به گزارش شهرآرانیوز، قد و قامت بلندی ندارد، اما کافی است یک لحظه حواست نباشد تا در چشمبرهمزدنی دریبل بخوری و دروازه تیمت را بازشده ببینی. کوتاهقامت و بلندپرواز است و برای خودش هیچ محدودیتی قائل نیست. دوستان و همبازیانش را از بین افراد عادی انتخاب میکند و به گفته خودش کارهایی میکند که مردم عادی از انجام آن عاجزند. بهخوبی عبارت «کوتاهقامت بلندهمت» را تفسیر کرده و سبک زندگیاش به گونهای است که تا او را نبینید، باور نمیکنید فردی با قد ۱۲۵ سانتیمتر مقابلتان قرار گرفته است.
امیرحسین اکرمزاده، ستاره فوتسال این روزهای مشهد که در رده کوتاهقامتان چشمها را خیره کرده و به مسی کوتاهقامتان ایران معروف شده، سوژه جذاب امروز ماست که از وضعیت زندگیاش و راههای سختی که برای رسیدن به قله موفقیت رفته، صحبت کرده است.
امیرحسین اکرمزاده اردیبهشت سال ۱۳۷۷ در محله عنصری به دنیا آمده و به گفته خودش بچهمحل اورجینال امامرضا (ع) است. سالنیباز تکنیکی مشهدی درباره دوران کودکیاش میگوید: پدر و مادر من ازدواج فامیلی کردهاند. من سه خواهر دارم که همگی وضعیت عادی دارند و فقط من کوتاهقامت شدم. تا نهسالگی پایم به توپ نخورده بود و بهعلت وضعیتم ترجیح میدادم تنها باشم، اما پس از آنکه خانهمان را عوض کردیم، اوضاع عوض شد. من پیش از آن از بچهها فراری بودم، اما بهیکباره همهچیز تغییر کرد و مسیر زندگیام عوض شد.
به پیشنهاد پدرم سعی کردم با بچههای محلمان بیشتر ارتباط بگیرم و همین موضوع باعث شد در بازیهایشان شرکت کنم. کمکم دیدم به فوتبال بازیکردن علاقهمندم. برخورد دوستان و نزدیکانم باعث شد جدیتر دنبال این ورزش باشم. همیشه شاکر خدا هستم و مطمئنم همه این اتفاقات خیریت بیپایانی دارد که در همه لحظات زندگیام جاری است. رفتار بچهها و هممحلیها بهقدری با من خوب بود که جذب آنها شدم و بیشک اصلیترین دلیل آنکه فوتبال من خوب شد، حضور همین دوستان و بازیکردن با آنها در محل بود. همیشه سعی میکردم با بزرگتر از خودم بازی کنم و عامل اصلی پیشرفتم در این رشته ورزشی همین دوستان بودند.
اخلاقم از همان بچگی طوری شکل گرفته است که میخواهم در بهترین حالت باشم و بهاصطلاح در زندگی صد خودم را بگذارم. زمانی هم که بازی میکنم، به همه بازیکنان روبهرویم میگویم که جلو من آرام بازی نکنید و بهاصطلاح شل نگیرید. دوست ندارم هیچوقت بهانه بیاورم و معتقدم ارادهای که برای انجام کارهای مختلف دارم، بزرگتر از قدی است که خدا به من داده است. هیچگاه در کارها خودم را کنار نکشیدهام و با همه توان برای رتق و فتق امورم تلاش کردهام. اکنون هم هفتهای دومرتبه به سالن میروم و با دوستانم بازی میکنم و جالب است بدانید همین الان هم بیشتر دوستانم افراد عادی و بهاصطلاح ما بلندقامت هستند.
از سال ۱۳۹۷ وارد تیم کوتاهقامتان شدم و بهطور رسمی برای این تیم در مسابقات مختلف به زمین میروم. البته پیش از آن و در مسابقات جام رمضان برای تیمهای بزرگسالان و عادی بازی میکردم و خداوکیلی جو آن بازیها را بهشدت دوست داشتم. پارسال که مسابقات کوتاهقامتان در مشهد برگزار شد، عملکرد خیلی خوبی داشتم و عنوان بهترین بازیکن مسابقات را به نام خودم ثبت کردم. پیش از آن هم در دورههای قبلی با تیم استان در مسابقات کشوری شرکت کرده بودم و به لطف خدا موفقیتهایی کسب کردم. چند نوبت عنوان آقای گلی مسابقات را بهدست آوردم که خیلی لذتبخش بود.
درست است که من و دوستان امثال من جثه کوچکی داریم، اما ارادههای بزرگی داریم و بسیاری از کارهای دشوار را بهتر از افراد عادی انجام میدهیم. البته این به معنای آسانبودن کارها برای ما نیست. اتفاقاً خیلی سختتر است، ولی اراده ما خیلی بلندتر از چیزی است که فکرش را بکنید. مثلاً من برای گرفتن گواهینامه رانندگی نزدیک به دو سال دوندگی کردم تا سرانجام توانستم اثبات کنم که میتوانم پشت ماشین بنشینم و رانندگی کنم. اول میگفتند روی ماشین تسلط نداری و بعد گفتند پیششرطهای لازم را نداری، ولی من کوتاه نیامدم و سرانجام موفق شدم به هدفم برسم. یک مشکل دیگر و البته همیشگی ما کارکردن با عابربانک است. متأسفانه بسیاری از دستگاههای عابربانک مناسبسازی نشدهاند و برای اینکه بتوانیم کارمان را انجام بدهیم، باید سختی زیادی متحمل شویم.
همه ما حق زندگیکردن داریم و این چیزی نیست که آن را کتمان کنم. دوست دارم امکانی فراهم شود تا بتوانم ازدواج کنم و زندگی مشترک را تجربه کنم. مطمئنم میتوانم پدر خوبی برای فرزندانم باشم (باخنده). البته باید کمکم به فکر باشم و امیدبهخدا شاید این اتفاق هم رقم بخورد. باید منتظر باشیم و ببینیم چه میشود. اکنون مشغول به کار هستم و همیشه از بیکاری متنفر بودهام. همراه پدرم به بازار میرویم و در کار فروش لباس و پوشاک هستیم.
پیشتر برخورد مردم با من و امثال من خیلی بد بود. نگاهها تحقیرآمیز بود و بیشتر به ما میخندیدند. حتی گاهی والدینی که با بچههایشان ما را میدیدند، مسخرهمان میکردند و این اصلاً پذیرفتنی نبود، اما در سالهای اخیر، فرهنگسازی خیلی خوبی شده و وضعیت خیلی بهتر شده است. مردم در کوچه و خیابان با ما همصحبت میشوند و گاهی شوخیهای مؤدبانهای هم میکنند که لذتبخش است.