صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

این طرف یا آن طرف شیشه؛ ما زمین خوردیم

  • کد خبر: ۳۳۲۳۰
  • ۱۷ تير ۱۳۹۹ - ۱۰:۵۸
درباره ویدئویی که نشان می داد مردم برای خرید دلار می دوند و افرادی هم به آن ها می خندند. یک دیوار شیشه ای بینشان حائل شده ولی بعید است آدم های این طرف شیشه خیلی توفیری با آدم های آن طرف شیشه داشته باشند. آنجا دری باز شده و یک عده دو پا داشتند و دو پای دیگر هم قرض گرفته اند تا مبادا از قافله عقب بمانند و نتوانند دلاری به جیب بزنند.

محبوبه عظیم زاده /شهرآرانیوز - داریم روزهای عجیب و غریبی را از سر می گذرانیم. صرافی ها هم همین طور. آن قدر عجیب و آن قدر غریب که ممکن است به محض باز شدن درهای یک پاساژ و درهای یک صرافی، صبح یکی از همین روزهای تیرماه، هجوم ببریم برای خرید دلاری که 21 هزار و 850 تومان قیمت گرفته است و دارد به 22 هزار تومان نزدیک می شود. هجوم ببریم، بدویم و حالا این وسط شاید یک نفر تعادلش را هم از دست بدهد و بیفتد روی زمین. درست مثل همین اتفاقی که دیروز در پاساژ فردوسی تهران، یعنی محل استقرار صرافان رخ‌داد، به سرعت ویدئوی کوتاهی از آن لحظات در فضای مجازی دست به دست شد و دوباره آه هایی را از نهاد همگان برآورد که واقعا ما خودمان داریم باخودمان چه می کنیم؟

 

 

از کدام درد بگوییم؟ این طرفی ها یا آن طرفی ها؟

یک دیوار شیشه ای بینشان حائل شده ولی بعید است آدم های این طرف شیشه خیلی توفیری با آدم های آن طرف شیشه داشته باشند. آنجا دری باز شده و یک عده دو پا داشتند و دو پای دیگر هم قرض گرفته اند تا مبادا از قافله عقب بمانند و نتوانند دلاری به جیب بزنند. این طرف هم یک عده دیگر نشسته اند، گوشی همراهشان را از جیب خود درآورده اند و زوم کرده اند روی همین هجوم بردن ها و دویدن ها و از قافله عقب نماندن ها. آن هم به انضمام خنده های ریز و درشت و آواهای تعجب آمیزی که از دهانشان بیرون می آید که یعنی این جماعت را ببین! جماعتی که معطل اند تا یک روزی یک جایی یک چیزی بالا و پایین شود تا به هوای اندکی سود کردن و پول بیشتری روی پول گذاشتن فی الفور بدوند سمت آن. بعد هم فیلم بگیرند و فیلمش را در فضای مجازی به اشتراک بگذارند. فارغ از اینکه این جماعت یعنی کدام جماعت دقیقا؟ همین مردمی که دارند زیر بار فشارهای اقتصادی له می شوند؟ همین مردمی که صدایشان به گوش هیچ کس نمی رسد؟ همین مردمی که به لحاظ اقتصادی هیچ احساس امنیتی نمی کنند؟ همین مردمی که از آینده خودشان می ترسند و نمی توانند برای چهار صباح دیگر خود برنامه ای بریزند و برای گذران زندگی خودشان سعی می کنند به هر دستاویزی چنگ بزنند، چون باید زندگی کنند و باید روزهایشان را بگذرانند؟ بله، این مردم همین جماعتی هستند که اتفاقا زن و مرد و پیر و جوان هم
نمی شناسد.

دلار، بنزین یا پراید، چه تفاوتی دارد؟

افزایش بی سابقه قیمت دلار و هجوم مردم برای خرید آن، متأسفانه تنها نمونه ای نیست که از این قبیل رفتارها به یاد داریم. ماجرای پویش نه به خرید خودرو صفر خاطرتان هست؟ ابتدای کار سعی در راغب کردن مردم بود برای مقاومت در برابر خرید خودرو، آن هم از طریق صحبت هایی که در فضای مجازی رد و بدل می شد. مردم تا حد شایان توجهی مقاومت کردند و واقعا به خرید خودرو صفر «نه»گفتند. به طوری که بعد از گذشت مدت کوتاهی از تشکیل این پویش، خودروسازها از کاهش 50 درصدی تقاضاها سخن گفتند. در این میان چهره های معروفی مثل علی کریمی هم حسابی از آن حمایت کردند. بااین حال به محض اینکه صحبت از ارائه وام 25 میلیون تومانی برای خریداران به میان آمد، دوباره ورق برگشت و همه به سوی خرید خودرو پیش رفتند. مورد مشابه دیگر را احتمالا باید در گرانی بنزین جست وجو کنیم. وقتی که صحبت از افزایش احتمالی قیمت بنزین و طرح سهمیه بندی آن به میان آمد و مردم دوباره احساس نگرانی کردند و هجوم بردند به سمت پمپ بنزین ها و پر‌کردن باک های خودرو خود. در نتیجه صف هایی طولانی تشکیل شد که تصاویر و ویدئوهای مختلفی هم از آن در شبکه های اجتماعی به چشم خورد. حالا به تمام این ها اضافه کنید گرانی اجناس دیگری مثل ماکارونی، رب، تخم مرغ و احتکارهای کوچک خانگی که این لابه لاها رخ می دهد و شاید صدایش در نیاید.

نقش خودمان را ایفا کنیم

شاید در این گیر و گرفت های اقتصادی که هر روز و هر لحظه یقه مان را می گیرد، دیگر کمتر کسی به این فکر کند که این خود ما هستیم که می توانیم سهم بسیار پررنگ و به سزایی را در کنترل شرایط داشته باشیم. انگشت اتهام غالبا به سمت دولت و افرادی است که تصمیم گیرنده اند و می توانند با حرفی و قانونی و اعمال نظری اتفاقی را رقم بزنند که صد البته درست است و حرفی هم در آن نیست. با این حال نباید بگذاریم وظیفه و مسئولیتی که خودمان در قبال خودمان و هم نوعانمان داریم، لابه لای هجوم این اتفاقات ناخوشایند گم شود و کم اهمیت به نظر برسد. فراموش نکنیم که نفع فردی هریک از ما می تواند نفع جمعی ما را رقم بزند و ما هم این میان وظایفی داریم؛ وظایفی که با بروز رفتارهای انسان دوستانه و رفتارهای صحیح اقتصادی می تواند آیـنـده بهتری را خلق کند.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.