به گزارش شهرآرانیوز، در روزهایی که قرمزها دیگر قافیهای برای باختن نداشتند، تفنگدار دورگه آلمانی-ترکیهای یکتنه جور همه گلنزنهای روی اعصاب را کشید تا وعدههای توخالی بیش از پیش سمباده بر روان دوآتشهها نکشند.
حالا پس از هفت هفته، کشف آکادمی هانوفر، سربههوا میان میدان مین به آخرین تیر ترکش قشون قرمز مبدل شده است. چه اینکه پس از آتشبازی در شهر بادگیرها، تشویقهای ممتد بر روی سکوها وزیدن گرفت و سردار دورسون قلمدوش بر روی شانهها تا مرز آسمان رفت!
معتمد اسماعیل کارتال جواب داده و در کمترین زمان به داد انبار باروت نمگرفته سرخها رسیده است تا دیوارهای شکستخورده و قفسهای فروریخته بهاحترام آسمانخراش ۱۹۲ سانتیمتری پرسپولیس کلاه از سر بردارند.
پس از یک فصل لبالب از ناکامی در اکناف مدیترانه، دورسون به پرسپولیس پیوسته و با دستور پدر معنوی خود، سایه سیمخاردارها را با تیر میزند و شتابناک تا مرز دیوانگی پیش میرود. در این میان، چراغهای رابطه میان افندی و سکوها زودتر از حد تصور روشن شده و او در امتداد شبهای بیخبر، خبرسازترین کاراکتر اردوگاه قرمزها شده است.
مهاجم کلاسیک با شناخت اتمسفر فوتبال ایران در کمترین زمان، خود را از زیر آوار حاشیه بیرون کشیده و در متن اتفاقات، به خطرناکترین شکارچی قرمزها بدل شده است. گرچه سیوسهسالگی برای بازگشت به تیم ملی دیر است و بعید است وینچنزو مونتلا بعد از سه سال برای جنگجوی شماره ۹۱ پرسپولیس کارت دعوت بفرستد، اما دورسون آنقدر انگیزه دارد که در تقویم ۱۴٠۴ تمام روزهای تا اطلاع ثانوی را قرمز کند و برای تیمی که دوباره به کورس قهرمانی بازگشته، گل بزند.
او در قامت برگ برنده سرمربیاش در فنرباغچه همگام با طنین کشدار سوت داوران، آتش بر روی سنگر حریفان میریزد و معادلات گلزنی پرسپولیس را حل میکند تا پردههای ابری کنار بروند و خارجی محبوب در انتهای زمستان دستی به شانه بهار بزند. انگار سرنوشت این بوده آفتاب از سواحل مدیترانه، درست همان جایی که به غروب سردار منجر شد، بر مهاجم بلندبالا بتابد.