صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

تاریخ بزرگ‌ترین مقاومت‌های مردمی در خراسان پس از اسلام | سرزمین سروهای ایستاده

  • کد خبر: ۳۳۹۸۶۵
  • ۲۹ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۹:۱۷
خراسان در جغرافیای بزرگ و تاریخی‌اش از آن دست مناطقی است که مردمش همیشه در برابر عواملی که ظلم می‌خواندند، ایستادگی می‌کردند.

به گزارش شهرآرانیوز؛ خراسان در جغرافیای بزرگ و تاریخی‌اش از آن دست مناطقی است که مردمش همیشه در برابر عواملی که ظلم می‌خواندند، ایستادگی می‌کردند. کتیبه بیستون شاید یکی از قدیمی‌ترین اسناد آن باشد؛ جایی‌که داریوش هخامنشی، خراسان را با نام «پارت»، یکی از ایالاتی می‌نامد که از او روی گرداند و شورید.

اگر فرضیه کودتای داریوش را بپذیریم، این از اولین مقاومت‌های ثبت‌شده در تاریخ خراسان بزرگ است. در دوره اسلامی هم خراسان، تجلی‌گاه مقاومت درقالب جنبش‌های فرقه‌ای گوناگون علیه بنی‌امیه یا جنبش‌های شیعی بود، آن‌چنان‌که مقاومت هیچ‌خطه‌ای از ایران، در برابر امویان، مانند خراسان کارساز نبود. پس از آن نیز نمود همین مقاومت‌ها در برابر عباسیان را می‌توان در جنبش‌های مختلف خراسان مشاهده کرد. گزارش پیش‌رو نقبی است بر همین مقاومت‌ها.

در چنگ چنگیز مغول

حمله ایلغار مغول از هولناک‌ترین حمله‌ها به خراسان در دوران اسلامی است که چهره اجتماعی و سیاسی ایران را بین آبادی و خرابی شهر‌ها دگرگون کرد. در‌واقع پس از حادثه «اترار» در سال ۶۱۶ هجری قمری و کشته‌شدن فرستادگان مغول، مردم و حاکم اترار در‌برابر حمله مغول مقاومت کردند، اما این دیری نپایید. پس از آن مغولان با حیله‌گری تا بخارا، مردم را از ایستادگی بازداشتند؛ ولی مردم بخارا و عالم مشهور آن سامان، رکن‌الدین‌امام‌زاده، مقاومت کردند که اگرچه سیل هجوم مغولان به هیچ‌کدا‌مشان امان نداد، ایستادگی‌شان جاودانه شد.

به شهادت تاریخ، از شهر‌های دیگر ماوراءالنهر که ستاره مقاومت بر آسمانش نورانی است، سقناق در‌کنار سیحون بود که نمود مقاومت مردمش در کشتن فرزند چنگیز پیداست. سمرقند و خوارزم هم از شهر‌های مهم در ایستادگی مقابل هجوم مغول بودند. در خراسان هم ورق برنگشت و مانند شهر‌های ماوراءالنهر پایداری ادامه داشت، اما سپاه تا بن‌دندان مسلح مغول به قصد گرفتن خوارزمشاه آمده بود و هر مقاومتی را درهم می‌شکست.

در بلخ و مرو و هرات ایستادگی‌های جسته‌گریخته کم نبود، ولی ظاهرا یک‌دست‌نبودن مقاومت‌کنندگان گران تمام شد. حتی در نیشابور هم که مقاومت پر‌زورتر بود، کشته‌شدن داماد چنگیز، خوی خشونت مغولان را دوچندان کرد و ایستادگی ثمر نداد و سپاه مغول برای جلوگیری از شورش دوباره مقاومت‌کنندگان، سر‌های آنان را از بدنشان جدا کرد و به این‌صورت نیشابور سال ۶۱۸ قمری سقوط کرد. دیگر حمله مغولان به‌رهبری هلاکو هم به روال چنگیز روی داد که به تأسیس حکومت ایلخانیان انجامید. 

هلاکو سال ۶۵۳ هجری‌قمری وارد خراسان شد. در اواخر دوره ایلخانی، ظلم و بی‌عدالتی آنان از حد گذشته بود و همین، زمینه ظهور یکی از مقاومت‌های معروف خراسان به‌نام سربه‌داران شد. در سبزوار دعوت شیخ‌خلیفه و شاگردش، شیخ‌حسن‌جوری، دعوتی شیعی بر ضد‌ظلم و بی‌عدالتی آن زمان بود که به‌سرعت توسعه یافت. مردم تحت‌تأثیر این دو، پنج‌مأمور مالیاتی مغول را به‌دلیل درخواست نامطلوبشان کشتند و این سرآغاز نهضتشان شد.

عصر ملوک صفوی زان بتر

هجوم ازبک‌ها و مقامت خراسانی‌ها در برابرشان بخش دیگری از تاریخ مقاومت این خطه است. مردم خراسان بسیار در‌برابر آنها مقاومت کردند؛ اما در نهایت گاه شهر در تصرف ازبک‌ها و گاه در تصرف صفویان بود. در پی حمله ازبک‌ها، حرم امام‌رضا (ع) و شهر چندباری غارت و کتاب‌های زیادی نابود شد، اما همت مردم سبب شد شهر به آنها واگذار نشود.

این قوم در شهر‌های دیگر خراسان، ازجمله هرات و قوچان و نیشابور، هم کم خرابی به بار نیاوردند. ناگفته نماند درگیری با ازبکان و مقاومت مردم خراسان که چندان حمایت حکومت را نداشتند، از دوره تیموری آغاز شده بود و در سراسر دوره صفوی و حتی تا دوره افشاری ادامه داشت.

ندیدم خیری از شاهان قاجار

خراسان در دوران قاجار هم کم سختی نکشید و مردمش طبق همان خوی کهنه در‌برابر هرگونه ظلمی ایستادگی کردند. همراهی با نهضت تحریم تنباکو، قیام نان در دوران قحطی خراسان، مقاومت در‌برابر تهاجم روس‌ها و قیام کلنل پسیان مشتی است از نمونه این خروار.

قیام تنباکو که به‌رهبری روحانیت و در رأس آنها میرزای شیرازی رخ داد، رویدادی بی‌سابقه بود که جرقه آتش آن در مشهد گر گرفت و سبب شد برای نخستین‌بار حاکم مستبد قاجار به‌جای سرکوب ایستادگی به خواسته مردم تن دهد. ماجرا از این قرار است که پس از غائله تحریم تنباکو در مشهد شاهد شورش مردم علیه این قرارداد و بحران پنج‌روزه هستیم.

مؤلف «تاریخ انحصار دخانیات»، اوضاع خراسان را در این سال با‌توجه‌به مسائل مربوط به انگلستان و تنباکو تشریح کرده و نوشته است: «در سرحد خراسان مستأجر تنباکو را واداشته که همچو بنای عظیمی به اسم محل تنباکو در نقطه باغ ایلخانی که مشرف بر تمام ارگ و شهر و سایر نقاط این شهر است بنماید.... تمام این مخارج گزاف از مالک مملکت آنها‌ست والا تاجر را چه کار به هفت کرور یا دوازده کرور مخارج اجاره‌داری که می‌تواند اصل مایه خود را از این فقرای اهالی ایران دریافت سازد. در آن ایام ریاست شعبه‌رژی در مشهد با شخصی به نام دانیال بود. بنا به قولی، مقصود دولت انگلیس از قرارداد تالبوت این بود که بدین‌وسیله آلودگی کامل در ایران داشته باشند؛ هم دخلی برده باشند و نفوذ گماشتگان پلتیکی آنها، در همه نقاط آسان شود.

عجیب اینکه هرکس گرفتار به اعمال قبیحه دیگر از‌قبیل شرب خمر و تریاک و چرس و بنگ و نشئه‌جات غیر‌معروف هم عادی بود و حرمت قلیان و سیگار را قبول کرده، ابدا استعمال نمی‌کرد و دخانیات در ایران منسوخ شد، به‌طوری‌که مستأجرین و مأمورین رژی انگلیس متحیر ماندند و درصدد چاره برآمدند.»

هیجان عمومی این مقاومت، نخست در روز اول ربیع‌الاول‌۱۳۰۹‌مشهد را فراگرفت. در بعداز‌ظهر همین روز، گروهی از طلاب مدرسه بالاسر و پایین‌پا، که شمار آنان را چهل‌پنجاه نفر نوشته‌اند، به طرف صاحبان دکان‌هایی که حاضر به بستن مغازه‌های خود نشده بودند، حرکت کردند تا این اشخاص را وادار به تعطیلی مغازه‌های خود کنند.

به‌دنبال این حرکت، فورا بیگلر‌بیگی و کلانتر و داروغه مشهد، مصمم به مقابله با طلاب شدند و نیرو‌های خود را برای مقابله با این عده روانه بالاخیابان کردند. مأموران حکومت موفق به متفرق‌کردن طلاب و مردمی که در‌کنار آنها بودند، شدند؛ بنابراین ناصرالدین‌شاه تلگرافی به صاحب‌دیوان (حکمران خراسان) مخابره کرد که فروشندگان تنباکو را که در حرم جمع شده بودند متفرق سازد و دستور داد: «اگر آنان فورا دنبال کارشان نروند و دست از این مزخرفات نکشند، بایستی تمام سواره‌نظام و پیاده‌نظام خراسان را همراه با سواران شجاع‌الدوله و زعفرانلو به مشهد فراخوانید و تمام شورشیان را بدون استثنا دستگیر کنید و صد‌نفر از آنان را به توپ بسته و پدرشان را درآورید.»

این تهدید در ادامه، اما کارساز نشد و مقاومت و پایداری مردم مشهد شاه را ناچار به لغو امتیاز تنباکو در مشهد کرد. بارقه‌های این مقاومت از مرز این شهر گذشت و فصلی تازه را در مقاومت ایرانیان آن روزگار آغاز کرد.

دوران حکومت مؤیدالدوله بر خراسان هم دوره تاریکی است. او که با ناصرالدین‌شاه نسبت خانوادگی داشت، به‌رسم آن زمان با تقدیم پیشکشی به سلطان صاحب‌قران حکومت خراسان را به‌دست آورد. بی‌رحمی او به‌حدی بود که در بدو ورودش به مشهد، برای نمایش اقتدارش چند بی‌گناه را در ملأعام اعدام کرد. حتی پس‌از زلزله قوچان هم به‌جای کمک به مردم آن سامان با خدم‌وحشم به قوچان رفت و گفت از برکت وجود اوست که برخی خانه‌ها سالم مانده‌اند. بی‌شرمی او باز هم از حد گذشت و دستور داد از هر‌خانه‌ای که آسیب ندیده است، پنج تومان به‌عنوان حق برکت وجود مبارک عوارض بگیرند.

احتکار گندم در سال قحط نان و خشک‌سالی هم بی‌چشم‌ورویی این والی خراسان را نشان می‌داد. این وقایع حول‌وحوش سال ۱۳۱۲ هجری قمری روی داد و صبر خراسانی‌ها را لبریز کرد و آن‌قدر قیام‌های پراکنده علیه او زیاد شد که شاه او را برکنار کرد؛ البته پس از آنکه شهر را آشوب گرفته بود و مردم انبار گندم احتکاری را غارت کردند.

کلنل پسیان نیز نمونه دیگری از مقاومت در برابر زورگویی‌های حاکمان مستبد است. پسیان که اقدامات عام‌المنفعه فراوانی در خراسان انجام داد، در نهایت در سال ۱۳۰۰ هجری‌خورشیدی در قوچان کشته شد تا نمادی از وطن‌پرستی و مقاومت را در تاریخ خراسان جاودان کند.

توپ ویرانگر روس است که افکنده شرر

چند‌سال پس از مشروطه و زمان حضور روس‌ها در خراسان، کنسولگری روس به همه اتباعش خبر داد عصر ۱۰ فروردین ۱۲۹۱ خورشیدی از منازلشان خارج نشوند که آستانه مبارکه به توپ بسته خواهد شد. این حمله پیرو اولتیماتوم روس برای برکناری شوستر بود. پیش‌تر مقاومت‌های پراکنده در شهر در‌برابر روس‌ها زیاد شده بود و همین بهانه‌ای برای حمله به حرم شد.

موعد فرارسید و صدای گلوله‌باران روس‌ها در حرم پیچید، گنبد مطهر آسیب دید و مردم یکی‌یکی در اطراف حرم به ضرب گلوله‌های روسی و آتش‌فشانی توپ‌هایشان به زمین‌افتادند. روس‌ها که چند‌سالی پیش از این نیز مجلس را به توپ بسته بودند، به درون حرم رفتند. در مقاومت مردم، چند سرباز روس هم کشته شدند. ملک‌الشعرا‌بهار در قصیده‌ای به این واقعه پرداخته است.

بنابر گزارش منابع تاریخی، زد‌و‌خورد بین شورشیان به رهبری یوسف‌خان‌هراتی و نیرو‌های دولتی در اوایل فروردین ۱۲۹۱ خورشیدی، برابر با ربیع‌الثانی ۱۳۳۰‌هجری قمری، شدت می‌گیرد، به‌طوری‌که عده‌ای از مردم بی‌گناه شهید می‌شوند. ناامنی‌ها موجب شورش داخلی می‌شود که درنهایت با فشار روس‌ها، رکن‌الدوله، استاندار خراسان، استعفا می‌کند و روس‌ها کنترل شهر را در دست می‌گیرند و برای بازگرداندن امنیت، با قیام‌کنندگان، مذاکراتی صورت می‌گیرد که نتیجه‌بخش نیست.

روز شنبه، ۱۰‌ربیع‌الثانی‌۱۳۳۰، مردم مشهد، حیران، هراسان و سرگردان بودند که ناگهان دوساعت مانده به غروب آفتاب، صدای غرش توپ و آواز تفنگ از داخل و خارج شهر بلند شد. روس‌ها در هرثانیه، صد گلوله توپ و تفنگ از چهار جانب شلیک می‌کردند. تا نیم‌ساعت از شب رفته، روس‌ها پی‌در‌پی توپ و گلوله شلیک می‌کردند و به اطراف صحن حرم و مسجد، مردم زائر و مجاور زیر رگبار گلوله‌ها، چون لاله‌های سرخ می‌افتادند.

در این وقت، روس‌ها میان روضه‌مطهره، گلوله می‌انداختند که به قسمی از خارج و داخل حرم شلیک می‌شد که اشخاص بی‌گناه نتوانستند میان حرم بمانند؛ بعضی به رواق‌های حرم، توحیدخانه، دارالسعاده و دیگر رواق‌ها پناهنده شدند.

در خود حرم، روس‌ها چند تن را شهید کردند. صدای «الامان، الامان» میان تاریکی از زوار و مجاور بلند شد. در این تهاجم، روس‌ها حدود ۱۵۰۰ زن و مرد را در حرم -پس از تفتیش- دستگیر کردند.

روز یکشنبه، ۱۱‌ربیع‌الثانی ۱۳۳۰، عکاس روس عکس همه کشتگان را برداشت. عصر همین روز اسرا را مرخص کردند.

شیخ‌حسین اولیا‌ی بافقی که در آن ایام طلبه یکی از مدارس علمه مشهد بوده است، دیده‌ها و شنید‌ه‌های خود درباره بمباران حرم را نوشته و تعداد کشته‌شدگان را صدنفر تخمین زده است.

واقعه مسجد گوهرشاد

ایستادگی مردم خراسان به بحران‌های قاجاریان و زمان مشروطه خلاصه نمی‌شود؛ پس از آن هم می‌توان این پایداری‌ها را در غائله مسجد گوهرشاد و مبارزات مردمی برای پیروزی انقلاب اسلامی دید. قیام مسجد گوهرشاد ۱۸‌تا‌۲۲تیر۱۳۱۴، در اعتراض به قانون تغییر لباس حکومت پهلوی و اعتراض به اجباری‌شدن کلاه‌شاپو و درپی حصر آیت‌ا... سیدحسین‌قمی صورت گرفت. رژیم پهلوی درنهایت این قیام را به‌شدت سرکوب کرد و عده‌ای زیاد را به خاک و خون کشید.

واقعه مسجد گوهرشاد در تاریخ تحولات معاصر به یک رویداد پراهمیت سیاسی‌اعتقادی تبدیل شد و در حافظه تاریخی مردم ایران چنان جای گرفت که تا حدود چهار دهه بعد، به‌مثابه یکی از ارجاعات تاریخی انقلاب اسلامی مطرح می‌شد. این رویارویی خونین روحانیون و مردم با حکومت وقت، شکافی عمیق بین مردم و نظام استبداد رضاخانی ایجاد کرد.

در ادامه در ماه‌های منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی هم مردم مشهد پایمردی‌هایی داشتند و نقش پررنگی در پیروزی انقلاب بازی کردند. همین خوی مقاومت و ظلم‌ستیزی مردم خراسان در دوران دفاع‌مقدس علیه رژیم بعث عراق هم نمایان بود و گردان‌های خراسان شهدای بی‌شماری تقدیم اسلام کردند و سرفراز مقاومت شدند.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.