به گزارش شهرآرانیوز، نمایش «هملت هپیاند» به کارگردانی علی حاتمینژاد، بازتفسیر متفاوتی از اثر کلاسیک شکسپیر است که با استفاده از تکنیک گروتسک، مرزهای واقعیت و خیال را در هم میشکند. این نمایش بهواسطه انتخاب فضایی محدود و غیرمعمول همچون سرویس بهداشتی هتل به عنوان دکور، و همچنین با بهرهگیری از تضادهای روانشناختی شخصیتها، فضایی پیچیده و سورئال خلق میکند.
از طرفی، چالشهای موجود در اقتباس از یک نمایشنامه، آنهم در مواجهه با اثری جاودانه، چون هملت، زمینهای است برای نگاه نو و بازسازیهایی که نیازمند هنر هنرمندان باتجربه است.
در این میان، بازیگران با ایفای نقشهایی پیچیده و متناقض، تجربهای متفاوت را برای تماشاگران به ارمغان میآورند، تا جایی که هر اجرا به مثابه یک آزمون و خطای جدید برای هر یک از اعضای تیم است.
در روابط میان هملت و نامزدش، احساسات متناقض بهطور اغراقشده به نمایش درمیآید. هملت عاشق مادرش است، اما از پدرش متنفر است. این تضادها و احساسات پیچیده در قالبی اغراقآمیز و بیمارگونه به تصویر کشیده میشوند. گروتسک در اینجا با استفاده از این تناقضها، فضای ذهنی و روانی هملت را به مخاطب منتقل میکند و او را در دنیایی میان واقعیت و خیال، عشق و نفرت غرق میکند.
شاید یکی از لحظات بارز گروتسک در این نمایش زمانی است که نامزد هملت در وان خودکشی میکند و هملت بهعنوان شاهد این ماجرا هیچ واکنشی نشان نمیدهد. این بیتفاوتی در کنار فضای غیرمعمول و دکور گروتسک، عمق بیرحمی و سردی هملت را به تصویر میکشد. این اتفاق در حالی که احساسات شدید و تضادهای درونی شخصیتها را به نمایش میگذارد، حس نارضایتی و حتی طنز تلخی را در مخاطب برمیانگیزد.
علی حاتمینژاد با بهرهگیری از این سبک، مرزهای واقعیت و خیال را محو میکند. طراحی صحنه، بازیگری و حتی نحوه برخورد با موضوعات عاطفی و تراژیک در نمایش، همگی بهگونهای است که احساساتی پیچیده و دوگانه در تماشاگر ایجاد میکند؛ از احساس غم و اندوه تا حیرت و حتی خندههای تلخ.
استفاده از گروتسک در این اثر نه تنها به شکستن مرزهای متعارف کمک کرده، بلکه به شکلی هنری و تأثیرگذار تجربهای جدید و منحصربهفرد برای مخاطب به ارمغان میآورد. در ادامه گفتوگوی ما با عوامل این نمایش را میخوانید.
علی حاتمی نژاد، کارگردان نمایش «هملت هپیاند» ، از چالشهای اقتباس نمایشنامهای از شکسپیر صحبت میکند. او توضیح میدهد که در فرآیند اقتباس، معمولاً یک اثر از یک مدیوم ادبی به مدیوم دراماتیک تبدیل میشود، اما سختترین نوع اقتباس، تبدیل یک نمایشنامه به نمایشنامه است. این فرآیند نیاز به نگاه تازه و زاویه دید متفاوت دارد.
او میگوید: یکی از مهمترین سوالات این است که چرا باید یک نمایشنامه از شکسپیر را بازنویسی کرد؟ چه چیزی در آن اثر نگفته شده که میخواهیم بگوییم؟ چالش واقعی همینجاست. به عنوان مثال، در کار من، شکسپیر برای هر شخصیت نظری نداشته، یا نمیتوانسته در زمان خود چنین چیزی بگوید. بنابراین، من در تلاش بودم تا از زاویهای جدید به هملت نگاه کنم.
این کارگردان ادامه میدهد: در این اقتباس، به هملت از زاویهای دیگر نگاه میکنم. من معتقدم که پایان خوش و کمدی با هملت در تضاد است، اما در عین حال سعی کردم رگههایی از گروتسک را در متن و اجرا بگنجانم، هرچند که این گروتسک کاملاً آشکار نیست. من میخواستم این اثر را با زاویهای متفاوت و برای تماشاگر ایرانی تبیین کنم.
حاتمینژاد همچنین با اشاره به تغییرات زیادی که در روند کارگردانی تجربه کرده میگوید: این کار برای من یک پوستاندازی بود. مخاطبین من که معمولاً به کارهای من علاقه دارند و در اجراهای قبلی حضور داشتهاند، این بار با یک علی حاتمی نژاد متفاوت روبهرو میشوند. این چالشها هم جذاب است و هم ترسناک، چرا که در آن احساس میکنم خودم را در فضای جدیدی قرار میدهم که هیچوقت تجربه نکردهام.
او در پایان توضیح میدهد: کارگردانی این اقتباس یک آزمون و خطای جدید بود که برای من تجربهای نو و جذاب به همراه داشت. هنرمند تا خودش در رودخانه خروشان شنا نکند، نمیتواند شنا کردن را یاد بگیرد. این مسیر پر از چالش، انگیزه و جسارت بود.
در ادامه نیلوفر طبائی درباره چالشهای این نقش توضیح میدهد: نقش اوفلیا برای من یکی از اولین تجربههای حرفهایتر در تئاتر بود. قبل از این، چند کار آماتوری انجام داده بودم، اما این اولین همکاری با یک کارگردان باتجربه، همچون علی حاتمینژاد، بود. همچنین، بازیگر مقابل من، آقای وحید عباسی، بازیگر باسابقه تئاتر است، که باعث شد تمرینات با سطح بالایی از تلاش و دقت پیش برود.
او ادامه میدهد: من همیشه این نگرانی را داشتم که نتوانم از پس این نقش بر بیایم، اما با هدایت خوب آقای حاتمینژاد و کمکهای بینظیر وحید عباسی بهعنوان بازیگر مقابل، خودم احساس میکنم که تا حد زیادی توانستم از عهده آن بر بیایم. اما در نهایت، این مخاطبان و صاحبنظران هستند که درباره عملکرد من قضاوت خواهند کرد.
طبائی میگوید یکی از چالشهای بزرگ برایش این بوده که شخصیت اوفلیا بسیار از شخصیت واقعیاش دور است، و این باعث سختی بازی شده است.
این بازیگر توضیح میدهد: معمولاً وقتی یک کاراکتر خیلی از تجربه زیستی من دور باشد، بازی کردن آن دشوارتر میشود. من در تمرینات سعی میکردم خودم را به این کاراکتر نزدیک کنم، بهویژه به آن بخشهایی از او که از ذهن علی حاتمینژاد ساخته شده است.
او ادامه میدهد: علی حاتمینژاد بخش زیادی از شخصیت اوفلیا را بر اساس ذهن خلاق خودش خلق کرده است، بهویژه با وام گرفتن برخی ویژگیها از هملت. من در تمرینات سعی میکردم با فکر کردن به آنچه باعث میشود این دختر در این موقعیت خاص قرار بگیرد، و رفتارهایی که از او بروز میکند، به نقش نزدیکتر شوم.
طبائی در پایان تاکید میکند: همیشه به این باور دارم که باید حق را به کاراکتر بدهم و او را قضاوت نکنم. این اصل همیشه در ذهنم بوده است و امیدوارم که توانسته باشم از پس این نقش بر بیایم.
بیشترین چالش من این است که باید تفاوتهای واضحی بین شخصیتها ایجاد کنم. از طرز بیان و شیوه بدن گرفته تا ویژگیهای فردی هر نقش، باید برای هر کدام تفاوتهای ملموسی بگذارم.
این بازیگر همچنین از همکاری با تیم حرفهای و بازیگران با تجربه در این پروژه یاد میکند و میگوید: کنار آقای حاتمی نژاد، آقای روان دل، آقای عباسی و خانم طبائی کار میکنم. این همکاریها خیلی به من کمک میکند و تجربهای بسیار آموزنده است. آقای حاتمی نژاد نه تنها یک کارگردان با سواد، بلکه یک نویسنده بسیار توانمند است که در پیدا کردن شخصیتها و ساختن نقشها کمک زیادی به من میکند.
در ادامه علیرضا رواندل درباره چالشهای بازیگری در این نمایش میگوید: چالش اصلی من این بود که، چون باید چهار نقش متفاوت با رنج سنیهای مختلف بازی کنم، باید بتوانم تفاوتهای این شخصیتها را هم برای خودم و هم برای تماشاگر قابل درک کنم. این کار کمی دشوار بود، بهویژه که این نقشها پشت سر هم و در فواصل کوتاه اتفاق میافتند.
او ادامه میدهد: همیشه در فکر بودم که چگونه با استفاده از المانها و تکنیکهای بازیگری، این تفکیک را ایجاد کنم که تماشاگر من را در هر چهار نقش متفاوت بپذیرد. این مسئله برای من یکی از بزرگترین چالشها بود.
این بازیگر با اشاره به تجربه همکاری با علی حاتمینژاد میگوید: تجربههای زیادی با آقای حاتمی نژاد داشتهام. ما سالهاست که با هم کار میکنیم و در نمایشهای مختلفی نقشهای مختلفی را برای ایشان بازی کردهام. همیشه از شیوه کار ایشان خوشم میآید و دوست دارم در نمایشهایشان حضور داشته باشم. هر بار که پیشنهاد همکاری داشتهاند، با کمال میل قبول کردهام.