در فیلمتئاتر «سنگها در جیبهایش»، پارسا پیروزفر و رضا بهبودی نقش سیاهلشکرهایی را را ایفا میکنند که در روستایی در ایرلند در ساخت فیلمی هالیوودی مشارکت دارند.
محمدناصر حقخواه | شهرآرانیوز- بیشتر مخاطبان پارسا پیروزفر را بهعنوان بازیگر سینما و تلویزیون میشناسند. بازیگری که نقشآفرینیهایش معمولا در یک سطح بوده است؛ یک سطح خوب. نه ضعیف و نه درخشان، البته به جز چند استثنای درخشان در کارنامه سینماییاش و بازی در سریال در چشم باد. حکایت پارسا پیروزفر روی صحنه تئاتر با سینما و تلویزیون کاملا متفاوت است. پارسا پیروزفر یک کارگردان ریتمشناس، دقیق و یک بازیگر با قابلیت اجرای چندین تیپ در یک اثر است. کاری که هم خیلی دوست دارد و هم در آن تخصص دارد. او در تئاتر «ماتریوشکا» روی صحنه چندین نقش را به غریبترین و خیرهکنندهترین شکل اجرا میکند.
فیلمتئاتر «سنگها در جیبهایش»، هم با همین ایده اصلی روی صحنه رفته است. پارسا پیروزفر و رضا بهبودی در این اثر نقش ۲ سیاهلشکر به نامهای جیک (پارسا پیروزفر) و چارلی (رضا بهبودی) را ایفا میکنند که در روستایی در ایرلند در ساخت فیلمی هالیوودی مشارکت دارند. ایندو در روزهای فیلمبرداری به رفاقتی میرسند و داستانها و ناکامیهای خود را برای یکدیگر بازگو میکنند. جیک یکی از اهالی روستاست و تقریبا تمام هنروران فیلم از خانواده دور و نزدیک او هستند. چارلی نیز مردی است که بعد از ورشکستگی تصمیم گرفته است با خودرو خود به سرتاسر ایرلند سفر کند و از روابط روستایی که به آن آمده است اطلاعی ندارد. این قصه ساده در حالی اجرا میشود که تمام نقشهای ساکنان آن روستا و عوامل فیلم و بازیگران آن فیلم را که بیش از ۱۰ نقش است، همین ۲ نفر ایفا میکنند. بهبودی و پیروزفر با لباسهای مختلف روی صحنه حضور پیدا میکنند و به تناوب و تناسب نقش لباس، لحن، شکل بازی، نور صحنه و شکل شوخیها را عوض میکنند.
نکته مهم نمایش این است که تکنیک تغییر مداوم نقشها فقط یک حیله برای جذب تماشاچی و از ریتم نیفتادن کار نیست. نویسنده متن، مری جونز، دست کارگردان را باز گذاشته، اما متن به شکلی است که محتوای آن، یعنی تفاوت نداشتن ذاتی آدمها و تغییر موقعیت شغلی و قومیتی و خانوادگی آنها که باعث دست بالا و پایین انسانها در مناسبات اجتماعی میشود، این شکل اجرا را ضروری میکند که از امکان بازی یک بازیگر در چند نقش استفاده شود. یعنی تطبیق کامل فرم و اجرا با درونمایه و محتوای اثر.
به تیتر برگردیم. چرا شوخی؟ چرا شوخی با همهچیز؟ این نمایش با خودش، با بازیگرانش، با سینما و مناسباتش، با نظم و نظام سرمایهداری، با رابطه ارباب و رعیتی، با فلسفه و با ذات خودش شوخی میکند.
یک نمایش ساده اما پرعمق با شوخیهایی که قرار نیست آنقدر پیچیده باشد که از فهم خارج شود و نه آنقدر مبتذل که ارزش لبخند زدن هم نداشته باشد. یک نمایش خوشریتم با بازیهای جذاب که هم قصه جذابی دارد و هم با دیدنش تا دقایقی به آنچه دیدهاید، میاندیشید. غایت یک کمدی شاید همین باشد؛ لذت و رنج توأمان، آگاه شدن تلخی و تلاش برای عادت کردن به این مفهوم؛ آن هم از طریق به خنده گذراندن همهچیز!
فیلمتئاتر: سنگها در جیبهایش
کارگردان: پارسا پیروزفر
سال تولید: ۱۳۹۲
زمان: یک ساعت و ۳۶ دقیقه
خلاصه داستان: داستان ۲ سیاهیلشکر است که با بازی در نقشهای متفاوتی از یک فیلم هالیوودی (در مقام کارگردان، سیاهیلشکر، دستیار کارگردان و...) تضاد آشکار میان زندگی واقعی با فضاسازی فیلم را نشان میدهند.