افسردگی حالتی است که مهمترین نشانه آن، نداشتن امید به آینده است. متاسفانه در سالهای اخیر، فضایی افسردهساز و نوعی رخوت جمعی در محیط خانوادهها رخنه کرده است و حالا با فشارهای اقتصادی ناشی از کرونا و کاهش سرانه تفریح و سفر، شاهد مضاعف شدن آسیبهای آن هستیم. درواقع برخی خانوادهها بهدلیل اندک بودن ایمنی روحی، آمادگی روانی لازم برای پذیرش تبعات کرونا را نداشتند. این شرایط منجر به افسردگی میشود و اگر بدون درمان رها شود، تبعات روانیاش تا سالها همراه جامعه خسته کنونی میماند.
مخاطب بخشی از این پرسش، تکتک ما و خانوادههای کوچکمان است. وجه مشترکی که در مراجعهکنندگان با مشکل افسردگی مشاهده میشود، بیتوجهی بسیار به زندگی کنونی است. به بیان دیگر، یکی از رمزهای خشنودی افراد، مهارت داشتن زیستن در لحظه حال (نه گذشته و نه آینده) است که اگر محقق شود، فرد، توانایی بیشتری برای مواجهه با بحران به دست میآورد. نکته بعدی، اینکه اگر ابتلا به افسردگی در حد اختلال است، از یک درمانگر کمک بگیرید.
مخاطب بخش بعدی پرسش بالا، سیاستگذاران هستند. باید با استفاده از ابزار رسانه، کتاب، فضای شهری و... شادی را در جامعه افزایش داد و از موج افسردگی ناشی از شیوع کرونا کاست.
روانشناسها معتقدند نشاط و رضایت، بههم وابسته هستند. هرقدر حس رضایت جامعه بیشتر باشد، نشاط اجتماعی هم بیشتر میشود و درنهایت، به سلامت اجتماعی میانجامد. رضایت نیز تابع عواملی مثل احساس امنیت، امید به زندگی و مشارکت اجتماعی است. متأسفانه دستیابی به این مؤلفهها در جامعه ما با مشکلات عدیدهای روبهروست؛ مثلاً درمورد امید به آینده که اساس تکاپو و رشد افراد است، بسیاری از افراد جامعه ما دچار روزمرگی شدهاند و دربرابر آینده خود و خانوادهشان احساس امنیت نمیکنند. این افکار، زمینهساز بروز افسردگی است. با شناخت جامعه و نیازهای گروههای سنی مختلف، میتوان برای کوتاهمدت و بلندمدت، برنامههای کاربردی طراحی کرد.
وقتی واژه وسواس را میشنویم، نخستین چیزی که به ذهنمان میرسد، تصور شستوشوی زیاد از حد است. این تصور غلط نیست، اما وسواس، دامنه گستردهتری دارد. وسواس جزو خانواده اختلالهای اضطرابی است و دو بُعد فکری و عملی دارد. وسواس فکری به ذهنیتهای ناخواسته، تکراری و مزاحمی گفته میشود که کنترلشان بسیار سخت است. موضوع آن میتواند آلودگی، بیماری، شک و تردید، نظم و ترتیب، تقارن و دقت بیش از حد باشد. فرد وسواسی میداند که فکرهایش بیمعنی است، اما نمیتواند جلوی آن را بگیرد.
وسواس رفتاری، به رفتارهای تکراریای گفته میشود که معمولا در پاسخ به یک فکر وسواسی و برای کاهش اضطراب انجام میشود. در این اختلال، فرد میل شدید به انجام برخی کارها مثل شستوشوی مداوم دارد و احساس میکند قادر به کنترل این رفتار نیست. یکی از وسواسهای شایع در این ماهها، وسواس ابتلا به کروناست. چنین فکری در ذهن خیلی از افراد ایجاد میشود، اما افراد وسواسی، با شدت بیشتری آن را تجربه میکنند. آنها احساسی درباره بیمار شدن دارند، بنابراین با تشدید رفتارهای وسواسگونه و انجام کارهای افراطی، به خود و خانوادهشان آسیب جسمی و روانی وارد میکنند.
افراد وسواسی با ذهنآگاهی و تمرکز بر تفکرشان، نباید اجازه دهند تمام انرژی و وقتشان در خدمت افکاری باشد که حاصلی ندارد. ما با واقعیتی به نام کرونا مواجه هستیم، قبول. دربرابر این بیماری باید شناخت و پیشگیری داشت نه وادادگی به ذهنیتهای منفی. یادمان باشد که کودکان، از والدینشان الگوبرداری میکنند و ابتلای والدین به وسواس، تبعات طولانیمدت در رفتار کودک دارد. ازسوی دیگر، روابط عاطفی و خانوادگی افراد وسواسی به دلیل وقت زیادی که این آیینها (مثلا شستوشوی مداوم) میگیرد، آسیب جدی میبیند.
خانواده افراد وسواسی هم باید بهجای ایجاد محدودیت یا تمسخر، آنها را درک کنند و از یک درمانگر وسواس کمک بگیرند. برای جلوگیری از دچار شدن به افکار وسواسی در این روزهای کرونایی، تمرکز بر فعالیتهای لذتبخش، کاهش توجه به اخبارهای آزاردهنده، گوش دادن به موسیقیهای آرامشبخش، مطالعه انگیزشی و استفاده از ظرفیت فضای مجازی برای ارتباط با دوستان، توصیه میشود.
ترسِ حاصل از خطر مرگ و عوارض کرونا باعث استرس شما درباره درگیری با این بیماری میشود.
استمرار فشارهای حاصل از این استرس، منجر به خستگی روحی شما میشود که اضطراب نام دارد.
اگر این اضطراب مدیریت نشود و بخشی از زندگیتان شود، منجر به اختلال اضطرابی میشود که به شکلهایی مثل ناخن جویدن، کندن موها، تیکهای حرکتی و صوتی و حملههای عصبی بروز میکند.
اضطراب طولانیمدت، ایمنی بدن را کاهش میدهد و منجر به بیماریهای روانتنی مثل میگرن، درد معده، سندرم روده تحریکپذیر، آسم و... میشود.
منبع این نگرانیها را بشناسید و درباره آن آگاهی کلی بهدست بیاورید.
از تکنیکهای ذهنآگاهی استفاده کنید. یاد بگیرید به جای اینکه دائم در افکار منفی غرق باشید، در لحظه زندگی کنید و بر فکرتان مسلط شوید.
از تکنیکهای تنفسی استفاده کنید. گاهی مکث کوتاه و چند نفس عمیق، در کنترل استرس، اثر شگرفی دارد. آن را تجربه کنید.
نه، به سرکوب کردن هیجانات: ابراز هیجان اگر درست انجام شود، مفید است. برخی بهغلط فکر میکنند سرکوب هیجانات یعنی قدرت صبوری و تحمل، درحالیکه افراد باید بتوانند اضطراب خود را بشناسند، به چالش بکشند و حل کنند، نه اینکه آن را نادیده بگیرند.
استفاده از درمانهای دارویی که در موارد شدید، زیر نظر متخصص و با رواندرمانی همراه باشد.
روان درمانی: درمانگر روی عقایدتان تمرکز میکند و برای بازنگری نمونههای آسیبزای آن تلاش میکند. اگر شرایط اطراف شما، استرسزا باشد، درمانگر با آموزش مهارت سازگاری با شرایط، به شما کمک میکند که از پس مشکلاتتان بربیایید.
خانواده درمانی: بسیاری از استرسها ریشه در روابط سطحی عاطفی و مسائل زناشویی دارد. در خانوادهدرمانی، اعضای خانواده در جلسات، گردهم میآیند.
گروه درمانی: یعنی پیوستن به مجموعه افرادی که مشکلات مشابه دارند. در زمانی طولانی درکنار هم به حل مشکل آنها پرداخته میشود.