این نوشته درباره قائممقام وزیر بهداشت و معاون او و چهره خط یک رسانهای کروناست. دکتر ایرج حریرچی، پزشکی که با تهلهجه آذری از اولین روزهای کرونا به تلویزیون آمد و سرفه کردنها و عرق ریختنهای عجیب و غریبش در اولین کنفرانس خبری بعد از بیماری توجه رسانههای داخلی و البته طنزپردازان خارجی را به خود جلب کرد.
محمدناصر حقخواه/ شهرآرانیوز - هر بحران چهرهای را شاخص میکند. کرونا، اما آنقدر وسیع و مؤثر است که چند چهره با توجه به مسئولیت یا از سر بیمسئولیتی در دوره شیوع و گسترش آن برای مردم به چهرههایی سرشناس تبدیل شدهاند. از دعوتکنندگان به استعمال چیزهای عجیب و غریب در نقاط عجیب و غریب بدن گرفته تا نوشندگان مایعات جالب.
از سخنگوی پرحاشیه و برکنارشدهای مثل کیانوش جهانپور تا سفیر چین. از سلامی، خبرنگار صداوسیما، که در بیمارستانها و مناطق مختلف شهر میچرخد و گزارش میگیرد تا دکترمیرسیدی، پزشک و گوینده خبر که به کرونا مبتلا شد و بهبود پیدا کرد، تا دکتر ایرج حریرچی.
این نوشته درباره قائممقام وزیر بهداشت و معاون او و چهره خط یک رسانهای کروناست. دکتر ایرج حریرچی، پزشکی که با تهلهجه آذری از اولین روزهای کرونا به تلویزیون آمد و سرفه کردنها و عرق ریختنهای عجیب و غریبش در اولین کنفرانس خبری بعد از بیماری توجه رسانههای داخلی و البته طنزپردازان خارجی را به خود جلب کرد.
دکتر حریرچی در روزهایی که مد شده بود همه با انتشار یک ویدئو با لبخند و دلبرانه میگفتند: «خب ما هم کرونایی شدیم!» ویدئویی منتشر کرد و از ابتلایش به این بیماری خبر داد. درحالیکه چند روز پیش با دکتر میرسیدی در گفتوگوی ویژه خبری شبکه ۲ همکلام شده بود و بعدها خبر ابتلای خانم میرسیدی هم منتشر شد.
دکتر حریرچی در آن روزها که ترس مردم زیاد بود با انتشار ویدئو، لبخند بر لب، سعی در تلطیف اوضاع و طبیعی نشان دادن آن داشت. بعد از چند هفته غیبت و گذراندن دوران نقاهت و در دوران اوج کمبودها و نارساییها به مراکز استانها سفر میکرد و دوربین صداوسیما با او همراه میشد و از پیگیری قاطع حرف میزد و این روزها هم با موج رسانهای و فکر غالب جدید همراه شده است.
همین روزها که مردم کمتر میترسند و این عادی شدن منجر شده است رسانهها بیشتر از پیش هشدار دهند. اما چه هشداری؟ شکل کار خیلی ساده است. با دوربین صداوسیما و آقای ایرج حریرچی برویم بالای سر یک بیمار حاد کرونایی و با گفتن اینکه او تازهداماد است بازار مرثیه را داغ کنیم و وقتی همهچیز آماده شد دوربین را روی صورت او زوم کنیم و از گلوی سوراخ شده و نفس کشیدن دشوار و لولهای که در بینی بیمار فرو رفته و نحوه دفع او با جزئیات حرف بزنیم تا مردم بترسند.
بله باید بترسیم و باید رعایت کنیم، اما در رسانهای که از بچه چهارساله تا پیرزن نودساله ممکن است روبهروی آن باشند بدون هیچ هشدار قبلی چنین تصویرهای عجیبی باید پخش کرد؟ البته که از تلویزیون انتظاری نیست؛ زیرا در ادامه همین سیر ترساندن، حسینیبای به مردهشورخانه کروناییها رفت و بعد هم از زارزدن اطرافیانشان فیلم گرفت که میگفتند: مردم نیایید بیرون! این شکل کار رسانهای و تهیه گزارشهای به اصطلاح داغ، به هیچ وجه در اخلاق رسانهای و استانداردهای حرفهای رسانهای جایی ندارد و کاری تقبیح شده است. چون به نوعی تجاوز به حریم شخصی افراد به حساب میآید.
حالا اینکه این شکل تبلیغات بیش از هشداردهنده بودن موجبات افسردگی اجتماعی را فراهم میکند به کنار، آیا یک پزشک که از قضا مدیر هم هست نمیداند، نمیشود بدون اجازه بیمار از او به شکل واضح و با جزئیات فیلم گرفت و همهچیز را درباره او در پر مخاطبترین ساعات تلویزیون پخش کرد؟ یا اینکه باید دید جو رسانهای چیست و بعد تصمیم گرفت. اگر قرار بر نترسیدن است با مشت گره کرده از کرونا گرفتنمان صحبت کنیم و اگر قرار بر ترساندن است بیماری را که نفسش بالا نمیآید تمام صفحه در تلویزیون پخش کنیم.