صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

نگاهی به فیلم «بمب خبری» (Bombshell) | بمبی که عمل نمی‌کند!

  • کد خبر: ۳۳۶۲۳
  • ۲۱ تير ۱۳۹۹ - ۱۲:۲۵
همه‌چیز به سال ۲۰۱۶ و ادعایی که گرچن کارلسون علیه راجر آیلز، رئیس وقت شبکه فاکس، مطرح کرد برمی‌گردد. ماجرای یک آزار جنسی که بعد‌ها در هالیوود هم با جنبش me_too ادامه پیدا کرد.
مهدی حسینی/ شهرآرانیوز - سال ۲۰۱۷ بود که رز مک گوآن با یک سلسله‌توئیت در فضای مجازی اعلام کرد یکی از تهیه‌کنندگان مشهور هالیوودی از او سوء‌استفاده کرده است. او نوشت: «همه در هالیوود از این راز باخبرند. با وجود این من را نکوهش می‌کنند و او را می‌ستایند.»

این سخنان رز مک گوآن موجی از واکنش‌ها را در پی داشت. ابتدا خیلی‌ها از هاروی واینستین، تهیه‌کننده بزرگ و صاحب‌امتیاز کمپانی میراماکس، طرف‌داری کردند. او چهره مشهور و پرنفوذی بود، درحالی‌که رز مک گوآن بازیگری معمولی بود که بیشتر به‌دلیل یکی دو سریال تلویزیونی شناخته می‌شد تا کار‌های سینمایی‌اش. اما ماجرا وقتی بیخ پیدا کرد که بازیگران سرشناس هالیوودی همچون گوئینت پالترو، آنجلینا جولی، جنیفر لارنس، اوما تورمن و بسیاری دیگر، از تجربه‌های مشابهی با هاروی واینستین سخن گفتند. آلیسا میلانو که قبلا در سریال «افسون شده» با رز مک گوآن هم‌بازی بود، پیشنهاد داد کسانی که چنین تجربیاتی دارند هشتگ me_too به معنی «من هم» را در فضای مجازی به اشتراک بگذارند تا معلوم شود عمق این فاجعه تا کجاست. به این ترتیب اعتراض ساده یک قربانی، چنان موجی راه انداخت که علاوه بر هاروی واینستین، جان لسه‌تر، رئیس کمپانی انیمیشن‌سازی پیکسار، و کوین اسپیسی، بازیگر محبوب سریال «خانه پوشالی»، را هم غرق کرد.

اخبار ماجرای هاروی واینستین، جان لسه‌تر و کوین اسپیسی، چون مربوط به عالم سینما بود، خیلی زود به ایران هم رسید، اما کمتر کسی می‌داند که اولین پرونده بزرگ در این زمینه که چه‌بسا منبع الهام رز مک گوآن برای ایستادگی در مقابل واینستین هم بوده است، سال۲۰۱۶ و در تلویزیون فاکس از سوی گرچن کارلسون علیه راجر آیلز، رئیس وقت شبکه فاکس، مطرح شد. ماجرایی که خبرش همچون بمب در آمریکا ترکید و داستان فیلم «بمب خبری» را شکل داد.
 

کوتاه از داستان فیلم


گرچن کارلسون، مگین کلی و کایلا پاسپیسیل ۳ نسل از زنانی هستند که در شبکه فاکس مشغول‌به‌کارند. گرچن ۲۰سال پیش دختر شایسته آمریکا شده است و خودش را رقابت‌کننده‌ای تمام‌عیار می‌بیند، کسی که نمی‌تواند نفر دوم باشد. حالا راجر آیلز، رئیس شبکه، به این دلیل که گرچن دست رد به سینه او زده است، او را از برنامه محبوب و صبحگاهی «فاکس و دوستان» به برنامه عصرگاهی که بیننده کمتری دارد تنزل مقام می‌دهد و حقوق او را هم نصف می‌کند. گرچن درصدد انتقام برمی‌آید و بلافاصله پس از اخراج که خیلی زودتر پیش‌بینی‌اش را کرده بود، علیه راجر آیلز اقامه دعوا می‌کند. مگین کلی مجری سرشناس شبکه فاکس است که بیشترین شهرتش را مدیون درگیری با دونالد ترامپ در مناظره‌های تلویزیونی سال۲۰۱۶ است. او هم ۱۰سال قبل و در اوایل کار تجربه مشابهی با راجر آیلز داشته است و به‌دنبال دادخواست گرچن، او هم ادعا‌های وی را تأیید می‌کند. با پیوستن مگین کلی، بیش از ۲۲زن دیگر که در بین آن‌ها نام رودی بختیار، برادرزاده شاپور بختیار و خواهرزاده ثریا همسر شاه مخلوع، هم به چشم می‌خورد، به‌عنوان قربانی پا پیش می‌گذارند. کایلا پاسپیسیل آخرین قربانی راجر آیلز است، دختری که خانواده‌اش شبکه فاکس دیدن را همچون کلیسا رفتن جدی می‌گیرند. تنها آرزوی کایلا این است که مجری شبکه فاکس باشد، آرزویی که آیلز سعی می‌کند از آن سوء‌استفاده کند.

داستان حول این ۳ زن به‌عنوان نسل‌های مختلف کارکنان شبکه فاکس می‌چرخد و قرار است محملی برای بیان نبود عدالت کاری برای زنان در ایالات متحده آمریکا باشد.
 

ظرفیت از دست رفته


این ماجرا همان‌طور که گفتیم در ایران چندان شناخته شده نیست؛ بنابراین برای مخاطب ایرانی دنبال‌کردن داستان این ۳ زن و فساد اخلاقی نهادینه شده در شبکه فاکس می‌تواند برای یک‌بار دیدن جذاب باشد. اما سؤال اصلی اینجاست که ماجرا‌های «بمب خبری» که درست همان چیزی است که در رسانه‌ها بیان شده است، برای مخاطب آمریکایی دقیقا چه جذابیتی دارد؟ این سؤالی است که تولیدکنندگان فیلم باید از خود می‌پرسیدند. شاید انتخاب ۳ بازیگر سرشناس همچون شارلیز ترون، نیکول کیدمن و مارگو رابی که به‌حق بازی‌های خوبی هم ارائه داده‌اند، نتیجه همین پرسش بوده است. احتمالا تهیه‌کننده‌ها می‌دانستند چیز خاصی در فیلم‌نامه ندارند و با استفاده از این بازیگران قصد داشته‌اند بر جذابیت‌های فیلم بیفزایند. شاید هم دلایل سیاسی دمکرات‌ها برای صحبت علیه ترامپ در آستانه انتخابات۲۰۲۰ انگیزه اصلی ساخت این فیلم بوده است. این تنها توجیهی است که می‌توان برای یک ساعت ابتدایی فیلم که به انتخابات۲۰۱۶ و درگیری مگین کلی و ترامپ اختصاص دارد، ارائه کرد.

در واقع می‌توان مباحث را به این شکل خلاصه کرد که اگر قصد اصلی فیلم‌ساز ساخت اثری سیاسی برای تخریب دونالد ترامپ در آستانه انتخابات۲۰۲۰ بوده، چرا تمام فیلم را به آن اختصاص نداده است؟ اگر می‌خواسته است تأثیر رسانه را بر انتخاب ریاست‌جمهوری بیان کند، چرا مثل اثر موفقی همچون «سگ را بجنبان» مهندسی افکار از سوی رسانه فاکس را واکاوی نکرده است؟ اگر قرار است اثری اجتماعی درباره فضای کار زنان در جامعه آمریکایی باشد، چرا داستانش را به کل جامعه تعمیم نداده و فقط در سطح شبکه فاکس باقی مانده است؟ و اگر قرار است اثری درام درباره ۳ زن قربانی آزار جنسی باشد، چرا بیشتر وارد شخصیت‌پردازی نشده و ما را به‌صورت ملموس به زندگی خصوصی و انگیزه‌های این افراد نزدیک نکرده است؟ در واقع برای من سؤال بود که چرا هر ۳ این زنان در برابر راجر آیلز همان کاری را نکردند که در نهایت کایلا انجام داد؟ همه این خطوط داستانی ظرفیت‌هایی بوده‌اند که «بمب خبری» به هدر داده است؟ چرا؟ به عقیده نگارنده ریشه این مشکل را باید در کارگردان جست‌وجو کرد.
 

اندکی درباره کارگردان


وقتی به سابقه جی روچ نگاه می‌کنیم، بیشتر با فیلم‌های طنز روبه‌رو می‌شویم. فیلم‌هایی، چون «کمپین انتخاباتی»، مجموعه فیلم‌های «آستین پاورز» و «ملاقات با والدین» از مشهورترین فیلم‌های کمدی او هستند. با وجود این او در سال۲۰۱۵ فیلم موفق «ترومبو» را درباره دالتون ترومبو، فیلم‌نامه‌نویس هالیوودی، کارگردانی کرد. فیلمی از دوران تاریک هالیوود که عده‌ای از مستعدترین نیرو‌های خود را به جرم کمونیست‌بودن زندانی یا ممنوع‌الکار کرد. ترومبو مجبور شد برای امرار معاش به‌نام دیگران فیلم‌نامه بنویسد. جالب است که ۲ تا از فیلم‌نامه‌هایش یعنی «شجاع» و «تعطیلات رمی» در همین ایام ممنوع‌الکاری جایزه اسکار هم گرفتند، اما به‌نام دیگران. چیزی که در همه آثار این کارگردان مشترک است، استودیویی بودن آن‌هاست. در واقع جی روچ فیلم‌سازی صاحب فکر و صاحب دیدگاه نیست، پیمانکاری است که نقشه هرچیزی را به دستش بدهند می‌سازد. حتی فیلمش درباره ترومبو هم بعد از آن است که هالیوود نسبت به گذشته خود پشیمان شد و جایزه‌های اسکار دالتون ترومبو را در سال۱۹۹۶ به‌نام واقعی خودش ثبت کرد. نتیجه اینکه جناب جی روچ هیچ اعتقادی به مفاهیمی که در فیلمش مطرح شده، نداشته است و از این رو فیلمش هم حرف خاصی برای گفتن ندارد. فقط کاری بوده که با دستمزدش چند ماه اجاره‌خانه‌اش را پرداخت کرده است.
 
 

برای درک تفاوت بین فیلم‌سازی صاحب دیدگاه با پیمانکارانی، چون جی روچ، شاید تماشای فیلم «پنهان» میشائیل هانکه گزینه مناسبی باشد. یک مجری تلویزیونی فیلمی دریافت می‌کند که در خانه‌اش را نشان می‌دهد. همین فیلم ساده مبنایی می‌شود برای پرداختن به گذشته این شخصیت، تأکید بر تفاوت تصویر رسانه‌ای و شخصیت واقعی این مجری تلویزیونی و نیز باعث می‌شود نقبی بزنیم به جنگ الجزایر و ستم‌هایی که فرانسوی‌ها بر مردم این کشور تحمیل کردند.
 
 

 

بامب شل Bombshell
محصول ۲۰۱۹ آمریکا
زمان: ۱۱۹ دقیقه
کارگردان:‌ جی روچ
بازیگران: شارلیز ترون، نیکول کیدمن، مارگو رابی

 

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.