ایرج طوفان - هر زبان ابزاری است برای ارتباط اعضای جامعه اهل آن با یکدیگر. از طرفی، هر جامعه جز با اهالی خود، با جوامع دیگر نیز در ارتباط است: از ارتباطات تاریخی چون همسایگی، پیروزشدن/ شکست خوردن در جنگها، و دادوستدهای اقتصادی، فرهنگی و حتی ژنتیکی بگیرید تا ارتباطات اهالی دهکده جهانیِ امروز و صادرات و واردات فناوری، و ... . در چنین وضعیتی، زبانها نیز مانند ژنها ویژگیهایی را از یکدیگر میگیرند و خلوص نخست خود را از دست میدهند. فارسی امروز، جز واژگان عربی که نمونههای روشنی از آن سراغ داریم، واژههای بسیاری هم از زبانهای ترکی، انگلیسی، روسی و فرانسوی وام گرفته است.
فارغ از ارزشگذاری این واقعیت، در این نوشتار به طور خاص به شرح برخی از واژههای فرانسوی در فارسی میپردازیم. این واژهها کم نیستند: سمبل، شیک، اتومبیل، اسانس، فویل، اتیکت، سس، سشوار، ژست، بودجه، بالکن، اکران، اپیدمی، شوفر، شوفاژ، کودتا، مبل، شومینه، و ... . ملاک ما برای گزینش واژههایی که در این یادداشت شرح دادهایم چند چیز است: نخست، هرچند معنای کلی برخی از این کلمات را میدانیم، بررسی ساخت صرفی و معنای تحتاللفظی آنها به درک دقیقترشان کمک میکند. دوم، واژههایی را انتخاب کردهایم که احتمالا هیچ تصوری از معنای تحتاللفظیشان نداریم. این موارد را هم روشن کردهایم. در آخر، به واژههایی پرداختهایم که معمولا در تلفظ آنها ابهام وجود دارد.
پورسانت pourcent
فرهنگ عمید «پورسانت» را «درصدی که شخصی به دلیل مشارکت در کاری از سود حاصل از آن دریافت میکند» میداند که دقیق هم هست. جالب است بدانید این واژه در فرانسوی فقط به معنای «درصد» است. مثلا cinq pour cent به معنای «5 درصد» و cent pour cent به معنای «100 درصد» است.
آسانسور ascenseur
برخلاف معادلی که فرهنگستان برای آن برگزیده است (آسانبر) آسانسور در لغت هیچ ربطی به «آسان سر خوردن» (!) ندارد، هرچند در عمل چنین است! «آسانسور» از مصدر ascendre به معنای «بالا رفتن» ساخته شده است، یعنی «بالابرنده».
سانتیمانتال sentimental
این واژه که به استناد فرهنگ معین، فردی «دارای ظاهری آراسته و رفتاری همراه با ظرافت» است، لفظا به معنای «احساساتی» است.
رژ rouge
«رژ» (سرخ) کوتاهشده کلمه rouge à lèvres به معنای «سرخی برای لبها»ست. جالب است بدانید تلفظ فرانسوی این واژه با معادل فارسی آن (رژ لب) بسیار همآهنگ است، هرچند rouge را ترجمه نکردهاند.
آبونمان abonnement
«آبونمان» روی قبض آب -و البته قبضهای دیگر- هیچ ربطی به آب ندارد! این واژه از مصدر s'abonner به معنای «اشتراک»، و «آبونمان» به معنای «حق عضویت/ اشتراک» است.
اِپُل épaule
«اِپُل» به معنای «شانه/ کتف» است. به همین دلیل، مجازا به نوعی اسفنج که در خیاطی و در قسمت شانههای لباس کاربرد دارد اطلاق میشود.
پوئَن point
«پوئن» تلفظ فرانسوی «پوینتِ» انگلیسی به معنای «امتیاز» است. بنابراین «پوهَن» نادرست است.
فُکُل faux col
col به معنای «یقه» و faux به معنای «نادرست» است، و فکل را میتوان «یقه کاذب» معنا کرد: «یقه عاریه که با دکمه به پیراهن وصل میشود» (فرهنگ معین). معین «فکل» را همچنین «موی آراسته و مرتبشده جلو سر» معنا کرده است. در فارسی چنین است، هرچند در لغت نه.
فلاسک flasque
اگرچه صورت «فلاکس» بیشتر رایج است، این واژه در اصل «فلاسک» است.