بهداشت فردی صحبت کنیم. موضوعی که همگی باید به آن آگاه باشیم تا کمترین درگیری را برای دیگران ایجاد کنیم. حتما در موقعیتهای مختلف، نمونههای ملموس و بارزی را که در ادامه میخوانید عمیقا درک کردهاید. شاید هم خودتان جزو آن دسته از افرادی هستید که به بهداشت فردی بی توجهند!
عادت دارد از راه که میرسد نشانههایی را از خود به جای بگذارد. به عنوان نمونه با کفشهای پرگِل قدم به راه پلههای آپارتمانی میگذارد که روز پیش نظافتچی سنگ هایش را برق انداخته است. از همان ثانیهای که کلید را به در میاندازد با لوازم شخصی اش یک هزارتو میچیند. دسته کلید به یک طرف، هر لنگ جوراب به یک سو، شلوار و پیراهن یکی روی دسته مبل، دیگری روی سرامیک کف اتاق و...
اینها همان افرادی هستند که پشت هر اقدامی که در خانه انجام میدهند باید یک نفر آنها را حمایت کند. به عنوان نمونه وقتی از سرویس بهداشتی، حمام، سینک ظرف شویی یا اجاق خوراک پزی استفاده میکنند یا جلو تلویزیون دراز میکشند و تخمه میخورند و میریزند باید یک نفر حضور داشته باشد تا اوضاع نابسامانی را که ایجاد کردهاند، سامان بدهد.
امکان ندارد هر روز که از مدرسه به خانه میآید، تمام وسایلی را که به همراه داشته به خانه بازگرداند. یک روز بطری آبش را فراموش میکند، روز بعد مداد و پاک کنش را! این روزهای سرد هم بعد از زنگ ورزش کاپشن، کلاه و گاهی شال گردنش را توی حیاط جا میگذارد.
این گروه از دانش آموزان اعتقادی به نظم ندارند وگرنه هر روز لوازم اضافه شان را در جامیز یا یکی از جیبهای کیفشان میگذاشتند. در عوض تا دلتان بخواهد پوست میوه خشک شده، ساندویچهای کپک زده، نرمه خوراکی و شیرابه میوههای له شده در کیفشان مشاهده میشود. گاهی کثیف بودن کف کیف برخی از دانش آموزان باعث آزار هم کلاسیای میشود که با هم در یک میز نشستهاند.
ناگفته نماند در بین افراد، دانش آموزان زیادی هستند که نقش وندالها را اجرا میکنند. به عنوان نمونه با خودکاری که به دست دارند روی میز، نیمکت، در و دیوار، نقشهایی را به یادگار میگذارند یا نسبت به برخی امور بی توجهند. از سرویسهای بهداشتی مدرسه هر روز استفاده میکنند بی آنکه درباره رعایت بهداشت آن مسئولیتی داشته باشند.
دنیای پرماجرای محیطهای کاری یکی دو تا نیست. خیلیها بر این تصورند که در دنیای کارمندی یا کارگری در کارخانجات و... از رفتارهای اشتباه دیگران رنج میبرند.
راننده ترانزیتی را سراغ دارم که در طول سی سال رانندگی در جادههای ایران و خارج از آن، کمک راننده نداشت. از دیسک کمر رنج میبرد، اما میگفت: تحمل درد کمر وقتی که پنچری لاستیک میگیرم راحتتر از آدمی است که قرار است در وقت بیکاری دستش را در لای انگشتان پا یا بینی اش کند.
کاسبهای زیادی هم هستند که از شریک یا شاگردشان دل خوشی ندارند. در شراکت چارهای ندارند و در مقابل شاگرد باید مدام به سر و کله یکدیگر بزنند. کاسبی تعریف میکرد: مدت زیادی از حضور شاگردم که از بچگی در مغازهام کار میکند، میگذرد. هنوز نتوانستهام برایش جا بیندازم در زمانهایی که من مغازه نیستم، پاهایت را روی میز کار دراز نکن یا با دستمالی که میز سماور را پاک کردهای، لکه روی زمین را پاک نکن و...
این ماجرا را بیشتر در محیط کارهای عمومی میتوان به تماشا نشست. جایی که روزانه بیش از هشت ساعت افراد روزشان را در کنار هم سپری میکنند. جالب است که برخی گلایهها بین خیلیها که قانونمند هستند مشترک است. مهمترین آنها عبارت است از:
بوی بد: برخی همکاران علاوه بر آنکه اعتقادی به استفاده از رایحههای خوشبو ندارند، نظمی هم برای حمام رفتن در طول هفته ندارند. بوی عرقی که از این دسته افراد متصاعد میشود بارها باعث ناراحتی اطرافیان شده است، اما این پایان ماجرا نیست؛ عدهای بر این باورند استفاده از عطرها و ادکلنها میتواند جایگزین خوبی برای بوی بد لباسهایی باشد که مدت هاست شسته نشدهاند.
بیماری: طرف یک هفته است سرش شپش افتاده است. معتقد است راههای درمان خانگی به زودی او را از شر این موجود خلاص میکند و هیچ دغدغهای برای رفع جدی آن ندارد. در محل کار حاضر میشود. شال یا کتش را روی جا لباسی عمومی آویزان میکند بی آنکه نگران باشد ممکن است همکار دیگری به شپش مبتلا شود.
اینها همان همکارانی هستند که در زمانی که بیماری ویروسی دارند در محل کار حاضر میشوند. از هیچ شیوه نامه بهداشتی پیروی نمیکنند و اعتقادی به ماسک، دستکش یک بار مصرف و... ندارند و خیلی راحت به خودشان اجازه میدهند با دست از داخل ظرف میوه همکار کناردستی شان برشی از میوه بردارند.
شلوغی: میبیند که همکاران دو طرف میزش هر روز که در محل کار حاضر میشوند، روی میزشان را سامان دهی میکنند، اما بی تفاوت به کار خود ادامه میدهد. حتی حاضر نیست فنجان شخصی اش را که از دیروز چای در آن خشک شده آبی بزند! بیشتر اوقات هم حد و مرزی برای لوازم پخش وپلایش روی میز ندارد و باعث آزار دیگران میشود.
روی میزش صبحانه یا ناهار میخورد و اصلا حواسش به خرده نان ها، خوراکیها و لکه نوشیدنیها نیست. ظرف پوست میوه اش را تا آخر وقت در سطل زباله خالی نمیکند، کافی است به بهانه بیرون آوردن وسیلهای کشوی میزش را باز کند. پر از ظرفهای کثیف و کپک زده است. اما با این حال ناراحت میشود که چرا همکارش از چاقوی میوه او استفاده نمیکند. به خصوص زمانی که همکارش میداند آن چاقو ماه هاست شسته نشده و گهگاهی با دست یا دستمال کاغذی پاک شده است.
سرویس غیربهداشتی: جالب است بدانید گروهی از افراد هستند که در محیط کار نسبت به نظافت بی تفاوتاند، اما در خانه و زندگی با حساسیت ویژهای رفتار میکنند. یک کارمند خانم همان طور که در سرویس بهداشتی محل کارش موهایش را برس میکشید تعریف میکرد: به یاد ندارم در توالت منزلمان موهایم را شانه زده باشم، زیرا مادرم به ریختن موهای بلندم بسیار حساس است.
دیگری همان طور که محو صحبت هایش بود، پایش را روی روشور گذاشته بود تا روی کفش کثیفش را با آب بشویید. با دستان خیسش دستمال کاغذیهای رولی را چندتا چندتا جدا و دورتا دور کفشش را تمیز میکرد و به جای آنکه توی سطل زباله بریزد روی در آن میانداخت.
نمونه این افراد کسانی هستند که اعتقادی ندارند باید بعد از استفاده از سرویس بهداشتی فلاش تانک را کشید، با پا اهرم سطل پدالی را فشار دهند و زباله هایشان را درون آن بیندازند یا نگاهی به دور و اطراف بیندازند و از تمیز بودن محیط مطمئن شوند.
وسایل حمل و نقل عمومی: در زمانی که وارد وسایل حمل و نقل عمومی میشویم، حواسمان به دیگر مسافران هم باشد. حتما باید مهم باشد وقتی دستمان را از دستگیره بالای سرمان در اتوبوس میگیریم لباس یا تنمان بوی عرق ندهد. همچنین وقتی صورت به صورت مسافران قطار شهری در یک ایستگاه شلوغ ایستادهایم بادگلو و معده مان را کنترل کنیم.
دردناک است که یک مسافر بیمار سوار تاکسی اینترنتی میشود و این اجازه را به خود میدهد که دستمال کاغذی را جلو صورتش بگیرد و در جهت کم شدن آب بینی اش در حضور راننده، فین کند. البته از خطای رعایت نکردن بهداشت فردی برخی مسافران در زمان عطسه یا سرفه کردن هم نمیتوان چشم پوشی کرد.
نمازخانهها: برای خیلیها نمازخانه حکم استراحتگاه را دارد. درست مثل نمازخانههای بین راهی. در حالی که در یک محیط کار یا یک مکان عمومی مثل مراکز تجاری بزرگ رعایت بهداشت در این مکانها ضروری است.
خیلیها که به قصد نماز خواندن میآیند عادت دارند کفش هایشان را داخل بیاورند. جدا از آنکه عملی ناشایست است، غیربهداشتی نیز هست. عدهای بی تفاوت هم مُهرها، سجاده و جانمازها و چادر نمازهایشان را بعد از استفاده سر جای خود نمیگذارند. همینها کسانی هستند که وقتی در نمازخانهها خوراکی میخورند پوستش را رها میکنند و نسبت به خردهریزهای غذا بی تفاوتاند.
تمیز نبودن یک خودرو نه تنها باعث خدشه دار شدن زیبایی بصری میشود بلکه ممکن است برای خیلیها ایجاد مزاحمت کند. همسایهای تعریف میکرد: یکی از مستأجران از زیر و روی ماشینش کثیفی میبارد. وقتی خودرواش در پارکینگ پارک است از زیرش روغن میچکد و موزاییک را خراب کرده است.
بدنه کثیفش هم برای دیگر همسایگان که از کنارش مجبورند رد شوند مزاحمت ایجاد کرده است. خیلی وقتها لباس هایمان کثیف میشود. از اینها گذشته شیرابههای خشک شده روی صندوق عقب ماشینش بوی بدی را در پارکینگ به راه انداخته است. انگار عادت دارد کیسههای زباله را روی صندوق میگذارد تا موقع بیرون رفتن توی یک سطل زباله بزرگ بیندازد.