به گزارش شهرآرانیوز؛ سیزده روز پیش بود که ماجرای درگیری منجر به قتل در خیابان شاهنامه ۶۹ به پلیس اعلام شد. با حضور مأموران انتظامی در بیمارستان مشخص شد که زنی میان سال به علت ضربات چاقو جان خود را از دست داده است. موضوع بلافاصله به بازپرس جنایی اعلام شد و قاضی صفری به همراه کارآگاهان پلیس آگاهی در محل حاضر شدند.
براساس اظهارات شاهدان، ضارب، مستأجر خانه مقتول بود و آنها او را دیده بودند که از صحنه فرار کرده و روی پشت بام رفته است. مأموران با بررسی ساختمان دو طبقه توانستند این فرد را که روی بام مخفی شده بود، دستگیر کنند؛ اما او اعلام کرد که نقشی در این نزاع و درگیری نداشته است.
با انتقال متهم به پلیس آگاهی، بازجوییها در حالی از این فرد ادامه داشت که شاهدان او را هنگام درگیری و جنایت دیده بودند و حتی چاقوی او که از هواکش حمام از پشت بام به پایین انداخته نیز کشف شده بود؛ اما متهم به نام «سعید. الف» همچنان اصرار داشت که نقشی در این جنایت نداشته است و پس از شنیدن سروصدا از خانه همسایه بیرون آمده و متوجه شده است که زن صاحب خانه اش روی پله افتاده و زخمی شده و ترسیده که موضوع را گردن او بیندازند و به همین خاطر فرار کرده است.
بازجوییهای تخصصی ادامه یافت تا اینکه او مدعی شد یکی از دوستانش مرتکب این جنایت شده است و داستان جدید سرهم کرد و مدعی شد که یکی از دوستانش که بدهکار بوده، برای سرقت طلاهای زن همسایه به آنجا آمده و چاقوی او را گرفته و این جنایت را مرتکب شده است. این اظهارات درحالی بود که تحقیقات نشان داد فردی با مشخصات اعلام شده ازسوی متهم وجود خارجی ندارد و تحقیقات دوباره از ابتدا آغاز شد.
کمتر از ۲۴ ساعت پس از جنایت، متهم لب به اعتراف گشود و قتل زن میان سال را با چاقو به علت اختلافات مالی پذیرفت. پس از انجام اقدامات اولیه متهم دیروز با دستور قاضی صفری در فضایی متشنج به علت حضور خانواده مقتول، به محل جنایت برگشت تا صحنه جنایت را بازسازی کند.
متهم به قتل که با مادرش در طبقه پایین ساختمان محل جنایت زندگی میکرده است، مدعی شد که از چند ماه قبل اجاره خانه اش عقب افتاده و او بیکار بوده و از طرفی مادرش بیمار بوده و او نتوانسته است پول دست و پا کند. صاحب خانه نیز با پیام و تماس از او درخواست پول کرده و از او خواسته است یا پول بدهد، یا خانه را خالی کند. این ماجرا مدتی ادامه داشته و سعید جواب تماسهای صاحب خانه را نمیداده است.
سعید با بیان اینکه به خیلیها زنگ زدم تا پول قرض بگیرم، گفت: کسی پولی به من نداد و نمیدانستم چه کنم. صبح روز حادثه از خانه بیرون رفتم تا ببینم چه میتوانم بکنم. صاحب خانه را در خیابان دیدم که مادر و پدر و پسرشان با ماشین داشتند به خانه میآمدند. وقتی با هم رودررو شدیم و گفتند: «چرا پول را نمیریزی؟ اگر نمیدهی ما خانه را خالی میکنیم و...»، پولی نداشتم؛ اما به آنها گفتم: «شماره کارت بفرستید تا مبلغ را واریز کنم»، میخواستم چند روز زمان بخرم.
پیامکهای قبلی واریز را دست کاری کردم و بعد از به روز کردن پیامک که نشان میداد ۱۵ میلیون تومان به حساب آنها واریز شده، برای اجارههای عقب افتاده و اجاره ماه فروردین، این رسید جعلی را برایشان فرستادم. بعد که برگشتم خانه و دیدم چیزی نگفتند، فهمیدم که متوجه نشدهاند من پولی واریز نکردهام.
متهم ادامه داد: آمدم خانه و با خودم گفتم به زودی میفهمند و بدتر میشود. اصلا نمیدانستم در خانه شان چه کسی هست. در زدم که خانم آمد پایین روی پله و من پایین بودم. گفتم به مشکل خوردهام و خجالت کشیدهام بگویم پول ندارم و پیامک الکی فرستادم، فقط میخواستم چند روزی وقت بگیرم. اگر امکانش هست، این را نادیده بگیرید، همه کارها را درست میکنم.
خانم پرسید: «یعنی پول را به حساب من نریختهای؟»، بعد یک سیلی به صورتم زد و گردنم را ناخن کشید. این موضوع را نادیده گرفتم و به خانه رفتم. حالم خوب نبود؛ چون هم پول نداشتم و هم این طوری شده بود. مادرم نیز مریض بود و نمیخواستم بفهمد تا اتفاقی برایش نیفتد. بعد شروع کردم به مصرف موادمخدر. شیره و تریاک کشیدم و پشت سر هم قرص ترامادول خوردم. حدود نیم ساعت چهل دقیقهای گذشت.
حال خودم را نمیفهمیدم. چاقو را برداشتم تا بروم و بترسانمش تا کاری نکند و وسایلم را بیرون نریزد. متهم به قتل که بهانهای برای رفتن به درِ خانه صاحب خانه نداشته است، یک کاسه را پر از خاک کرده و با آب قاطی میکند تا شکل حلوا شود. بعد به این بهانه که برایشان حلوا آوردهاند و نمیخورند، در خانه همسایه را زده است. زن صاحب خانه از او میخواهد کاسه حلوا را بالا ببرد، اما ناگهان زن چیزی گفته است که متهم این موضوع یادش نمیآید دقیقا چه گفته است.
او مدعی است که اینجا به قصد ترساندن، چاقو را از کمرش بیرون کشیده است، اما زن ناگهان جیغ کشیده و سروصدا کرده است. سعید نیز با چاقو به او حمله کرده و ضربهای به شکمش زده است و درخصوص ضربات بعدی نیز مدعی شد که دیگر چیزی یادش نیست. او وقتی به پشت بام فرار میکند، فردی از پایین او را با سنگ میزده است که لوله هواکش حمام با ضربات سنگ میشکند و متهم، چاقو را درون همان هواکش میاندازد که درون حمام خانه مقتول میافتد.