حمیده صفایی | شهرآرانیوز؛ یکهفتهای بود که یک خانواده چهارنفره قمی، میهمان یکی از بستگان خود در منطقه احمدآباد مشهد شده بودند. در طول این مدت میزبان برای میهمان قمی خود سنگتمام گذاشت تا اینکه روز بازگشت آنها فرا رسید. میهمانان که برای بازگشت به شهرشان آماده بودند، یکی پس از دیگری چمدانها و سوغاتیهای فامیل را در صندوق عقب خودروی ال ۹۰ جای دادند و برای خداحافظی و تقدیر از میزبان به داخل خانه بازگشتند.
چند دقیقه بعد آنها از زیر قرآن گذشتند و به محل پارک خودرو مراجعه کردند. پدر خانواده پیش از سوارشدن اعضای خانوادهاش به خودرو، از مادربزرگ و دختر نوجوانش خواست کیف مدرسه و هدیهای را که میزبان به آنها داده بود، داخل صندوق عقب بگذارند تا این وسایل جا نگیرد. او درِ صندوق عقب را برای آنها باز کرد، اما هنوز درب صندوق کامل باز نشده بود که آنها متوجه خالیشدن صندوق عقب خودرو شدند.
آنها پنج دقیقه هم خودرو را رها نکرده بودند؛ بههمینخاطر باورشان نمیشد کسی بتواند در همین مدت کوتاه، قفل صندوق عقب را باز کند و تمامی چمدانهایی را که در آنها مقادیری طلا، لباس، سوغاتی، مدارک شناسایی، دارو و... جای داشت، با خودش ببرد. این خانواده بهناچار بازگشت خود را به تعویق انداختند و پلیس را در جریان این سرقت قرار دادند.
با ثبت این گزارش، سرهنگ محمد چراغ، فرمانده انتظامی مشهد، با توجه به گزارشات مشابه سرقت از محتویات صندوقعقب خودروهای ال ۹۰، بهویژه در منطقه احمدآباد، از سرهنگ محمد چوپانی، فرمانده کلانتری احمدآباد، خواست تا رسیدگی به این پرونده را با جدیت پیگیری کنند و دستگیری سارق یا سارقان احتمالی را در اولویت کاری کلانتری احمدآباد قرار دهند.
پیگیری این پرونده نشان داد گزارش سرقت از صندوق عقب این خودروی ال ۹۰ تنها یکی از چندینشکایتی بود که درباره سرقت از این مدل خودرو در کلانتری احمدآباد ثبت شده بود. بههمینخاطر سرهنگ چوپانی، فرمانده کلانتری احمدآباد، بههمراه ستوانیکم سلیمانی، مسئول دایره تجسس کلانتری احمدآباد، پیگیری این پرونده را برعهده گرفتند.
مأموران کلانتری احمدآباد با حضور در محل سرقت، تحقیقات میدانی خود را درباره این پرونده آغاز کردند. در تمامی سرقتهای سریالی گذشته از این مدل خودرو، سارق یک شگرد خاص در بازکردن قفل صندوق عقب که به قفل مرکزی خودرو متصل است، به کار برده بود. شگردی که در این سرقت نیز استفاده شده بود و مانند موارد قبل سارق به امید اینکه مالباخته به این زودی متوجه سرقت از خودرو نشود، درِ صندوق عقب را قفل کرده بود.
در تمامی سرقتهای گذشته، سارق توجه خاصی به محل انجام جرم خود داشت و تلاش میکرد هیچ سرنخی از خود به جا نگذارد؛ حتی رسیدگی به پروندههای گذشته نشان میداد سرقتها فقط از کوچهوخیابانهایی انجام میشد که مجهز به دوربین مداربسته نبود. بااینحال در تحقیقات میدانی پلیس از آخرین سرقت، مأموران متوجه یک دوربین مداربسته در ساختمان مجاور به محل سرقت شدند.
دوربینی که احتمالا سارق متوجه آن نشده بود. مأموران در بازبینی تصاویر ضبطشده توسط این دوربین مداربسته، یک خودروی سمند را دیدند که یک کاغذ سفید روی پلاکش را پوشانده بود. این خودرو پس از مراجعه خانواده قمی به داخل خانه، در مجاورت خودروی ال ۹۰ توقف میکند. مرد جوانی از خودرو پیاده میشود و سراغ صندوق عقب خودروی خانواده قمی میرود. این مرد جوان در عرض سه ثانیه، صندوق عقب را باز و وسایل آن را به خودروی سمند خودش منتقل میکند.
با بهدستآمدن این سرنخ مهم، مأموران با استفاده از تجهیزات نوین پلیسی، موفق به شناسایی متهم میشوند. پایگاه اطلاعاتی پلیس نشان داد متهم سارق سابقهداری به نام محسن است که با ۳۷ سال سن، سابقه هفت بار دستگیری و ۱۰ سال زندان دارد. با بهدستآمدن مشخصات سارق، تیم تحقیق محل اختفای متهم را در منطقه الهیه ردزنی و در ادامه پس از هماهنگی با مقام قضایی، او را در عملیاتی ضربتی دستگیر کرد.
با دستگیری متهم، مأموران در بازرسی از محل اختفای او انبوهی از وسایل سرقتی را کشف کردند. وسایلی از جمله جعبه ابزارآلات متعدد، چادر مسافرتی، لباس، چندین چمدان، چندین حلقه لاستیک زاپاس، آچارهای متنوع، کتابهای درسی و حقوقی، حتی پروندههای اداری یک کارمند اداره دارایی، دفترچه یادداشت یک پزشک، لوازم خانگی و حتی چمدانها و سوغاتیهای خانواده قمی هم بهجز طلاهای آنها در میان وسایل کشفشده از متهم بود؛ طلاهایی که متهم آنها را زیرقیمت و در حدود ۵۰۰میلیون ریال فروخته بود.
اموال کشفشده از متهم، راه انکار را به روی محسن بست. او در بازجویی اعتراف کرد که بخش زیادی از اموال مسروقه را به پنج مالخر فروخته است. ازجمله چندین لاستیک زاپاس را که یک مالخر هر کدام را از او به مبلغ یکمیلیون تومان میخریده است. متهم در بازجویی اولیه، به سرقت از بیست خودروی ال ۹۰ اعتراف کرد. اگرچه اموال کشفشده از او نشان میدهد احتمالا آمار جرائم او چندینبرابر است؛ موضوعی که باعث ادامهداشتن تحقیقات پلیس برای کشف جرائم احتمالی دیگر محسن و دستگیری پنج مالخر شد.
متهم پس از دستگیری، در مقابل خبرنگار روزنامه شهرآرا و مأموران، شگردی را که در سرقتهایش به کار میبرد، به نمایش گذاشت. محسن در عرض سه ثانیه درِ صندوق عقب یک خودروی ال ۹۰ را باز کرد؛ اقدامی که چندینبار آن را با یک وسیله ساده تکرار کرد. محسن در گفتوگو با خبرنگار شهرآرا تعریف کرد که از ۳۷ سال عمرش، ۲۷ سال آزاد بوده و ۱۰ سال را پشت میلههای زندان گذرانده است.
او پیش از خودش والدین و عمویش را مقصر سرنوشت سیاهش معرفی میکند و درباره سرگذشتش به خبرنگار ما گفت: در سن نوجوانی، پدرومادرم از هم جدا شدند. مادرم دوباره ازدواج کرد و آنطورکه باید، به من رسیدگی نمیکرد. یک برادر بزرگتر و یک خواهر هم داشتم. مادرم خیلی هوای خواهرم را داشت. همیشه میگفت او دختر است، گناه دارد.
محسن نگاهی به دستبند در دستش انداخت و ادامه داد: سیزدهسالم بود که از خانه فرار کردم. بیشتر روزها با دوستانم بودم تا اینکه درگیر موادمخدر شدم. بعد از خدمت سربازی، بیکار و معتاد بودم؛ البته برادر بزرگم حرفه آرایشگری را پیش گرفت و زندگی خودش را داشت و دارد.
پس از سربازی، هرطورکه میشد، با دلهدزدی و سرقتهای خرد، خرجم را درمیآوردم تا اینکه عمویم را به جرم سرقت طلا گرفتند. عمویم در اعترافاتش پای مرا وسط کشید و من بیگناه به زندان رفتم. آنجا اولین تجربه زندانم بود. از همبندیهایم تازه یاد گرفتم چطور باید دزدی کنم. آنجا انواع سرقت بهویژه سرقت خودرو را یاد گرفتم.
آنطورکه متهم اعتراف میکند، پس از آزادی، به سراغ سرقت خودروهای مدلپایین میرود؛ خودروهایی که به قول خودش سرقت از آنها راحت بود و فاقد دزدگیر بودند. او ادامه داد: پس از آزادی، پلیس من را بهاتهام کیفقاپی دستگیر کرد و من برای دومینبار به زندان رفتم. اینبار چیزهای جدیدی بهویژه درباره سرقت از خودرو یاد گرفتم.
آموختههایی که پس از آزادی، برای سرقت از خودروهای پراید استفاده کردم. من خودروی پراید سرقت و در حاشیه شهر اوراق و رها میکردم. در آن زمان هم با اینکه تلاش میکردم ردپایی از خودم در سرقتها به جا نگذارم، اما مدام توسط پلیس دستگیر میشدم و به زندان میرفتم. هر بار که به زندان میرفتم، با دانش بیشتری از ارتکاب جرم بیرون میآمدم تا اینکه دو بار آخر بازکردن صندوق عقب را بهطورحرفهای یاد گرفتم.
متهم که پیشازاین چندینبار ادعاهای خلافواقع مطرح کرده، اینبار مدعی میشود هفتمینبار که به زندان رفته، تصمیم گرفته بود سالم زندگی کند. محسن از تغییر ناموفق در زندگیاش تعریف کرد: هفتمینبار که از زندان آزاد شدم، دیگر نمیخواستم دزدی کنم. میخواستم یک زندگی عادی داشته باشم؛ حتی در یک کارگاه بهعنوان کارگر مشغولبهکار شدم. آنجا با یک زن خوب آشنا شدم و قصد داشتیم با هم ازدواج کنیم.
من واقعا میخواستم زندگیام را سامان دهم. با آن زن ابتدا ازدواج موقت کردم و با کمک او یک خودرو بهصورت اقساط خریدم تا در زمان فراغت با آن مسافرکشی کنم. همسرم چکهای این خودرو را داد و من باید جای چکها را پر میکردم. همهچیز خوب بود تا اینکه صاحب کارگاه متوجه سوءپیشینههای متعدد من شد.
با اینکه کار اشتباهی آنجا انجام نداده بودم، او بدون تعلل من را اخراج کرد. پس از بیکاری من دوباره به موادمخدر صنعتی، اعتیاد شدید پیدا کردم. هزینه مواد مخدر که روزی ۲۰۰هزار تومان بود و رسیدن تاریخ چکهای همسرم، باعث شد من سرقت را از سر بگیرم.
همسر محسن شاهد دستگیریاش بود. بههمینخاطر محسن در آخرین لحظات از گفتوگویش با خبرنگار ما با اشاره به همسرش اضافه کرد: وقتی برای مسافرکشی با خودروی سمند بیرون میرفتم، در حین گشتوگذار در شهر، خودروهای ال۹۰ پارکشده را در حاشیه خیابان و کوچهها زیرنظر میگرفتم؛ بهویژه خودروهایی که فاقد دزدگیر بودند. بعد از رساندن مسافر بازمیگشتم و صندوق عقب خودروهایی که قفل کارخانهای داشتند، بهراحتی باز میکردم. این کار هر روزم بود؛ اما همسرم از این سرقتها اطلاعی نداشت. او از ۶ صبح سر کار میرفت و ۶ بعدازظهر خسته به خانه برمیگشت.