به گزارش شهرآرانیوز، «تاسیان» یک حس است، یک واژه نیست. میگویند «تاسیان» حس غمی است که پس از رفتن عزیزی به جانت مینشیند؛ چیزی شبیه غم غروب جمعه که روز گذشته همزمان با غروب آفتاب شهر بر دل آنهایی نشست که با هزار امید و آرزو برای تماشای آخرین نمایش فوتسالیستهای محبوبشان در لباسهای زردآبی فرشآرا به سالن شهیدبهشتی مشهد آمده بودند؛ فوتسالدوستانی که در این فصل سقوط یک رؤیا را به چشمشان دیدند و فرشآرا، تنهانماینده فوتسال استان، پیش چشمانشان پرپر شد و به لیگ دستهاول سقوط کرد. آخرین دیدار تیم فوتسال فرشآرا در لیگبرتر درحالی دیروز برگزار شد که در پایان، شاهنامه حیات این تیم در لیگبرتر با یک شکست سنگین برابر پالایش نفت اصفهان به سر آمد تا اندکهوادارانی که به سالن آمده بودند، با غم «تاسیان» و اشکهایی بر چشم سالن را ترک کنند.
سقوط نماینده مشهد از لیگبرتر فوتسال به لیگ دستهاول، هفته پیش و پس از شکست فرشآرا برابر آلومینیوم اراک مسجل شده بود؛ موضوعی که بیشتر از هر عامل دیگری، دیدار دیروز این تیم برابر پالایش نفت اصفهان در سالن شهیدبهشتی مشهد را تحتشعاع قرار داده بود؛ بهشکلی که هواداران پرشور مشهدی که همواره طی سیزدهسال حضور این تیم در لیگبرتر، سالن خانگی را به غوغاکدهای برای حریفان بدل میکردند، حالا دیگر رغبتی برای رفتن به سالن نداشتند و شاید کمتر از دویست نفر تماشاچی این بازی را از نزدیک تماشا میکرد؛ آن هم هواداران تیفوسی و دوآتشهای که با وجود این غروب غمبار، باز ترجیح داده بودند در عصر آدینه به سالن بیایند و هرچند با دلی پر، تیمشان را تنها نگذارند؛ هوادارانی که مهمترین عامل سقوط فرشآرا را «سوءمدیریت» میدانستند.
هواداری با حرارت خودش را به ما میرساند و میگوید میخواهد حرف بزند. سر درددلش که باز میشود، دیگر از بازی و هیاهوی کاذبش فراموش میکند. مصطفی میگوید: بهخدا زشت است. مشهد، شهری با این همه امکانات، در همه رشتههای ورزشی به این روز افتاده است! مگر فقط فوتسال است؟ شما نگاه کنید والیبال، بسکتبال، هندبال و... ما در همه رشتهها به مصیبت رسیدهایم.
او خیلی سعی میکند بغضش را فروبخورد و ادامه میدهد: بهخدا همه اینها از سوءمدیریت است. ما در مشهد همهچیز داریم؛ استعداد، پول، امکانات. فقط مدیریت نداریم. سعید که کنارش نشسته است، تقریبا داد میزند و میگوید: چقدر از اول فصل داد زدیم این تیم بد بسته شده است؟ اما مدیران تیم فقط شعار دادند که بازیکن بومی، بازیکن بومی. هی گفتیم بازیکن بومی خوب است، اما بهتنهایی برای نتیجهگرفتن کافی نیست، ولی هیچ گوش شنوایی نبود.
علی که دیگر آن هیاهوی همیشگی روی سکوها را ندارد، میگوید: نباید میگذاشتند بازیکنان خوب تیم در نیمفصل جدا شوند. همانها رفتند و تیمهای دیگر را از سقوط نجات دادند.
محمدطاها که کمسنوسالتر از چند نفر قبلی است، بازیکنان را مقصر میداند و میگوید: بازیکن نداریم. به همین بازیکنانی که الان توی زمین هستند، نگاه کنید! از استایل بدنشان مشخص است فوتبالیست نیستند.
آقاشکور که سنوسالدارتر است و ریشی سفید کرده هم اضافه میکند: در این شهر هیچکس نمیخواهد ورزش پیشرفت کند. اصلا فکر میکنم دوست ندارند ورزشی داشته باشیم.
صحبت درباره تقابل فرشآرا و پالایش نفت اصفهان در هفته پایانی لیگبرتر فوتسال صحبتی بیهوده است؛ دیداری که از همان ابتدا هم مشخص بود بار فنی چندانی ندارد. فرشآرا بیانگیزه بود و میهمان اصفهانی هم گویی بدش نمیآمد پایانی خوش بر فصل داشته باشد؛ دیداری که با ردوبدلشدن یکیدو گل از سوی هر دو تیم آغاز شد، اما خیلی زود به یک بازی یکطرفه بدل شد و مطابق پیشبینی، فرشآرای بیانگیزه گل پشت گل دریافت کرد تا درنهایت ۶ بر ۲ بازی را ببازد؛ باختی که تیر آخر بر پیکره بیجان فوتسال شهر بود. شاید به همین دلیل است که اواخر نیمه دوم یکی از هواداران فرشآرا که مویی هم سپید کرده بود، طاقت نیاورد و خودش را به هر بدبختی که بود، از جایگاه تماشاگران به وسط زمین رساند. جیمیجامپ مشهدی که تلاشش برای فرار از دست مأموران زیاد به طول نینجامید، به میان زمین آمد و رو به جایگاه ویژهای که هیچ مسئولی از ورزش استان در آن ننشسته بود، خطاب به همه آنها که نبودند، هرچه بود نثارشان کرد؛ حرفهایی که از بغض فروخورده ورزش استان میآمد و البته خیلی زود هم با وساطت لیدر هواداران و مساعدت مأموران انتظامی ختم به خیر و بازی از سر گرفته شد.
غلامعلی مرتضایی با موهای سپیدکرده در جایگاه ویژه نشسته بود و حرص میخورد؛ چونان که گویی یکشبه همه موهای سپیدش سپیدتر شد. ضربانش بالا رفته بود و رخسارهاش به سرخی میزد. وقتی کنارش نشستیم و با او همکلام شدیم، گفت این فوتسال عادلانه نیست. از جنگ نابرابر برابر تیمهایی با هزینههای چنددهمیلیاردی گفت و اینکه در این جنگ بازنده شدند. مالک فرشآرا معتقد بود نابرابری عامل اصلی این ناکامی است. اما او هم میدانست برای هواداران این حرفها باد هواست. مرتضایی گفت: این هواداران حق دارند دلسرد شوند. حق دارند عصبانی باشند. شما میبینید وقتی تیم یک گل میزند، از عشق حرف میزنند و تا گل میخوریم، سر همان بازیکنی که دقایقی قبل برایش هورا میکشیدند، فریاد میزنند. مرتضایی در پاسخ به اینکه آیا فرشآرا پس از این سقوط مانند دیگرتیمهای سقوطکرده ورزش مشهد از لیگبرتر به لیگیک یکباره نابود میشود، گفت: باور کنید الان نمیتوانم هیچچیز بگویم. الان من هم ناراحتم. باید با هیئتمدیره جلسهای برگزار کنیم و ببینیم چه تصمیمی خواهیم گرفت.