مرجان اسماعیلی - تقریبا شانزده سال پیش بود که هفتهنامهی شهرآرا که هفتگی چاپ میشد، تصمیم گرفت برای مردم مشهد روزنامه شود و هر روز به دست آنان برسد.
راستی شما میدانیدبرای اینکه یک روزنامه چاپ شود، چه آدمهای زیادی در دفتر و چاپخانه و بیرون از روزنامه کار میکنند؟ آیا تا حالا به دفتر روزنامه رفتهاید؟ بهمناسبت تولد شهرآرا میخواهیم شما را با کسانی که در روزنامه کار میکنند، آشنا کنیم.
اتفاقات زیادی در شهر یا کشور میافتند. برای اینکه مردم از این اتفاقات باخبر شوند، به خبرنگار نیاز است. خبرنگار کسی است که خبرها را مینویسد.
در کنار خبرنگار باید یک عکاس هم باشد. عکاس برای چیزهایی که در روزنامه نوشته میشود، عکس تهیه میکند. حتما شما هم موافقید که یک خبر خشکوخالی به درد نمیخورد و کنارش باید یک عکس خوب هم باشد.
پس از اینکه مطالب روزنامه آماده شد، باید یک نفر آنها را با دقت بخواند و اگر اشتباهی در نوشتهها بود، آنها را درست کند. به این شخص میگویند ویراستار. به کاری که ویراستار انجام میدهد هم میگویند ویرایشکردن.
پس از اینکه مطالب روزنامه نوشته شد و ویراستار هم آنها را خواند، یک نفر تصمیم میگیرد که نوشتهها باید در کجای صفحه باشند و از چه رنگهایی برای صفحه استفاده شود.
او عکسها را در جای درست میگذارد و خطها و شکلها را مشخص میکند. اینطوری صفحهها قشنگتر میشوند و خواننده از آنها لذت میبرد. به این شخص میگویند صفحهآرا.
برای هر بخش از روزنامه یک مسئول وجود دارد. او تصمیم میگیرد در آن بخش چه چیزهایی نوشته شود. به این شخص مسئول صفحه میگویند.
مسئول صفحه میداند کسانی که آن بخش را میخوانند، چه چیزهایی دوست دارند و آن مطالب را در آن بخش میگذارد. مثلاً مسئول صفحهی نشریه کودک (کولهپشتی) میداند که شما بچهها از چه چیزهایی خوشتان میآید!
وقتی همهی صفحههای روزنامه آماده شد، آنها را برای سردبیر روزنامه میفرستند. سردبیر کسی است که همهی روزنامه را بررسی میکند و نظر میدهد. بعد از اینکه سردبیر روزنامه را دید و همهچیز خوب بود، روزنامه آمادهی چاپ میشود.
جایی که روزنامه در آن چاپ میشود، چاپخانه نام دارد. روزنامه با تعداد خیلی زیاد در چاپخانه چاپ میشود. فکرش را بکنید، مثلاً هزارتا روزنامه در یکجا!
وقتی روزنامهها چاپ شدند، یک نفر باید آنها را بهدست فروشندهها برساند. این کار را توزیعکننده (موزع) انجام میدهد. توزیعکننده روزنامهها را به دکههای روزنامهفروشی تحویل میدهد تا مردم آنها را بخرند.
دکههای روزنامهفروشی همیشه کلی مجله و روزنامه دارند. درست است که با موبایل میشود خیلی از خبرها را خواند، اما هر خبری که نمیتواند واقعاً درست باشد.
خوبی و برتری روزنامه در این است که درست یا دروغ بودنش اول راستیآزمایی میشود. مردم هم روزنامهای را که بیشتر دوست دارند، از دکهها میخرند. الان هم که شما دارید کولهپشتی را میخوانید، یعنی شما و خانوادهتان روزنامهی خودتان را دوست داشتهاید.